• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5116 -
  • ۱۴۰۰ سه شنبه ۱۴ دي

بر فراز تپه‌هاي سرخ جورجيا

فريدون مجلسي

اگر بخواهيم به زندگي مارتين لوتركينگ بپردازيم و تاريخ مبارزات او را دنبال كنيم، منابعي وجود دارد كه حتي در فضاي مجازي هم مي‌توان آنها را يافت، اما اگر بخواهيم به اثرگذاري و نقش مهم و موثر او بپردازيم، به اين نتيجه مي‌رسيم كه او در زمان خود از جامعه‌اي كه بر مبناي دموكراتيك پايه‌گذاري شده و اعلاميه حقوق‌بشر را در قانون اساسي خود جاي داده بود و ادعاهاي بسياري داشت، عملا جلوتر بود.
 وقتي به تاريخ بنگريم، مي‌بينيم كه جامعه امريكا خيلي زود به دو بخش (يعني دوگانگي مدني و عاميانه) تقسيم شد. بخش نخست شامل مهاجران انديشمند سياسي اوليه بودند كه نسبت به نظام‌هاي حاكم در اروپا اعتراض داشتند. امريكا هميشه به آن گروه صد نفره مسافران كشتي مِي‌فلاور مي‌بالد كه آغازگر تفكر آزادي‌خواهانه و مبلغ آن در سرزميني بودند كه دويست سال بعد با اتحاد سيزده مهاجرنشين دولت امريكا را شكل داد.
 بخش دوم مهاجران شامل گروه‌هايي بود كه در كشورهاي خودشان در اروپا از بيكاري و گرسنگي و فقر در روستاها در رنج و عذاب بودند. اينان برخلاف مهاجران اوليه كه به اتكاي مغزهاي خود مهاجرت كرده بودند، مهاجراني متكي به بازوان خود و به دنبال يافتن طلا در غرب وحشي يا بهره‌مندي از كار در كشتزارهاي گسترده بودند. آنها در توسعه كشاورزي امريكا از همت لازم براي كاركردن برخوردار بودند، اما فاقدِ بلوغ اجتماعي و اخلاقي كافي بودند كه مفهوم اعلاميه حقوق‌بشر و حق متقابل آزادي را درك كنند، بنابراين براي تامين نيروي كار ارزان به زودي به بازار برده‌فروشان پرتغالي روي آوردند. همين امر موجب شد تا زمينه عادي تلقي كردن بي‌اخلاقي و بي‌عدالتي گسترده‌اي در كشورشان فراهم شود.
 بخشي از ثروت امريكا و دارايي ثروتمندان پرمدعاي امريكا، مديون بيگاري گرفتن همان بردگان است. خوارانگاري بردگان در جامعه موجب شد تا قُبح بهره‌گيري از بردگان تا حد زيادي زدوده شود. به‌طوري‌كه پدران استقلال امريكا، حتي تامس جفرسون، در كسب‌وكارهاي‌شان از بردگان سود مي‌بردند. مي‌توان گفت كه در امريكاي متشكل از بخش مدني و بخش عوام، به زودي بازوان عوام بر مغزهاي مهاجر پيروز شدند و قدرت سياسي را در اختيار گرفتند.
 بيش از 80 سال طول كشيد تا آبراهام لينكلن روي كار آمد و ريشه‌هاي آن بدعت پليد زده شد. با تلاش لينكلن و به دنبال جنگ داخلي بود كه برده‌داري غيرقانوني اعلام شد، اما 100 سال ديگر لازم بود تا آن تحول قانوني به تحولي اجتماعي و واقعي تبديل شود.
 اهميت اقدام‌هاي مارتين لوتركينگ در اين بود كه او پرچمدار نهضتي شد كه خواهان زدودن تفكر تبعيض‌آميز و برده‌انگاري سياه‌پوستان و حتي غيراروپاييان در امريكا شد. او در حالي به پا خاست كه در جامعه امريكا رفتار تبعيض‌آميز آشكاري وجود داشت و در مراكز اجتماعي و اتوبوس‌ها به سياه‌پوستان اجازه داده نمي‌شد كه در جايگاه سفيدپوستان قرار گيرند و حتي اگر سفيدپوستي وارد مي‌شد، مجبور بودند الزاما جاي خودشان را به او بدهند. به دنبال مبارزات مارتين لوتركينگ بود كه گردهمايي بزرگي در واشنگتن برگزار شد و او در سخنراني بي‌نظيري اعلام كرد كه «تا روزي كه شخصيت و احترام فرزندان ما به سادگي با تابلوهاي «ويژه سفيدپوستان» زايل مي‌شود، نمي‌توانيم راضي باشيم. تا روزي كه سياه‌پوستان مي‌سي‌سي‌پي حق راي ندارند و سياه‌پوستان نيويورك برآنند كه چيزي ندارند كه به آن راي دهند، نمي‌توانيم راضي باشيم. نه! نه، ما راضي نيستيم و راضي نخواهيم شد مگر آنكه عدالت مانند آبشار و راستكاري چون رودي پرخروش جاري شوند... روياي من اين است كه روزي فرزندان برده‌هاي پيشين و فرزندان برده‌داران پيشين بر فراز تپه‌هاي سرخ جورجيا كنار هم سر ميز برادري خواهند نشست.» 
او به اين ترتيب در سخنراني خود توانست واقعيت‌هايي را كه الغاي برده‌داري توان زدودنش را نداشت، به خوبي بيان كند. همچنين، كينگ در آن سخنراني گفت كه آرزو دارد فرزندان سياه‌پوستان در مدرسه و آموزش مورد تبعيض قرار نگيرند. گرچه مارتين لوتركينگ توسط همان برتري‌طلبان غيرمدني كشته شد اما فرزندان او و فرزندان بسياري ديگر از مردم سياه‌پوست توانستند به جايگاه‌هايي كه در شأن آنان بود، دست يابند. آنها در مسير رشد و شكوفايي خود عملا نشان دادند كه افكار برتري‌طلبانه تا چه اندازه ناعادلانه و نادرست است.
 در نتيجه تلاش‌هاي مارتين لوتركينگ بود كه سرانجام به دنبال مساعي پرزيدنت كندي، پرزيدنت ليندون جانسون توانست قانون حقوق مدني (مبتني بر تساوي كامل و منع رفتارهاي تبعيض‌آميز) را به تصويب برساند. گرچه مارتين لوتركينگ پيروزمندانه گامي بزرگ برداشت و خون خود را در راه آن داد، اما افكار عاميانه و تبعيض‌آميز برتري‌طلبان در جوامع باقي ماند و هنوز هم با تحريك‌هايي كه صورت مي‌گيرد اين‌گونه رفتارها در بسياري از جوامع خودنمايي مي‌كند. 
در سال‌هاي اخير از سويي شاهد بوده‌ايم كه چگونه پيروان آن‌‌گونه افكار سست و بي‌اساس توانستند شخصي مانند دونالد ترامپ را به رياست‌جمهوري امريكا برسانند. از سوي ديگر نيز شاهد بوديم كه نظام برخاسته از تفكرات مارتين لوتركينگ و آزادي‌خواهان امريكايي حتي به ترامپ در مقام رياست‌جمهوري و طرفدارانش اجازه نداد كه به آنچه دلخواه‌‌شان بود و در نظر داشتند، دست يابند. با اين حال، ميزان آراي بالايي كه ترامپ در جامعه توسعه‌يافته‌اي مانند امريكا به دست آورد موجب نگراني است، هرچند اين آرا واكنشي به رفتارهاي خودسرانه و خصومت‌آميز همتايان‌شان در جوامع عقب‌مانده و برآمده از تحركات عوامانه آنان باشد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون