• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5028 -
  • ۱۴۰۰ شنبه ۲۷ شهريور

جكي چان در هاليوود

مرتضي ميرحسيني

با اولين فيلم از مجموعه فيلم‌هاي «ساعت شلوغي» بود كه جكي چان رسما هاليوودي شد. اكران فيلم سال 1998 در چنين روزي آغاز شد و نزديك به 250 ميليون دلار فروخت كه فروش بالايي بود و موفقيتي بزرگ براي همه عواملش محسوب مي‌شد (فيلم با 35 ميليون دلار بودجه ساخته شده بود). جالب اينكه خود جكي چان نه فيلم را دوست داشت و نه اميد چنداني به موفقيت آن بسته بود. هنوز هم در برخي مصاحبه‌هايش «ساعت شلوغي» را ميان بهترين فيلم‌هاي خودش نمي‌بيند و گاهي به شوخي ـ اما كاملا جدي ـ به اينكه كارگردان فيلم اجازه اجراي ايده‌هاي او را نداده بود معترض مي‌شود. او بعد از نخستين فيلم «ساعت شلوغي» با فيلم‌هاي ديگري مثل «ظهر شانگهاي» (2000)، قسمت دوم «ساعت شلوغي» (2002)، «تاكسيدو» (2003)، «مدال» (2003)، «شواليه‌هاي شانگهاي» (2003) و «دور دنيا در هشتاد روز» (2004) به يكي از چند ستاره چشم‌بادامي هاليوود تبديل شد و بارها عكسش روي جلد مجلات امريكايي از جمله تايمز رفت. البته يادم هست كه جكي چان حتي پيش از ورود به سينماي امريكا - و بدون بهره‌گيري از تبليغات پرسروصداي آن نظام خاص توليد و توزيع فيلم - چهره سينمايي مشهوري بود و هم خودش و هم فيلم‌هايش در ايران ما هم طرفداران زيادي داشت. حتي اغلب طرفداران او فيلم‌هاي اوليه‌اش مثل «استاد مست» (1978)، «استاد جوان» (1980) را كونگ‌فويي‌تر و خالص‌تر مي‌دانند و جكي چانِ قهرمانِ فيلم‌هاي هاليوودي را به اندازه چان سينماي هنگ‌كنگ جذاب و دوست‌داشتني نمي‌بينند. درباره‌اش گفتني زياد است. بي‌پدر و مادر و در رنج بزرگ شد و سال‌هاي طولاني نه والدينش را ديد و نه حتي خبري از آنان داشت. بعدها كه مشهور شده بود، گويا بي‌سروصدا دنبال‌شان گشت و مي‌گويند فهميد كه هر دو، هم پدر و هم مادرش قاچاقچي و خلافكار فراري بودند. از اوايل دهه 1960 يعني از همان سال‌هاي كودكي فعاليت سينمايي را شروع كرد و نخستين تجربياتش را بازي در چند نقش فرعي پشت سر گذاشت و بعدتر در چند فيلم مهم مثل «اژدها وارد مي‌شود» (1973) يكي از كتك‌خورها بود.
 سال 1978 با بازي درخشان در دو فيلم «مشت اژدها» و «مار در سايه عقاب» به جمع بازيگران جدي و قابل اعتنا راه يافت و قدم در مسيري گذاشت كه قبل از او بروس لي افسانه‌اي هموارش كرده بود (جالب اينكه در داستان «مشت اژدها» به خاطره بروس لي اداي احترام مي‌شود). چند سال بعد با دو فيلم «پروژه اِي» (1983) و «داستان پليس» (1985) همه رقباي سينمايي و ستاره‌هاي فيلم‌هاي رزمي را پشت سر گذاشت و سينماي هنگ‌كنگ را هم دنبال خوش كشيد. او قبل از «داستان پليس» در فيلم «رستوران سيار» (1984) در رويارويي با بني اركيدز يكي از بهترين و واقعي‌ترين صحنه‌هاي مبارزات به تصوير كشيده‌شده در تاريخ سينما را خلق كرده بود، اما به قول يكي از زندگينامه‌نويسانش، با داستان پليس و تلفيق كمدي و كونگ‌فو بود كه سينماي هنگ‌كنگ را از ابتذال و ميان‌مايگي بيرون كشيد و به دوره تكرار تجربه‌هاي ناموفق پايان داد. كاميابي‌هايش در سال‌هاي بعد همچنان تداوم داشت و از اين‌رو زماني كه هاليوودي مي‌شد هم مشهور و هم در سينماي خاص خودش چهره‌اي بسيار معتبر بود. چان اكنون 67 ساله است و بعد از چند دهه كار سينمايي، كارنامه‌اي با حداقل 130 فيلم دارد. من او را دوست دارم، ولي انصافا همه فيلم‌هايش ارزش وقتي كه صرف تماشاي‌شان مي‌كنيم، ندارند و تعدادي از فيلم‌هايش ضعيف و مسخره‌اند. او هنوز هم - البته نه مثل گذشته - پركار است و به نظر مي‌رسد تصميم به بازنشستگي ندارد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون