• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5066 -
  • ۱۴۰۰ يکشنبه ۱۶ آبان

گفت‌وگو با رزا جمالي به بهانه ترجمه «لاله‌ها»/ مجموعه‌اي از شعرهاي 10 شاعر زن جهان

«ديگري» ساختن از زن، سوژه استعمار غربي هم هست

اسماعيل مسيح‌گل

رزا جمالي سال ۱۳۵۶ در تبريز به دنيا آمد. دانش‌آموخته كارشناسي ادبيات نمايشي از دانشگاه هنر و كارشناسي ارشد ادبيات انگليسي از دانشگاه تهران است. منتقد، نمايشنامه‌نويس و مترجم هم هست اما پيش از همه اينها شاعر است. از زمان چاپ نخستين مجموعه شعرش تاكنون شش كتاب شعر و شش مجموعه شعر منتشر كرده است. همچنين يك نمايشنامه، يك مجموعه مقاله، دو آنتولوژي ترجمه شعر انگليسي و پنج كتاب در عرصه ترجمه شعر جهان منتشر دارد. مقالات او در نشرياتي نظير جهان كتاب، آدينه، كارنامه، عصر پنجشنبه، بيدار، بررسي كتاب، معيار، دنياي سخن و... نشر يافته‌اند. او در مقالاتش از منظرهاي مختلف نقد ادبي به شعرِ فارسي نگاه مي‌كند؛ از آن جمله با نگاه فرماليستي، ساختارشكنانه، فمينيستي، بوم‌گرايانه، پسااستعماري و... .

او از زنان شاعر تاثيرگذار در سه دهه اخير شعرِ فارسي است. آثار شعري او پر از پيشنهادهاي تازه براي شعر فارسي بوده است. تجربه‌هايي كه از مختصات آنها مي‌توان به زبان‌‌آوري و آشنايي‌زدايي از زبان متداول، تصويرسازي خلاق، استعارات نو، چندصدايي، استفاده از ظرفيت‌هاي لحن و زبان گفتار، بازآفريني مضامين شعر كلاسيك فارسي و... اشاره كرد. بسياري از شعرهاي جمالي توسط خود او به زبان انگليسي برگردانده و در نشريات و گزيده‌هاي ادبي جهان منتشر شده‌اند. آثار او همچنين به زبان‌هاي فرانسه، آلماني، ايتاليايي، تركي، هندي، بنگالي، روسي، آذري و ... هم ترجمه و منتشر شده است. انتشارات ايهام به تازگي مجموعه‌اي به نام «لاله‌ها» را كه آثار 10 شاعر زن جهان است، با گردآوري و ترجمه رزا جمالي منتشر كرده، به اين بهانه با او گفت‌وگو كرديم.


 

شما در اين كتاب گستره‌ وسيعي از سبك‌ها و مضاميني را كه زنان شاعر انگليسي زبان تجربه كرده‌اند، پيش روي خواننده قرار داده‌ايد، فكر مي‌كنيد اين چشم‌انداز تا چه اندازه براي خواننده فارسي‌زبان آشنا‌ست؟

ما در شعر فارسي برخي از اين مضامين و سبك‌ها را تجربه كرده‌ايم اما براي مثال وقتي به كسي مثل ناتاشا ترتوي، شاعر سياهپوست و دورگه امريكايي برمي‌خوريم كه تاريخ سياهان را از نگاه يك زن بازگو مي‌كند، چشم‌انداز تازه‌اي براي‌مان باز مي‌شود؛ چراكه زنان در اقوام ايراني -از ترك و بلوچ و كرد و بختياري و...- تجربه‌هاي مختلفي را از سر گذرانده‌اند و شايد دستمايه‌هاي جالب نوشته نشده‌اي در اينجا براي ما وجود داشته باشد. در زمينه تجربه‌هاي بوم‌گرايانه زنانه يعني شعري كه به محيط زيست و مباحث اقليمي بپردازد، لوئيز گليك برنده نوبل ۲۰۲۰ آثار قابل ملاحظه‌اي دارد. او در مصاحبه‌اي گفته است زماني كه كتابِ «زنبق وحشي» را مي‌نوشته، خود را با خواندن كاتالوگ گل‌ها و گياهان سرگرم مي‌كرده و از كتاب‌هاي باغباني و درختكاري الهام مي‌گرفته. من نيز در كتاب «اين ساعت شني كه به خواب رفته است» به سمت اين فضاها رفته بودم و در همايشي در هند به سخنراني در باب مكتب اكوفمينيسم و شعر فارسي پرداخته بودم. شعر «ريشه‌هام» از جمله اين آثار است كه به زبان‌هاي بسياري ترجمه شده و مورد استقبال قرار گرفته است.

در زمينه شعر اعترافي كه سرآمدان اين مكتب سيلويا پلات و آن سكستون هستند، مي‌توان گفت آثار قابل ملاحظه‌اي از سوي زنان ايراني در اين سبك خلق شده است. تمامي آثار فروغ فرخزاد و بسياري از كتاب‌هاي زنان شاعر در اين زمينه است. شاعر در اين سبك تجربه‌هاي زيسته خود را بي‌هيچ ترس و پرده‌پوشي به شكلي عيان براي ديگران بازگو مي‌كند. در روانشناسي فرويد اين مكتب و تخليه ذهني هنرمند براي درمان روان‌زخم‌ها توصيه شده است.

شاعري نظير اميلي ديكنسون كه فلسفي مي‌نويسد، مدل جالبي براي الهام و الگوبرداري است و هنوز جاي مطالعه دارد براي ما. شخصيت آدرين ريچ به عنوان يك فعال مدني فمينيست در جامعه ما آشنا و ملموس است.

متاسفانه شاعران زن انگلستان را به خوبي نمي‌شناسيم؛ شاعراني نظير اديت سيتول و استيوي اسميت كه به ترجمه و تحليل آثارشان همت گمارده‌ام، در زبان فارسي ناشناخته بوده‌اند و بايد گفت كه ما بيشتر در فضاي شعر امريكا قرار گرفته‌ايم و به الگوبرداري از آن پرداخته‌ايم. خوب است كه شعر بريتانيا و مستعمرات آن را بخوانيم و كمي با فضاي ادبيات پسا‌استعماري آشنا شويم؛ مخصوصا كه رنگ و بوي بومي اين آثار مي‌تواند براي ادبيات ما الهام‌برانگيز باشد.

شاعري نظير ورونيكا گولس در مورد خاورميانه و جنگ‌هاي امريكا بسيار نوشته ‌است و با نگاهي پسااستعماري به مردم خاورميانه نگاه مي‌كند و از قاموس «ديگري» براي توصيف مردم خاورميانه استفاده نمي‌كند؛ در حالي كه از جنگ و سياست‌هاي امريكا در كتاب «كلمات سكوت» انتقاد مي‌كند. دو شاعرِ كتاب لاله‌ها، اما لازاروس و سولماز شريف با اختلاف زماني دو قرن به مساله مهاجرت مي‌پردازند؛ اما لازاروس در شعر مجسمه‌اي ديگر روياي امريكايي را مطرح مي‌كند كه به جست‌وجوي آزادي و عدالت به امريكا مهاجرت كرده؛ در مقابل سولماز شريف كه مهاجري ايراني است و نگاهي امروزي دارد از شقه‌شدگي فرهنگي مي‌گويد و نگاه استعماري را به چالش مي‌كشد.

آيا در ترجمه اين شاعران از سبك و سياق‌هاي مختلفي در اجراي زباني شعرها در فارسي بهره گرفته‌ايد؟

بله، جنسِ زبان هيلدا دوليتل كه تصويرگراست با جنس زباني كه يك شاعر فعال مدني نظير آدرين ريچ استفاده مي‌كند، تفاوت‌هايي دارد. در ترجمه و گردآوري يك آنتولوژي، مهم اين است كه مترجم سليقه شخصي‌اش را به كنار بگذارد و چشم‌اندازهاي متفاوت را بدون يك قضاوت شخصي بنماياند. اينكه در يك دوره كاري‌‌ام نزديكي‌اي به يكي از اين شاعران حس كرده‌ام نيز به من كمك مي‌كرد كه خودم را گاهي جاي تك‌تك اين شاعران بگذارم و بتوانم لحظاتي با نوع زندگي آنها همذات‌پنداري كرده تا بتوانم لحظات حسي آنها را بازآفريني كنم.

همين‌طور دوره تاريخي و خاستگاه شعري و زيبايي‌شناختي هر شاعر كه بسيار مهم است.

بله، اينكه شاعر متعلق به چه دوره‌‌اي بوده است و در چه كانون ادبي پرورش يافته است، اهميت فراواني دارد. شايد تحصيلات من در رشته كارشناسي ارشد ادبيات انگليسي در دانشگاه تهران كمك فراواني به من كرده باشد و فكر مي‌كنم كه مترجم بايد سراغ متوني كه در مورد يك شخصيت ادبي نوشته شده است، برود و آن را به شكلي دقيق و موشكافانه مطالعه كند بلكه با دستمايه پژوهشي وارد ترجمه اثر شود؛ چنانكه كتاب پژوهشي راهنماي سيلويا پلات كه توسط انتشارات آكسفورد منتشر شده به من كمك كرد تا پي ببرم كه هولوكاست -كشتار دسته‌جمعي يهوديان در دولت آلمان نازي- تا چه اندازه بر شعر سيلويا پلات تاثير گذاشته است و مترجمي كه اين متون پژوهشي را نخوانده باشد، نمي‌تواند اين آثار را به شكل درستي در زبان مقصد بازآفريني كند. معمولا وقتي تصميم به ترجمه شاعري مي‌گيرم مقالات دانشگاهي زيادي را در مورد آن شاعر به انگليسي مي‌خوانم و كتاب‌هايي را كه ناشران دانشگاهي منتشر كرده‌اند، هميشه در اولويت قرار مي‌دهم.

تا چه اندازه مي‌توان حوزه شعر زنان را با جامعه‌شناسي و آسيب‌شناسي زندگي آنها آميخت؟ اين مساله‌اي است كه شما در مقدمه كتاب‌تان به آن اشاره كرده‌‌ايد كه متن را جداي از زندگينامه بررسي مي‌كرده‌ايد اما در اينجا ناچار بوده‌ايد كه به اين حوزه ورود كنيد.

درست است و در اين كتاب اطلاعات زندگينامه‌اي شاعران را گنجانده‌ام؛ چراكه بسيار مهم بوده است. به عنوان مثال در زندگي اميلي ديكنسون كه پدرش دوست نداشت او شعرش را منتشر كند، اين مقوله بر حيات ادبي او تاثير بسياري گذاشته يا حيات ادبي سيلويا پلات كه زير سايه شخصيت ادبي مقتدري مثل تد هيوز قرار گرفته است و اين پديده در ايران هم كم نيست كه هميشه جامعه ما علاقه‌مند است كه زن شاعر و نويسنده را مقلد و متاثر از نويسندگان مرد بخواند و ادله كافي براي اثبات آن ارايه دهد. نگاه زن‌محورانه مي‌طلبد كه تا حد امكان از اين كليشه‌ها بپرهيزيم و جدا از اين تمام اين زنان شاعر براي اثبات خود در جامعه ادبي تلاش مضاعفي را به جان خريده‌اند تا به عنوان چهره‌هايي مستقل مطرح شود و نه زير سايه پدرسالارهاي ادبي زمان خود.

زندگي شخصي ملك‌الشعراي دورگه امريكا ناتاشا ترتوي كه مادر سياهپوستش سوژه غم‌انگيز فمينيستي است، قابل توجه است، چراكه هم مورد آزارهاي خانگي بوده و هم به قتل رسيده و اين به ما نشان مي‌دهد كه در دنياي حوادثي كه بر زندگي زنان اطراف ما مي‌گذرد، سوژه‌هاي بسياري براي نوشتار زنانه وجود دارد. من در شعر «براي ادامه اين ماجراي پليسي قهوه‌اي دم كرده‌ام» نيز حوادثي را به عنوان انتخاب كرده‌ام كه زندگي زنان را مورد آسيب قرار داده است.

در مقدمه كتاب به شكلي تاريخي به شعر زنان و تاريخ مكتب زن‌محور پرداخته‌ايد، در اين مطالعه تاريخي چه نكاتي را برجسته مي‌بينيد؟

در اثر مهم ويرجينيا وولف يعني «اتاقي از آنِ خود» او مطرح مي‌كند كه اگر شكسپير خواهر با استعدادي چون او داشت شايد امكان اين را نمي‌يافت كه شاعر و نويسنده مهمي شود؛ پس زنان شاعر و نويسنده اين سقف شيشه‌اي را شكسته‌اند و متحمل رنج‌هاي بسياري شده‌اند تا آثار خود را ارايه و براي طرح ايده‌هاي خود تلاش كنند. زن شاعر به عنوان دنباله‌رو بيشتر مورد تاييد جامعه مردسالار بوده است تا زن شاعر به عنوان ايده‌پرداز. فرا رفتن از نشانه‌ها و قراردادهاي مرسوم و متداول و جسارت ابداع و خلق آثار پيشرو از سوي زنان تلاش مضاعفي را مي‌طلبد و جامعه مردسالار زن نويسنده‌اي را كه محافظه‌كار باشد و از كانون ادبي آنها تبعيت كند، بيشتر مي‌پسندد.

جداي از اين جنبه مواجهه امر زنانه با حوزه عمومي، جنبه‌هاي شخصي هم در خيلي از اين شعرها مشهود است.

بله، كشف ادبيات زنانه در عين حال گاهي جنبه‌هاي شخصي پيدا مي‌كند. سيلويا پلات مي‌خواهد كمد و جزييات مخفي زندگي يك زن را وارد شعر كند و دوروتي پاركر از زبان تند و تيز ادبيات شفاهي زنان استفاده مي‌كند و اميلي ديكنسون شبيه مادري است كه نصيحت مي‌كند و در نهايت من مترجم بايد به جاي قضاوت و سليقه‌اي نگاه كردن تك‌تك اين اثر انگشت‌ها را با خصلت‌هاي شخصي آنها ببينم و درك كنم و مطالعه علمي ادبيات زنان ‌بايد به دور از سليقه‌ها، قضاوت‌ها و تعصبات شخصي صورت بگيرد. بهتر است كه فراتر از دنبال كردن شيوه‌ها و رسم‌هاي رايج در يك دوره به آموختن دستاوردهاي موجود بپردازيم و آن را به شيوه تاريخِ ‌ادبياتي مرور كنيم تا اندوخته‌هاي بيشتري براي آفرينش ادبي داشته باشيم.

در مقدمه كتاب مبحثي را تحت عنوان شعر زنانه پسااستعماري مطرح كرده‌ايد، اين مبحث به چه مي‌پردازد؟

بله، گياتري چاكرواتي اسپيواك، نظريه‌پردازي هندي است كه به اين مقوله پرداخته است. او مي‌گويد غرب هميشه منتظر است كه يك مرد سفيدپوست بيايد و زني آسيايي و تيره‌پوست را از دست يك مرد آسيايي و تيره‌گون نجات دهد و مفروضات فمينيسم ليبرال غربي را براي زنان كنشگر آسيايي راه چاره نمي‌داند. در يك قاموس استعماري، همه ما خاورميانه‌اي‌ها «ديگري» محسوب مي‌شويم و در يك جهان دوقطبي با صفاتي سلبي است كه توصيف مي‌شويم. او در مقاله‌اش مي‌نويسد كه «آيا اين ديگري مي‌تواند حرف بزند؟» اين «ديگري» در اينجا هم به موقعيت يك زن اشاره دارد و هم به موقعيت انسان آسيايي. پس زاويه ديدي كه فمينيسم ليبرال غربي باز مي‌كند گاهي دردي را براي ما دوا نمي‌كند و او در بومي‌سازي فمينيسم در فرهنگ هندي و بنگالي نوشته است شايد ما هم بتوانيم مكتب زن‌محور را بومي و جنبه‌هاي استعماري آن را پالايش و از سنت و آزادي تعريف‌هاي تازه‌اي را استخراج كنيم.

چه نكاتي در تاريخ مكتب زن‌محور قابل ذكر است؟

وقتي سيمون دوبوآر مي‌گويد: «من زن به دنيا نيامدم، من زن شدم» يعني اينكه براي من تعاريف كليشه‌اي به وجود آورده‌اند تا از من يك شيء بسازند و مرا آن‌گونه كه بخواهند طلب كنند. سيلويا پلات در شعر «خواستگار» و دوروتي پاركر در شعر «خانم شايسته» اين كليشه‌ها و شيء شدن زنان را به سخره مي‌گيرند. پروين اعتصامي هم شعري دارد كه نام‌گذاري و صفت دادن به زنان را به باد انتقاد مي‌گيرد. در دوره‌ها و موج‌هاي مختلف فمينيسم نظريه‌پردازاني داريم كه گاه با هم مخالفت كرده‌اند؛ مثلا جوديت باتلر معتقد است كه بايد به معضل جنيست پايان دهيم و از زن يك «ديگري» نسازيم. جوديت باتلر مطالعاتي هم در زمينه مذهب و جنسيت داشته و نگاه او خالي از كليشه‌هاست و به امروزي كردن خوانش مذهبي و آشتي آن با فمينيسم كمك كرده است.

بررسي شعر زنان از كدام منظرهاي ادبي بيشتر ضرورت دارد؟

از تمامي منظرها و رويكردهاي ادبي مي‌توانيم با اين آثار روبه‌رو شويم؛ از منظر ليكاف مي‌توانيم به چند و چون عالم مقال زنانه برسيم و بسامد واژگان يك زبان زنانه را بررسي كنيم؛ از منظر يونگ و لاكان مي‌توانيم نشانه‌هاي زنانه را بيابيم و به اعماق ناخودآگاه متن زنانه برسيم. كيت ميلت نقش قدرت را در تعريف جنسيت به چالش مي‌كشد.


  در اين كتاب اطلاعات زندگينامه‌اي شاعران را گنجانده‌ام؛ چراكه بسيار مهم بوده است. به عنوان مثال در زندگي اميلي ديكنسون كه پدرش دوست نداشت او شعرش را منتشر كند، اين مقوله بر حيات ادبي او تاثير بسياري گذاشته و يا حيات ادبي سيلويا پلات كه زير سايه شخصيت ادبي مقتدري مثل تد هيوز قرار گرفته است و اين پديده در ايران هم كم نيست كه هميشه جامعه ما علاقه‌مند است كه زن شاعر و نويسنده را مقلد و متاثر از نويسندگان مرد بخواند و ادله كافي براي اثبات آن ارايه دهد.
  در اثر مهم ويرجينيا وولف يعني «اتاقي از آنِ خود» او مطرح مي‌كند كه اگر شكسپير خواهر بااستعدادي چون او داشت شايد امكان اين را نمي‌يافت كه شاعر و نويسنده مهمي شود؛ پس زنان شاعر و نويسنده اين سقف شيشه‌اي را شكسته‌اند و متحمل رنج‌هاي بسياري شده‌اند تا آثار خود را ارايه كنند و براي طرح ايده‌هاي خود تلاش كنند. زن شاعر به عنوان دنباله‌رو بيشتر مورد تاييد جامعه مردسالار بوده است تا زن شاعر به عنوان ايده‌پرداز.
  كتاب پژوهشي راهنماي سيلويا پلات كه توسط انتشارات آكسفورد منتشر شده به من كمك كرد تا پي ببرم كه هولوكاست -كشتار دسته‌جمعي يهوديان در دولت آلمان نازي- تا چه اندازه بر شعر سيلويا پلات تاثير گذاشته است و مترجمي كه اين متون پژوهشي را نخوانده باشد، نمي‌تواند اين آثار را به شكل درستي در زبان مقصد بازآفريني كند. معمولا وقتي تصميم به ترجمه شاعري مي‌گيرم مقالات دانشگاهي زيادي را در مورد آن شاعر به انگليسي مي‌خوانم و كتاب‌هايي را كه ناشران دانشگاهي منتشر كرده‌اند، هميشه در اولويت قرار مي‌دهم.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون