• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5067 -
  • ۱۴۰۰ دوشنبه ۱۷ آبان

به بهانه طرح يك آرزو در مراسم رونمايي پوستر جشنواره آييني سنتي

بدون پژوهشكده تئاتر تا ابد به بيراهه مي‌رويم

بابك احمدي

بيستمين دوره جشنواره نمايش‌هاي آييني و سنتي ايران به زودي برگزار مي‌شود. برپايي مراسم رونمايي پوستر جشنواره با حضور يك چهره شناخته‌‌شده تئاتر، آن‌هم با رنگ و بوي نمايش‌هاي ايراني (مگر ديگر نمايش‌ها را خارجي‌ها خلق مي‌كنند؟) چند سالي است به سنت بدل شده و به ‌طور ويژه برعهده علي نصيريان، هنرمند قديمي تئاتر و سينما گذاشته مي‌شود. دانش‌آموخته هنرستان هنرپيشگي و از جمله افرادي كه پاي كلاس درس اسماعيل مهرتاش، عبدالحسين نوشين و شاهين سركيسيان تلمذ كرده. علي نصيريان همراه با عباس جوانمرد، جعفر والي، جمشيد لايق و ديگران در دهه 30 «گروه هنر ملي» را پايه ‌گذاشتند و سالن بيست‌وپنج شهريور به پاتوق هميشگي‌شان بدل شد؛ از روزگار نگارش و اجراي «افعي طلايي» و «بلبل سرگشته» تا امروز كه فوج هم‌قطارانش چهره بر نقاب خاك كشيده‌اند او همواره دغدغه «تئاتر ايراني»، يا بهره‌گيري از ادبيات كهن ايراني در نمايش‌ها و نمايشنامه‌ها داشته و اين موضوع همواره در سخنراني‌هايش بازتاب يافته است. اما پرسش اينجا است كه ما آيا با تمنا كاري از پيش خواهيم برد؟ اينكه مبارك را به تئاتر جهان معرفي كنيم درحالي كه از معرفي درستِ همين شخصيت زيبا و جذاب به كودكان و بزرگسالان اين سرزمين شكست خورده‌ايم، چه دردي از فرهنگ دوا مي‌كند؟ و اينكه چرا ما همواره جاي شخم زدن زمين‌ داخل و كاشت، داشت، برداشت محصول در همين ملك به فكر صدور بذرهاي‌مان به اقصي‌ نقاط جهانيم؟ چرا هيچ‌كس سوال نمي‌كند كه در بيست دوره برگزاري جشنواره نمايش‌هاي آييني- سنتي، چند دوره خارج از پايتخت برگزار شده؟ و اگر شده، چه چيز به داشته‌ها (يا به بيان بهتر، نداشته‌ها)ي تئاتر ديگر استان‌هاي شمالي و جنوبي و شرقي و غربي مملكت ارزاني داشته؟ دريغ از يك كتابخانه و سالن تخصصي براي مطالعه متن‌ها و تحقيق‌ها و اجراي نمايش‌هاي سنتي در استان‌هاي پرجمعيت مثل شيراز و تبريز و تهران و اصفهان و مشهد و غيره. 
آقاي نصيريان در مراسم رونمايي از پوستر جشنواره آييني- سنتي به يكي از آرزوهاي تحقق نيافته خود اشاره و ابراز اميدواري كرد اين آرزو به همت جوانان پرشوري كه در حوزه تئاتر فعال هستند، محقق شود. او همچنين آرزو كرد يك مسابقه نمايشنامه‌نويسي با تمركز بر شخصيت نمايشي «مبارك» برگزار شود. علي نصيريان از ويژگي‌هاي شخصيت نمايشي «مبارك» سخن گفت و توضيح داد: «مبارك، شخصيتي بسيار كارآمد است، چراكه نقد مي‌كند و نقدش هم خشن نيست، بلكه بسيار شيرين و لطيف است. بنابراين به كمك مبارك، مي‌توان بسياري از مسائل امروز جامعه را مطرح كرد و مورد نقد قرار داد. مبارك به خود مي‌خندد و خنديدن به خود بسيار مهم است و چه خوب كه هر يك از ما بتوانيم گاهي در خلوت خود به خودمان بخنديم.»  او در ادامه درباره يكي از تلاش‌هاي بي‌ثمر خود سخن گفت و يادآور شد: «آرزو داشتم مبارك را به تئاتر امروز گره بزنم و تلاش هم كردم ولي به اين آرزو نرسيدم اما همزمان با بيستمين جشنواره تئاتر آييني سنتي مي‌خواهم خواهش كنم و پيشنهاد بدهم يك مسابقه نمايشنامه‌نويسي با تمركز بر اين شخصيت نمايشي و در راستاي پيوند او با تئاتر امروز ما برگزار شود و جواناني كه توان نوشتن و پژوهش دارند، بر اين شخصيت كار و آن را در دنيا مطرح كنند، هم‌چنانكه ديگر كشورها نمايش «كمديادلارته» را در دنيا مطرح كرده‌اند. خيلي دلم مي‌خواهد كاراكتر مبارك را در دنيا زنده كنيم و از آن به عنوان يك كاراكتر نمايشي ايراني در تئاتر امروز بهره ببريم و مسائل روز را بيان كنيم. نبايد مبارك را رها كرد. حيف است اين كاراكتر را رها كنيم. اجازه ندهيم نمايش‌هاي سنتي ما در جا بزند و دچار ايستايي شود. آنچنان‌كه بايد و شايد بر اين نمايش‌ها كار نشده و اميدوارم جوانان مستعد و پرانرژي كه در تئاتر ما فعال شده‌اند، اين گونه‌هاي نمايشي را فراتر از اين ببرند و مضامين جامعه امروز را در دل آنها مطرح كنند. من ديگر اين انرژي را ندارم ولي اميدوارم جوانان امروزي بتوانند اين كار را به انجام برسانند.
حالا از منظر ديگري به ماجرا نگاه كنيم. سند «سياست فرهنگي ايران» كه تا حد زيادي «توسعه فرهنگ اصيل ايران» را مدنظر داشت، اول بار در سال‌هاي پاياني دهه 40 (1347) تدوين شده و يك سال بعد يعني در شهريور سال 1348 رسما دراختيار ارگان‌هاي دولتي قرار مي‌گيرد. روزنامه آيندگان با ترديد و كنايه به استقبال اين سند رفته و تيتر مي‌زند «كنترل كار كليه موسسات آموزشي و هنري». جمشيد بهنام، دبير شوراي عالي فرهنگ و هنر در آن دوران دليل اصلي انتشار متن سياست فرهنگي را تلاشي براي يافتن جايگاه فرهنگ و هويت ملي ايران در برابر غرب و برنامه‌اي براي ترويج نوعي «فرهنگ ملي پايدار» در جامعه توصيف مي‌كند و بر آن است كه اين متن براساس نيازهاي جامعه‌اي در حال تغيير تدوين شده كه نه مي‌خواهد تقليدي از غرب باشد و نه آن را نفي مي‌كند (رجوع شود به كتاب پرورش ذوق عامه، به كوشش علي قلي‌پور). 
بعدها جلسه‌ها متعدد با حضور اصناف و جريان‌هاي گوناگون با هدف گسترش و تعميق دستوري فرهنگ برگزار شد كه در يك نمونه بدون حصول هيچ نتيجه‌اي پايان يافت. «در جلسه ميراث فرهنگي طرفداران فرهنگ اسلامي و متعصبان تمدن پارسي در برابر هم قرار گرفتند.» (بهنود؛ 1348 الف: 9) بيان اين نكات به اين جهت است كه فراموش نكنيم اصل توجه به هنرهاي سنتي در دوره‌اي به‌صورت دستوري شروع شد و همچنان به همان شيوه دستوري پيش مي‌رود. تجربه 60 سال مواجهه دستوري با شخصيت سياه و سياه‌بازي، تئاترهاي سنتي و اصطلاحا سنگلجي تا لاله‌زاري و غيره هم هيچ‌گاه نتوانسته جلوي كم‌توجهي مردم و نسل تازه به اين گونه‌ها بايستد. در بهترين حالت اتفاقي كه رخ داده، نوعي قرار دادن اين شخصيت‌ها در موزه و ويترني است به نام جشنواره نمايش‌هاي آييني و سنتي (باز هم دولتي و نه خصوصي) كه هر دو سال يك‌بار برگزار مي‌شود. چيزي كه تئاتر امروز ايران از فقدانش رنج مي‌برد، وجود پژوهشكده يا انستيتويي است مملو از آرشيو و اطلاعات نمايش‌هاي به صحنه رفته از قاجار تا امروز، (و قطعا پيش از آن) با هدف مطالعه علاقه‌مندان و پژوهشگران. جز اين هيچ راهي براي زنده نگه داشتن فرهنگ كهن نيست، پيوند زدن مبارك و سياه به تئاتر ساعدي و نعلبنديان و ساموئل بكت و ويليام شكسپير نيازمند پژوهش است ولاغير. اين پژوهش هم دو سطح دارد؛ ابتدا غور در عالم متون و نظريه‌ها و آرشيوها و دوم، تمرين در پلاتوها و آزمون ‌و خطاي بدن‌ها. بله! بدون پژوهشكده تئاتر به بيراهه مي‌رويم و آرزو به دل مي‌مانيم.


فراموش نكنيم اصل توجه به هنرهاي سنتي در دوره‌اي به ‌صورت دستوري شروع شد و همچنان به همان شيوه دستوري پيش مي‌رود. تجربه 60 سال مواجهه دستوري با شخصيت سياه و سياه‌بازي، تئاترهاي سنتي و اصطلاحا سنگلجي تا لاله‌زاري و غيره هم هيچ‌گاه نتوانسته جلوي كم‌توجهي مردم و نسل تازه به اين‌ گونه‌ها بايستد. در بهترين حالت اتفاقي كه رخ داده، نوعي قرار دادن اين شخصيت‌ها در موزه و ويترني است به نام جشنواره نمايش‌هاي آييني و سنتي (باز هم دولتي و نه خصوصي) كه هر دو سال يك‌بار برگزار مي‌شود. چيزي كه تئاتر امروز ايران از فقدانش رنج مي‌برد، وجود پژوهشكده يا انستيتويي است مملو از آرشيو و اطلاعات نمايش‌هاي به صحنه رفته از قاجار تا امروز، (و قطعا پيش از آن) با هدف مطالعه علاقه‌مندان و پژوهشگران. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون