تهديدسازي از ايران
واشنگتن با بهرهگيري از تهديدسازي از ايران در حال برداشتن گامهايي به سوي ائتلافسازي است. همه اين اقدامات را ميتوان به عنوان يك «سيگنال هشدار» به ايران يا «ابزار فشار» عليه جمهوري اسلامي درنظر گرفت كه ايالاتمتحده ميخواهد با بهرهگيري از آن ايران را راضي به بازگشت به برجام كرده و توافق در وين حاصل شود. از نگاه آنها، افزايش سطح غنيسازي اورانيوم و افزايش ذخاير ايران يك تهديد است و واشنگتن در پي اين است كه از طريق گفتوگوهاي وين، شرايط را به گذشته (زمان اجراي برجام) بازگرداند. از سوي ديگر واشنگتن كه در پي تلاش براي كاهش حضور مستقيم خود در منطقه است و تصميم دارد تمركز خود را روي موضوعات ديگري در حوزه سياست خارجي معطوف كند، اين نگراني را دارد كه از سوي متحدان منطقهاي به بيتوجهي به تامين امنيت آنها متهم شود، به همين خاطر مقامهاي امريكايي نظير لويد آستين، وزير دفاع و رابرت مالي، نماينده ويژه اين كشور در امور ايران ميكوشند در گفتوگو با مقامهاي ارشد اين كشورها اين پيام را به آنها منتقل كنند كه ايالات متحده همچنان به تعهد خود براي تامين امنيت آنها پايبند است و سياستهايي مثل احياي برجام تناقضي با اين تعهد ندارد. امريكا تا زماني كه كشورهاي منطقه را دچار خوف و خشيت از «تهديدي به نام ايران» نكند، نميتواند به برخي اهداف خود در منطقه نظير گسترش همكاري امنيتي با كشورهاي منطقه به خصوص در زمينه فروش تسليحات و ائتلافسازي دست پيدا كند. اين سياست مربوط به ديروز و امروز نيست بلكه از مدتها پيش از سوي ايالات متحده دنبال ميشود و اقدامات اخير نظير هشدارها، رزمايشها و گفتوگوها تنها بخشي از اقدامات امريكاييها در اين زمينه است. واقعيت اين است كه ايالات متحده قادر نبوده مديريت منطقه را دراختيار بگيرد و براي جبران اين ضعف درصدد القاي ايران به عنوان يك «تهديد امنيتي» برآمده تا باقي كشورهاي منطقه را عليه اين «تهديد» ساختگي، متحد كند. اين سياستي است كه همزمان از سوي رژيم اسراييل نيز دنبال ميشود و هم ايالات متحده و هم اسراييل به ويژه پس از سيزدهمين دوره انتخابات رياستجمهوري در ايران و تغيير دولت تلاش ميكنند با استفاده از اين راهبرد فشارها عليه تهران را افزايش دهند. در اين راستا بايد تاكيد داشت، برنامه جامع اقدام مشترك به عنوان يك سازوكار چندجانبه و بينالمللي كه مورد تاييد شوراي امنيت سازمان ملل متحد است توافقي مهم است كه از دست دادن آن طبعا به نفع هيچ كدام از طرفها نخواهد بود، به همين دليل، جمهوري اسلامي ايران نيز بايد با اتخاذ سياستها و تدابير درست و بهموقع از موضع عزت و قدرت روند را مديريت كند تا اين توافق بينالمللي كه ميتواند در تغيير چهرهاي كه اسراييل و امريكا ميخواهند از ايران در منطقه بسازند، از دست نرود. جمهوري اسلامي ايران بايد شناخت بهتر و دقيقتري از معادلات منطقه و جهان داشته باشد و به تبع آن اتفاقات بينالمللي را بهتر و دقيقتر تحليل كند تا بتواند سياست درستتري را اتخاذ كند. حركت روي لبه تيغِ شرايط سياسي و امنيتي ميتواند تا يك حدودي مفيد باشد اما واقعيت اين است كه اگر معادلات درست و دقيق شناخته نشود، تحليل دقيقي از اوضاع ارايه نگردد و تصميماتي صحيح اتخاذ نشود شرايط خطرناكي رقم خواهد خورد.