• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5007 -
  • ۱۴۰۰ سه شنبه ۲ شهريور

سرقت «فرياد»

مرتضي ميرحسيني

يك: از نقاشي «فرياد» ادوارد مونك نروژي 4 نسخه اصل وجود دارد كه دو تا از آنها در موزه مونك اسلو نگهداري مي‌شوند. سال 2004 در چنين روزي دو سارق مسلح با صورت‌هايي پوشيده وارد موزه شدند و با تهديد نگهبانان آنجا -كه مسلح نبودند- اين دو تابلو را دزديدند. سارقان همچنين يكي از نقاشي‌هاي مونك به نام «مدونا» را هم با خودشان بردند. شاهدان اين دزدي -يعني كساني كه زمان سرقت در موزه بودند- مي‌گفتند هر دو دزد گيج و دست‌وپا چلفتي بودند و حتي زماني كه بيرون مي‌رفتند يك‌بار تابلوها را به زمين انداختند. به هر رو، همان زمان يكي از دلال‌هاي آثار هنري در مصاحبه با نيويورك‌تايمز گفت تعيين ارزش «فرياد» با واحدهاي پولي ممكن نيست، ولي حداقل 100 ميليون دلار قيمت‌گذاري مي‌شود. هر چند روز بعد تايمز در مقاله‌اي به اين دزدي و سناريوهاي مختلف براي فروش احتمالي آثار مونك پرداخت و نوشت كه اين نقاشي‌ها آنقدر مشهورند كه فروش‌شان در بازار رسمي ممكن نيست و اگر سارقان -يا كساني كه آنها را اجير كرده‌اند- قصد فروش داشته باشند تنها انتخاب‌شان فروش پشت‌پرده و بي‌سروصدا خواهد بود. گويا نقاشي‌ها تا حدود دو سال چند بار دست به دست و بعد پيدا شدند و سرانجام دوباره به موزه برگشتند. البته آن دو سارقي كه تابستان سال 2004 وارد موزه شدند و نقاشي‌هاي مونك را بردند هرگز دستگير نشدند و از اين‌رو انگيزه آنان هيچ‌وقت به درستي معلوم نشد و جست‌وجوي علت دزدي از حد گمانه‌زني‌ها و اظهارنظرهاي مبتني بر حدس و گمان فراتر نرفت. مثلا مي‌گفتند اين دزدي به هدف درگير كردن پليس اسلو در ماجرايي پرسروصدا و انحراف اين سازمان از پيگيري قتل يكي از افسران پليس آن شهر انجام گرفته است. واقعيت هرچه بود نقاشي‌ها 
- با چند آسيب جزيي- به موزه مونك برگشتند و پرونده اين سرقت هم با چند سوال بي‌پاسخ بسته شد و به بايگاني رفت.
دو: ادوارد مونك 32 ساله بود كه «فرياد» را خلق كرد، يعني سال 1895. به نوشته ارنست گامبريچ در كتاب تاريخ هنر «مونك با اين اثر خود مي‌خواهد بگويد چگونه يك هيجان آني، همه عواطف و احساسات ما را بروز مي‌دهد. همه خطوط گويي 
در راستاي يك نقطه كانوني در تصوير -يعني صورت فريادكننده- همگرايي دارند. به نظر مي‌رسد كه تمامي صحنه در اضطراب و هيجان ناشي از اين فرياد سهيم است. چهره شخص فريادكننده مانند يك كاريكاتور، مبالغه‌آميز كشيده شده است. چشمان از حدقه‌ درآمده و گونه‌هاي تورفته، چهره مرگ را تداعي مي‌كند. امري دهشت‌انگيز بايد رخ داده باشد و از آنجا كه هرگز معناي اين فرياد را نخواهيم دانست، تصوير براي‌مان تشويش‌آميز است.» اين نقاشي اكسپرسيونيستي به آن معني دم‌دستي زيبا نيست و مونك مي‌توانست در پاسخ به اين نقد بگويد «فرياد برخاسته از ترس و اضطراب نمي‌تواند زيبا باشد و اگر بخواهيم صرفا به جنبه زيبا و دلپذير زندگي نظر كنيم، از واقعيت و صداقت به دور خواهيم بود.» از اين حيث «فرياد» اعتراضي است به رياكاري و جعل در نمايش زندگي، اين زندگي كه زشتي و محروميت و رنج در بافت آن تنيده شده است. براي اكسپرسيونيست‌ها -كه مونك هم يكي از آنان بود- كم‌وبيش مايه مباهات شده بود كه از هر آنچه بوي زيبايي و ظرافت را به مشام برساند روي بگردانند و «آسايش خاطر واقعي يا خيالي بورژواها را برهم زنند.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون