۸ برداشت آزاد از پنجمین قسمت سریال لیگ
رد پای گرگ!
امید مافی
۱- فرصت سوزی به سبک محرم.در حالی که فرمانده زردها میتوانست کمی آن سوتر از زنده رود خسته با مات کردن مستر سولدو،تیمش را به قله لیگ برساند،این کار را نکرد تا سپاهان مثل زایندهرود بین آب و خشکی معطل بماند.آیا محرم با این مساویها میتواند به فتح جام امیدوار باشد و یکبار برای همیشه خودش را ابدی کند؟
۲-ترک اوغلان حواسش را پرت نمیکند و تنها به ترکتازی در کارزار لیگ میاندیشد.او این هفته به طرز ماهرانهای به سوی مسجد سلیمانیها شلیک کرد تا همراه شاگردانش به سمت صدر پیش بتازد.الفرار...آیا می شود از کنار رسول به سادگی گذشت؟ حالا آلومینیوم لیگ را به منظرهای کور برای پانزده ارتش مدعی دیگر بدل کرده.کم نیست!
۳-علی منصور خوب میداند اگر رویاهای برزیلیهای وطنی را محقق نکند خیلی زود به جمع سکانداران معزول خواهد پیوست.او این هفته هر چقدر تلاش کرد نتوانست صندلی را از زیر پای ژنرال بکشد.سلولهای خاکستری مغز علی منصور اگر در ایستگاههای پیشرو یاری نکنند و به دادش نرسند او چارهای جز بستن چمدانهایش نخواهد داشت.
۴-پدیده محتضر و رو به موت در ادامه شوربختیهای خود این هفته نیز نتوانست کابوسها را جارو کند.اینچنین شد که شاگردان اکبر اوتی برابر ذوبی ها خیلی زود جل و پلاس خود را جمع کردند و به یک شکست محتوم دیگر تن دادند.به نظر میرسد اگر کسی در سناباد نسخهای برای آشفتهترین تیم لیگ نپیچد اکبر باید از حالا به فکر نوشتن وصیتنامه پدیده باشد.بی تعارف.
۵- نکو در بازگشت شکوهمندانه خود به کارون همای سعادت را روی شانههای فولاد نشاند تا ثابت کند بیشتر از عبداله ویسی میتواند ماه را در قاب پنجره اهوازیها بنشاند.وقتی فولاد ده نفره پشت دست رضا عنایتی و پسرانش را داغ میگذارد لابد باید به احترام مربی قهار کلاه از سر برداشت و هورا کشید.
۶-ورزشگاه برای پیکان سوران بوی غروب گرفت وقتی اسیر نقشههای نیمکت سپاسی شدند و دست خالی حافظیه را ترک کردند.حالا کاکوها آتش به پا کرده و دود را به خورد حریفان میدهند تا ثابت کنند در نخستین فصل حضور خود در لیگ برتر قصد فروچکیدن ندارند.شیرازیها با نمایشی دلانگیز به یک ورزشگاه کهنه رنگ زرد زدند.
۷- نمایش حقیرانه ارتش سرخ در کویر نشان داد یحیی این فصل برای بافتن کلاف سرنوشت خود روزهای سختی را پیش رو دارد.تیمی که در سرچشمه به ضرب یک پنالتی بودار از شکست رهید کمتر شباهتی به قهرمان این سالها داشت و رد پای گرگ را در مرتع سبز برجای نگذاشت.شاید اگر یحیی دست روی دست بگذارد و با مهرههایی که در قواره پرسپولیس نیستند ادامه دهد خانه سرخ در حریقی مهیب بسوزد و حسرت پروازی دیگر بر دل عشق قرمزها بماند.
۸- رقص پرچمهای آبی هم نتوانست به کار تیم پراشتباه فرهاد بیاید و کاری کند که توپچیها در لاین سبقت قرار بگیرند.استقلال در حالی که میتوانست با ذبح نساجی جشن صدرنشینی بگیرد پشت دیوار بلند علیرضا حقیقی و دیگر نساجیچیها ماند تا کویری خشک در سکوت فرهاد،آن هم کنار خط نضج بگیرد.وقتی آبیها با دستان خود صدر را پس میزنند باید چشم انتظار نود دقیقههای ناآرام بمانند.