بازگشت به سياست نه شرقي، نه غربي
پيرمحمد ملازهي
ايران در حال حاضر در شرايطي قرار دارد كه با دو مشكل اصلي و تاثيرگذار در حوزه سياست خارجي مواجه است؛ اول مناسبات تهران با پايتختهاي عربي منطقه نظير رياض و ابوظبي و دوم چالشهايي كه در روابط با اروپا و ايالات متحده وجود دارد. اگر سيدابراهيم رييسي بتواند اين دو مشكل را به نحوي حلوفصل كند كه منافع ملي ايران تامين شود، در آن صورت دولت سيزدهم ميتواند دستاوردي جدي در كارنامه خود به ثبت برساند، اما اگر به هر دليلي اين اتفاق نيفتد و دولت او - فارغ از آنكه چه مانع يا موانعي در مسير قرار دارد - نتواند مشكلات مذكور را حل كند شرايط متفاوت خواهد بود. تداوم سياست فعلي به معناي ضربهاي جبرانناپذير بر پيكره منافع ملي ايران است و به هر شكل ممكن اين وضعيت بايد اصلاح شود.
معيارهايي از سوي نهادهاي بالادستي براي سياست خارجي و پيشبرد منافع ملي تعيين شده كه از جمله آنها حفظ عزت اسلامي است و هيچ اشكالي ندارد كه اين معيارها ملاك امر قرار گيرد اما واقعيت اين است كه اين مشكلها با ابتكارها و راهحلهايي كه دولت مطرح ميكند بايد حلوفصل شود.
براي حل اين موضوعات نياز است كه دولت ملاحظات را كنار گذاشته و قاطعانه وارد عمل شود تا امكان عبور از وضعيت فعلي وجود داشته باشد. مشكلات سياست خارجي ايران به گونهاي است كه باعث شده برخي كشورها با آگاهي يافتن از محدوديتهاي ايران در برقراري روابط با ديگران، در پي سوءاستفاده از وضعيت موجود برآمده و با ابزار قرار دادن ايران منافع خود را تامين كنند. اين موضوع در رفتارهاي كشورهايي نظير چين و روسيه قابل مشاهده است و براي تغيير اين شرايط ضرورت دارد كه ايران به سياستي كه از ابتداي انقلاب اسلامي بر آن تاكيد شده بود بازگردد: «نه شرقي، نه غربي».
اين مهم تنها زماني حاصل خواهد شد كه توازني ميان مناسبات جهاني كشور با منابع قدرت جهاني حاصل شود و در غير اين صورت، اگر دولت جديد قادر به برقراري اين توازن نباشد، مسير پيش رو چيزي شبيه به تكرار تاريخ خواهد بود و ايران در معرض معامله قدرتهاي خارجي قرار خواهد گرفت. هم در رابطه با روسيه اين موضوع به تجربه تبديل شد و هم در رابطه با چين اين دريافت حاصل شد كه اگر طرف مقابل بفهمد ايران امكان آشتي با غرب را ندارد از موضعي برخورد ميكند كه با منافع ملي ايران همخواني ندارد. از همين رو بهترين پيشنهادي كه ميتوان به دولت جديد ارايه داد و همچنين بهترين سياستي كه بتواند تامينكننده منافع ملي ايران باشد، ايجاد توازن در مناسبات بينالمللي است.
اولويت قرار دادن موضوعاتي كه واقعا به عنوان اولويت مطرح نيستند يكي از آفتهايي است كه ممكن است دامن دولت جديد را بگيرد. جمهوري اسلامي در حال حاضر با 15 كشور همسايه است و در روابط با برخي اين كشورها هيچ چالش به خصوصي ديده نميشود. ايران با تركمنستان، ارمنستان، آذربايجان و ... مشكلي جدي ندارد و تاكيد مداوم بر تقويت و بهبود روابط با همسايگان بدون در نظر گرفتن مشكلات اصلي در اين حوزه اشتباه است. اكنون ميان ايران و عربستان سعودي يك رقابت ايدئولوژيك شكل گرفته كه اين رقابت به منشأ مشكلات ديگر ما در منطقه بدل شده است. براي نمونه، اين رقابت ايدئولوژيك باعث شده اعراب نگرانيهايي از حضور و نفوذ جمهوري اسلامي ايران در سوريه و يمن داشته باشند. آنها ايران را به نگاه شيعي و داشتن افق ديد درباره ژئوپليتيك شيعه متهم ميكنند و از همين رو منافع اعراب اهل سنت و كشورهاي عربي را در خطر ميپندارند.
ايدئولوژيك شدن اين رقابتها امري خطرناك است و دولت آقاي رييسي بايد شيوهاي را در پيش بگيرد تا اين رقابتها به رقابتي سياسي تبديل شود. در گذشته نيز حتي پيش از انقلاب اسلامي، ميان ايران و عربستان رقابت سياسي وجود داشت اما به اين دليل كه رقابتها ايدئولوژيك نشده بود، اين امكان وجود داشت كه از طريق بحث و گفتوگو راهحلي براي عبور از چالشها در روابط دوجانبه يافت. اما در رقابت ايدئولوژيك چنين امكاني وجود ندارد و دو طرف با توجه به حيثيتي بودن مساله حاضر به كوتاه آمدن نيستند.
در حال حاضر فضا براي حل و فصل ماجرا وجود دارد و اگر طرفين از طريق مذاكره و تعديل مواضع راهي براي عبور از رقابتهاي ايدئولوژيك بيابند، ميتوان اميدوار بود كه شرايط در منطقه بهتر شود. تداوم وضعيت فعلي بيش از آنكه به ضرر عربستان باشد، به ضرر ايران است و ميتوان تصريح كرد سود اصلي را از تداوم شرايط كنوني اسراييل ميبرد. نمونه اين وضعيت را ميتوان در پيشبرد طرح آبرام از سوي اسراييل مشاهده كرد و پيشبرد اين طرح نتيجه رقابتهاي ايدئولوژيك غيرضروري در منطقه بود. در صورتي كه ايران ميخواهد فضا را به نفع خود عوض كند، دولت جديد ميتواند چنين كاري را از طريق تبديل رقابت فعلي به رقابت سياسي انجام دهد و گامي بلند در راستاي تامين منافع ملي بردارد.
در حال حاضر فضا براي حل و فصل ماجرا وجود دارد و اگر طرفين از طريق مذاكره و تعديل مواضع راهي براي عبور از رقابتهاي ايدئولوژيك بيابند، ميتوان اميدوار بود كه شرايط در منطقه بهتر شود. تداوم وضعيت فعلي بيش از آنكه به ضرر عربستان باشد، به ضرر ايران است و ميتوان تصريح كرد سود اصلي را از تداوم شرايط كنوني اسراييل ميبرد. نمونه اين وضعيت را ميتوان در پيشبرد طرح آبرام از سوي اسراييل مشاهده كرد و پيشبرد اين طرح نتيجه رقابتهاي ايدئولوژيك غيرضروري در منطقه بود.