• ۱۴۰۳ سه شنبه ۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5202 -
  • ۱۴۰۱ دوشنبه ۱۹ ارديبهشت

چالش ارائه تعريفي خاص از «دیپلماسی علم»

علم براي ديپلماسي، ديپلماسي براي علم

مصطفي مالكي ٭

تغييرات ساختاري در اواسط تا اواخر دهه هشتاد ميلادي نگاه دولت محور از سياست جهاني را به چالش كشيد. پس‌لرزه‌هاي پايان جنگ سرد و تشديد جهاني شدن با رشد ارتباطات بين‌المللي و كاهش استقلال عمل دولت- ملت‌ها همراه بود. با تشديد روند جهاني شدن، مرز سنتي ميان سياست داخلي و خارجي دولت‌ها كم‌رنگ‌تر شد و دوران حاكميت مطلق و منحصر به‌ فرد كشورها به پايان رسيد. بين‌المللي‌سازي علم و تحقيقات نيز در اين روند، به يكي از لازمه‌ها و همزمان نتايج پديده «جهاني شدن» تبديل گرديد. در آغاز قرن جديد ميلادي مراودات و تبادلات علمي و فناوري اهميت دوچنداني يافت. اهميت اين مساله براي كشورهايي نظير امريكا يا آلمان كه اقتصادي متكي بر صنعت و صنعتي وابسته و مفتخر به كيفيت پژوهش‌هاي علمي دارند، دوچندان بود، چراكه با استفاده از فرصت روابط علمي بين‌المللي از يك‌سو امكان جذب نخبگان و از سوي ديگر معرفي صنايع و رونق اقتصادي به واسطه حضور علم و فناوري اين كشور در ساير نقاط جهان فراهم مي‌آمد. 
لذا، استفاده از ظرفيت‌هاي دستگاه ديپلماسي براي پيشبرد چنين اهدافي اجتناب‌ناپذير بود تا از اين طريق امكان نفوذ و نمايش قدرت در صحنه جهاني فراهم و تصويري مطلوب و جذاب از بازيگر و توانمندي‌هاي علمي آن ارايه، مشروعيت و حيثيت بين‌المللي ايجاد، جايگاه و پرستيژ كشورها در نظام بين‌الملل تقويت، همكاري و تعامل در ابعاد و سطوح مختلف محقق و زمينه دستيابي به انواع منافع و اهداف و ايجاد اطمينان و اعتماد فراهم گردد. اگرچه دو مقوله «علم» و «سياست بين‌الملل» از دهه‌ها قبل در ارتباطي مستقيم با يكديگر قرار داشته‌اند، اما گفتمان «قدرت نرم» و «روابط علمي بين‌المللي» به عنوان يكي از ابزار و جلوه‌هاي آن، به تدريج از دهه نود ميلادي، از اهميت و جايگاهي مضاعف برخوردار شده تا آنجا كه از ابتداي هزاره سوم به موضوعي مهم در محافل علمي و سياسي تبديل شد و تاكيد بر اهميت آن از سال 2008 به بعد نيز با واژگان جديد «ديپلماسي علم» رونق گرفت. در سال 2008، با داير شدن «مركز ديپلماسي علم» توسط «انجمن امريكايي پيشرفت» اصطلاح «ديپلماسي علم» نيز به شكلي هدفمند در ادبيات روابط بين‌الملل وارد شد و يكي از نخستين تعاريف اين مقوله با سه مولفه اصلي «علم در ديپلماسي»، آگاهي بخشي به اهداف سياست خارجي با مشاوره‌هاي علمي، «ديپلماسي براي علم»، تسهيل همكاري‌هاي بين‌المللي در عرصه علم و «علم براي ديپلماسي»، بهره‌گيري از همكاري‌هاي علمي به منظور بهبود روابط ميان كشورها ارايه گرديد. اهداف و انگيزه‌هايي چون كاربست دستاوردهاي علمي و فناورانه به عنوان راهكاري براي مقابله با «چالش‌هاي فرامرزي و جهاني» در جهت اثربخشي بر تصميم‌سازي سياسي، ايجاد و تقويت امكان و ظرفيت براي وارد كردن تفكر علمي در سياست و به عبارتي مشاوره علمي به سياست خارجي و در نهايت تسهيل روابط بين‌المللي علمي و دانشگاهي توسط دستگاه ديپلماسي به منظور بهبود مناسبات بين‌المللي منجر به ايجاد مراكز جديد و ويژه‌اي براي «ديپلماسي علم» در چارت سازماني بازيگران اصلي حوزه علم و فناوري بين‌المللي به ويژه دستگاه‌هاي ديپلماسي كشورهاي مختلف گرديد. 
از همان آغاز كاربست اين واژگان، تناقض ماهيتي ميان «علم» به عنوان ارايه‌دهنده «حقيقت» و «ديپلماسي» به عنوان ابزار نيل به اهداف و منافع، موضوع بحث برخي فعالان و پژوهشگران حوزه ديپلماسي علم قرار گرفت و بحث بر سر اولويت بخشي به «ديپلماسي» يا «علم» تاكنون نيز ادامه دارد. ماهيت «علم» در دسترسي روشمند به يافته‌هاي جديد قرار دارد، خصلتي كه بعضا مي‌تواند از كمترين قرابت با «ديپلماسي» به عنوان نمايندگي كردن علايق و منافع يك كشور، برخوردار باشد. لذا، خودِ موضوع «ديپلماسي علم» و كارايي و فرصت‌هاي كاربست آن در مراودات دوجانبه و چندجانبه كشورها همواره موضوع بحث محافل علمي و سياسي قرار دارد. 
بسياري با اشاره به مناسبات شوروي سابق و امريكا يا رفتار اروپا با روسيه و چين، ديپلماسي علم را ابزاري مناسب براي زنده نگه داشتن يا تقويت روابط ميان كشورهايي مي‌دانند كه از منظر سياسي و ايدئولوژيك از يكديگر فاصله دارند. بسياري با اشاره به نمونه‌هايي موفق از كاربست اين نوع ديپلماسي چون «توافق هسته‌اي ايران» يا «توافق اقليمي پاريس»، سعي در تشريح و تبيين كاربست ديپلماسي علم دارند و معتقدند كه اين نوع ديپلماسي در بزنگاه‌هايي از روابط بين‌الملل نقشي بي‌بديل ايفا مي‌كند. اغلب با نگاهي تاريخي، مصداق اصلي كاربست ديپلماسي علم را در تحولات مربوط به دوران جنگ سرد جست‌وجو مي‌كنند، جايي كه ارزيابي‌هاي علمي و نقش دانشمندان در انعقاد قراردادهاي تسليحاتي و بازدارنده اتمي ميان شوروي و امريكا از اهميت بالايي برخوردار بوده است. رقابت شوروي و امريكا در جذب دانشجويان و محققاني از سراسر دنيا در حوزه‌هاي تحت نفوذ و سلطه خود به ويژه در آلمان شرقي و غربي نيز در چارچوب كاربست همين ديپلماسي در دوران سردي روابط سياسي قابل بحث و بررسي است. بسياري آن را زمينه‌اي مناسب براي حل و فصل مناقشات و چالش‌هاي جهاني تلقي مي‌كنند و تلاش گسترده دستگاه‌هاي ديپلماسي و علمي كشورهاي دنيا در فائق آمدن بر چالش‌هايي نظير «تغييرات اقليمي» را نتيجه و نيازمند به‌كارگيري ديپلماسي علم قلمداد مي‌كنند. نكته حائز اهميت آنكه، ديپلماسي علم هيچ‌گاه تنها به معناي تقويت روابط دانشگاهي و علمي ميان كشورها مطرح نبوده است. 
در حال حاضر، اِجماعي درخصوص يك تعريف واحد و مشترك براي «ديپلماسي علم» وجود ندارد و آنچه تحت عنوان ديپلماسي علم و در چارچوب اين ديپلماسي نيز انجام مي‌شود، كمتر مورد بررسي علمي قرار گرفته است. به تلاش‌هاي انجام شده براي ارايه يك تعريف اين اتهام وارد مي‌شود كه آنها برگرفته از نگاه‌هايي نادقيق، هنجاري، غيرواقعي و آرمان‌گرايانه هستند. كاربست اين واژه بدون داشتن يك تعريف و هدف مشخص از آن مي‌تواند بدان بينجامد كه اين اصطلاح بدون دقت و تمركز بر محتوا بدون حد و مرز و تنها به عنوان يك واژه مصطلح و جديد در عرصه روابط علمي و دانشگاهي و در روابط بين‌الملل به‌ كار رود و هر يك از كشورها تعريفي خاص از آن ارايه و آن را سرلوحه سياست‌هاي علمي بين‌المللي خود قرار دهند. «ديپلماسي علم» مي‌تواند به راحتي دچار مشكلات مفهومي شود، چراكه دو روايت ظاهرا مختلف از آن وجود دارد: در يكي از اين روايت‌ها ديپلماسي علم به عنوان يك ابزار براي حصول راه‌حلي مشترك براي چالش‌هاي جهاني معرفي مي‌شود و در روايت مقابل ارزش تحقيقات و نوآوري براي نيل به اهداف سياست خارجي، وجهه ملي كشور و رقابت‌پذيري بين‌المللي، مورد توجه ويژه قرار مي‌گيرد. يكي از مهم‌ترين نقدها بر طبقه‌بندي سه‌گانه «انجمن امريكايي پيشرفت» از سوي «تيم فلينك»، فعال پژوهش ديپلماسي علم در آلمان، ارايه شده است: «با مطرح كردن دو مولفه ديپلماسي براي علم و علم براي ديپلماسي اين تلقي وجود دارد كه ديپلماسي مي‌بايست براي تقويت همكاري‌هاي بين‌المللي محققان و دانشمندان تلاش كند تا از اين طريق منافع (به ظاهر) غيرسياسي آنها مورد حمايت قرار گيرد، در حالي كه مدافعان آن (ديپلماسي علم) قصد دارند از محققان و دانشمندان براي اهداف سياسي خود بهره ببرند و استفاده ابزاري كنند. همسويي اين دو مولفه از ديپلماسي علم كه دربردارنده برداشتي متفاوت از رقابت و همكاري ميان اين دو مولفه است، كار دشوار و نيازمند بررسي دقيق است. تمركز محض بر منافع ملي، دانشمندان و محققان را براي مشاركت در ابتكارهاي ناشي از ديپلماسي علم دور نگه مي‌دارد.» همين عدم اطمينان از تعامل صحيح دو مقوله «علم» و «ديپلماسي» باعث شده است كه كشورهايي نظير اتريش مطالعاتي را درخصوص نحوه ايجاد يك نگاه و تعريف واحد از ديپلماسي علم با مشاركت همه ذي‌نفعان در اين كشور آغاز كنند. نمونه اين تلاش، مطالعه جمعي از فعالان حوزه مطالعات ديپلماسي علم است كه از سوي «موسسه مطالعات اجتماعي» اتريش (ZSI) و با حمايت «وزارت آموزش، علم و تحقيقات» اين كشور در سال 2021 صورت گرفت. طبق نتايج اين مطالعه، در استفاده از مفهوم «علم براي ديپلماسي» در سياست خارجي يك كشور، اينكه چه بازيگراني از حوزه علم در فعاليت‌هاي تعريف شده اين‌گونه از ديپلماسي مشاركت دارند، حائز اهميت و تاثيرگذار است. بازيگران اصلي تدوين و اجراي سياست‌هاي علمي بين‌المللي اتريش معتقدند كه ديپلماسي علم مي‌بايست بر پايه يك تعريف مشخص پيگيري شود و هدف‌هاي مشخصي براي آن تعيين گردد. در گزارش وزارت آموزش، علم و تحقيقات اتريش تحت عنوان «علم در سياست فرهنگي خارجي» نيز عنوان شده است كه در ديپلماسي علم مي‌بايست ميان سياست خارجي و علم ارتباط ايجاد و منافع ملي يا چالش‌هاي جهاني با استفاده از علم دنبال شوند.
«ديپلماسي علم» در دستور كار دولت‌ها - نمونه سوييس و اتريش
اتحاديه اروپا به صورت ويژه از سال 2016 «ديپلماسي علم» را موضوع مطالعات و پژوهش و فراخوان‌هاي خود قرار داده است. در چارچوب برنامه‌هاي حمايتي كميسيون اتحاديه اروپا، «افق 2020»، برخي دانشگاه‌ها و مراكز علمي اروپايي در قالب سه پروژه «رهبري اروپايي در ديپلماسي علم، فرهنگ و نوآوري» (EL-CSID)، «كاربست علم در/براي ديپلماسي براي چالش‌هاي جهاني» (S4D4C) و «ايجاد يك ديپلماسي علم مشترك براي اروپا» (InsSciDE) به بررسي جدي «ديپلماسي علم» پرداخته‌اند. كشورهاي اروپايي نظير آلمان، سوييس و اتريش از طريق عضويت در شبكه‌هاي علمي بين‌المللي چون «موسسه بين‌المللي تحليل سامانه‌هاي كاربردي» (IIASA) يا «سازمان اروپايي تحقيقات هسته‌اي» (CERN) اولين گام‌هاي خود را در كاربست آگاهانه از ديپلماسي علم در سياست خارجي به منظور پيشبرد «اهداف و منافع ملي» و همچنين روبه‌رو شدن با «چالش‌هاي جهاني» برداشتند. «اتحاد ديپلماسي علم اتحاديه اروپا» يكي از مهم‌ترين دستاوردهاي تحقيقات گسترده و چندين ساله محققاني از كشورهاي اروپايي نظير آلمان، فرانسه، هلند و اتريش تا آوريل 2021 بود كه همان‌گونه كه اشاره شد، در قالب برنامه «افق اروپا» اتحاديه اروپا تحت عنوان S4D4C انجام پذيرفت. هر يك از اين كشورها به صورت منسجم و هدفمند سال‌ها پيش از اين، برنامه حضور علمي در كشورهاي ديگر را در برنامه خود قرار داده‌اند. «دفتر علم و فناوري اتريش» (OSTA) در نمايندگي‌هاي ديپلماتيك اين كشور در واشنگتن و پكن و شبكه بزرگ دفاتر «سوييس نِكس» (Swissnex) سوييس، در كشورهايي نظير برزيل، امريكا، چين و ژاپن و همچنين «خانه علم و نوآوري» (DWIH) آلمان در پنج كلان‌شهر نيويورك، سائوپائولو، دهلي‌نو، توكيو و مسكو، تنها نمونه‌هايي از اين اقدامات هستند. برخلاف آلمان و اتريش كه از رايزن‌هاي فرهنگي خود و به ويژه از سازمان‌هاي مجري سياست‌هاي علمي بين‌المللي چون «موسسه تبادلات آكادميك آلمان» يا «آژانس اتريشي آموزش و بين‌المللي شدن» بهره مي‌برند، سوييس رايزن‌هاي علم و فناوري را نيز از طريق شبكه «سوييس نِكس» به نمايندگي‌هاي ديپلماتيك در كشورهاي ديگر اعزام مي‌كند. اما «بنياد پيش‌بيني‌كننده علم و ديپلماسي ژنو» (GESDA) در عنوان خود عبارت «ديپلماسي علم» را دارد و به موضوعات مهم راهبردي آينده در عرصه علم و فناوري چون هوش مصنوعي و فناوري‌هاي كوانتومي مي‌پردازند. «بنياد تحقيقاتي رابط علم-سياست ژنو» (GSPI) نيز در راستاي شعار «علم براي ديپلماسي» و به منظور ايجاد ارتباط ميان مراكز علمي و سازمان‌هاي «حكمراني جهاني» در ژنو و ارايه «سياست مبنتي بر شواهد» در مسير فائق آمدن بر چالش‌هاي جهاني، با حمايت وزارت خارجه سوييس داير گرديد تا به صورت مستمر و منظم «توصيه‌هاي سياسي» براي بازيگران اصلي علم و فناوري تهيه و ارسال كند. در فوريه 2021، سوييس همزمان با معرفي «راهبرد سياست خارجي ديجيتال 2024-2021» به منظور ارتقاي جايگاه ژنو به عنوان هاب حكمراني ديجيتال در جهان، سمتي جديد با عنوان «مامور ويژه ديپلماسي علم» سوييس نيز در مقر سازمان ملل در ژنو تعريف و معرفي كرد. به «ديپلماسي علم» صراحتا در مقدمه «استراتژي سياست خارجي سوييس 2023-2020» اشاره شده است و اين مقوله به كرات موضوع سخنراني «ايگناسيو كاسييس» به ويژه در كسوت وزير خارجه در سال‌هاي اخير قرار داشت. «ديپلماسي علم» يكي از محورهاي اصلي سندي با عنوان «مساله علم در سياست‌هاي فرهنگي خارجي- همكاري‌هاي علمي و ديپلماسي علم در روابط فرهنگي خارجي وزارت خارجه اتريش» است كه در سال 2019 توسط وزارت خارجه و «موسسه فرهنگي اتريش» منتشر شد. در اين سند، براي اولين‌بار بر ديپلماسي علم به عنوان يكي از حوزه‌هاي كاري اصلي وزارت خارجه 
در راستاي اهداف سياست خارجي فرهنگي تاكيد شده است. استفاده مكرر از اصطلاح «ديپلماسي علم» و تاكيد بر لزوم كاربست آن در سياست خارجي اتريش در سند مربوط به «سياست‌هاي فرهنگي خارجي وزارت خارجه اتريش»، منتشر شده در تابستان 2020، نيز به وضوح قابل مشاهده است. 
ديپلماسي علم (هنجاري) - نمونه آلمان
«سياست خارجي در آموزش و فرهنگ» يكي از اركان اصلي سياست خارجي آلمان در دوران پساجنگ سرد محسوب مي‌شود. به همين دليل، وزارت امور خارجه نقش بسزايي در سياستگذاري فرهنگي و حمايت مالي از فعاليت‌هاي آموزشي و فرهنگي بين‌المللي ايفا مي‌كند. بُعد فرهنگي اين سياست مواردي چون تقويت زبان و فرهنگ آلماني در ساير نقاط جهان و تبادلات فرهنگي با نهادهاي حقيقي و حقوقي بين‌المللي (موسسات گوته در سراسر جهان) را شامل مي‌شود. بُعد آموزشي آن نيز بيشتر معطوف به جايگاه علمي و پژوهشي در سراسر دنيا است و اهدافي چون تقويت روابط بين‌الملل علمي-پژوهشي، جذب محققان يا نيروي كار ماهر را در برمي‌گيرد (به عنوان نمونه از طريق «موسسه تبادلات آكادميك آلمان»). مفهوم «سياست علمي خارجي» نيز از سال 2006 به بعد، در گفتمان علمي-سياسي آلمان نهادينه گرديد. اين واژه و مفهوم براي اولين‌بار توسط نمايندگاني از سازمان‌هاي علمي همچون «گئورگ شوته»، معاون وقت وزارت فدرال علوم و تحقيقات، در مقاله‌اي تحت عنوان «ديپلماسي محققان» (روزنامه تسايت، 20 سپتامبر 2006) به‌كاربسته شد. وي در اين مقاله مي‌نويسد: «اگر آلمان درصدد تزريق بين‌المللي شدن بر پيكره علم است، بايد ساختارهاي سياسي خود را با اين مساله سازگار سازد.» در سال 2008 نيز «سرويس علمي پارلمان آلمان/بوندستاگ» در گزارشي تحت عنوان «سياست علمي خارجي، فرزند ناتني سياست‌هاي فرهنگي و آموزشي خارجي»، به ابعاد مختلف «سياست علمي خارجي» پرداخت و بر پررنگ‌تر شدن اين سياست در دستگاه ديپلماسي آلمان تاكيد ورزيد. در همين سال، وزير امور خارجه وقت آلمان، «فرانك والتِر اشتاين ماير» نيز در نطق خود در «كميسيون فرهنگ و رسانه» بوندستاگ، بر لزوم همكاري‌هاي بين‌المللي در سياست خارجي تاكيد و آن را در چارچوب اهداف سياست خارجي علمي اين‌گونه تبيين نمود: «به همراه وزير آموزش و تحقيقات، روي يك راهبرد بين‌المللي‌سازي علم و تحقيقات كار مي‌كنيم. در اين خصوص از صلاحيت‌ها و دانش سياست خارجي خود و مراكز ميانجي روابط علمي و تحقيقاتي-همچون موسسه دآآد و بنياد الكساندِر فون هومبولت- در چارچوب سياست علمي خارجي استفاده مي‌كنيم.»
بر كسي پوشيده نيست كه آلمان يكي از كشورهاي موفق در زمينه استفاده و تقويت «قدرت نرم» در دوران پساجنگ سرد بوده است. ايجاد «جذابيت» از طريق تقويت جايگاه علمي و فناوري اين كشور در سطح جهان يكي از مولفه‌هاي اصلي اين نوع از قدرت آلمان را شكل مي‌دهد. برنامه‌ها و فراخوان‌هايي نظير «ديالوگ با جهان اسلام»، در دهه اول هزاره سوم به ويژه در پي اتفاقات 11 سپتامبر 2001 و همچنين برنامه بورسيه‌اي نظير «مديريت پايدار منابع آب» با توجه به اهميت اين موضوع در مناطقي چون خاورميانه، بيانگر كاربست ابزار ديپلماسي علم در آلمان در دو دهه اخير هستند. استفاده از واژگان «ديپلماسي علم» در ادبيات سياست علمي خارجي آلمان البته در دو سال اخير به شكلي هدفمند صورت مي‌پذيرد.
با نگاه به «منافع و اهداف ملي»، طبيعي است كه كشورهاي مختلف در تبيين و اجراي ديپلماسي علم خود رويكردهاي متفاوتي نسبت به كشورهاي مختلف داشته باشند. براي آلمان، ديپلماسي علم در راستاي پيوند و همبستگي ميان منافع ملي اين دولت و منافع و دغدغه‌هاي هويتي اتحاديه اروپا شكل گرفته و دنبال مي‌شود. اين حوزه نوين از ديپلماسي به عنوان يك هدف در سياست خارجي و اقتصاد بين‌الملل آلمان و همچنين به عنوان يك ابزار براي رسيدن به اهداف سياست خارجي و اقتصادي مورد توجه دستگاه‌هاي ذي‌ربط در آلمان قرار گرفته است. به نظر مي‌رسد ماهيت و اهداف اين ديپلماسي در قبال كشورهاي متفاوت به شكلي مختلف تعريف و تبيين شده باشد. در حالي كه در قبال كشورهاي 
به اصطلاح هم سطح و پيشرفته از منظر علمي و اقتصادي، تبادل فناوري و نوآوري تلقي مي‌شود، در مواجهه با كشورهاي به اصطلاح «غيردموكراتيك» اغلب همراه با ماموريت‌هاي هنجاري است و همراه با مراوداتي در سطح نابرابر. 
در دسامبر 2020 و در سايه بحران كرونا، وزارت خارجه آلمان براي اولين‌بار «سند راهبردي ديپلماسي علم» را منتشر كرد. نگاه هنجاري به مقوله ابزار ديپلماسي علم يكي از مشخصه‌هاي اصلي سند ديپلماسي علم آلمان به شمار مي‌رود. اين سند اروپا و ارزش محور، بحران كرونا و تحولات و پيامدهاي آن را مبناي خود قرار داده و با اشاره به برخي درس‌هاي دوران كرونا و با نگاه به قدرت‌هايي نظير چين و روسيه، بر لزوم تقويت «حاكميت فناوري» اروپا و آلمان تاكيد دارد. در اين سند، با استفاده از واژگان «آزادي علم»، آنچه در كشورهاي غيرهمسو با ايدئولوژي «غربي-اروپايي» شكل گرفته است، مورد انتقاد قرار گرفته و با نگاهي هنجاري و با كاربست ديپلماسي علم سعي در اصلاح رفتار اين‌گونه كشورها دارد. 
اگر پيشبرد اهداف ارزش محور را يكي از ماموريت‌هاي سياست خارجي آلمان تعريف كنيم، روابط دانشگاهي و علمي يكي از مهم‌ترين ابزار دستيابي به اين هدف را شكل مي‌دهد. اولين برنامه‌اي كه ذيل فعاليت‌هاي «آكادمي علوم آلمان» در چارچوب ديپلماسي علم انجام شد، راه‌اندازي «كميته حقوق بشر لئوپولدينا» است، كميته‌اي كه به عنوان عضوي از «شبكه حقوق بشر جوامع آكادميك امريكا» براي حمايت از دانشمندان و محققاني كه از منظر سياسي و غيره تحت فشار قرار مي‌گيرند، تلاش مي‌كند. «رشته‌هاي نجات‌دهنده» عنواني است كه موسسه تبادلات آكادميك آلمان با حمايت وزارت خارجه اين كشور براي رشته‌هاي تحصيلي در دانشگاه‌هاي آلمان انتخاب كرده است. اين برنامه بورسيه براي حمايت از دانشجوياني صورت مي‌پذيرد كه در كشورهاي محدود يا محروم از «دموكراسي» بوده و از دسترسي آزاد به موقعيت‌هاي تحصيلي به‌دليل قوميت‌شان، نگرش سياسي و مذهبي‌شان محروم مي‌شوند. «ديپلماسي علم» در آلمان در قبال كشورهاي غيرهمسو غالبا با چاشني اصطلاحاتي چون «آزادي در علم»، «دانشگاهيان در معرض خطر» مطرح مي‌گردد.
اين‌گونه به نظر مي‌رسد كه براي آلمان رسيدن به اهداف «حكمراني فناوري» به ويژه در رقابت با قدرت چين نيز با استفاده هنجاري از مسائلي چون «آزادي در علم» قابل دستيابي است، چراكه مقوله آزادي علم در چنين كشورهايي داراي نواقصي اساسي است. با اين وجود، در تعهد كامل و بي‌طرفانه كشورهايي نظير آلمان به مقوله «آزادي علم» شك و ترديد فراواني وجود دارد، به ويژه زماني كه اين كشور به عنوان نمونه لغو حق مالكيت معنوي واكسن كرونا را در شرايط بحراني دو سال اخير رد كرد، با ابزار تحريم از انتقال علم و تكنولوژي به برخي كشورها جلوگيري مي‌كند، همراهي‌اش با تحريم‌ها گريبان‌گير دانشمندان و محققان بين‌المللي مي‌گردد و رفت و آمد محققان برخي كشورها با همكاران خود در آلمان بعضا با چالش سخت رواديد روبه‌رو است. 
نقاط عطف ديپلماسي علم: بحران كرونا و اوكراين
تحولات اخير بين‌المللي به ويژه دو موضوع «بحران كرونا» و اخيرا «جنگ اوكراين» مقوله ديپلماسي علم در آلمان را تحت‌الشعاع قرار داده است. بحران كرونا و چالش‌هاي اجتماعي و بعضا امنيتي ناشي از فقدان دانش كافي در زمينه پاندمي نزد مردم و فرصت‌هاي به‌وجود آمده براي «منكران كرونا» براي نشر «اطلاعات جعلي» به واسطه خلأ ايجاد شده ميان حوزه علم، ويروس‌شناسان و اذهان عمومي، لزوم توجه ويژه به موضوعاتي چون «دانش رساني» و آگاهي‌بخشي به مردم درخصوص مسائل مختلف علمي و ميزان «اعتماد به علم» نزد سياستمداران و عامه مردم را پررنگ‌تر از هر زماني كرد. به همين دليل، اين مقوله در كنار «روزنامه‌نگاري علمي» مورد توجه ويژه محافل رسانه‌اي، علمي و سياسي قرار گرفت، بودجه‌گذاري لازم براي تقويت آن انجام و اقدامات گسترده‌اي در اين زمينه صورت گرفت. در دوران كرونا مراكز، سمينارها و كنفرانس‌هاي مختلفي در اين زمينه‌ها داير و برگزار گرديد. نمونه موفق «دانش رساني»، پادكست ويروس‌شناس آلماني، «كريستين دروستن»، است كه در آن وي به صورت منظم و با زباني به اصطلاح همه فهم پيچيدگي‌هاي علمي پاندمي كرونا را براي عموم مردم تشريح مي‌كرد. اين اقدام شهرتي جهاني يافت و تحسين همگان را برانگيخت. 
همان‌گونه كه اشاره شد، در بحبوحه بحران كرونا، وزارت خارجه آلمان براي اولين‌بار سندي تحت عنوان «ديپلماسي علم» براي آينده روابط علمي بين‌المللي اين كشور منتشر كرد. در 16 آوريل 2021 وزراي خارجه كشورهاي آلماني زبان (آلمان، اتريش، سوييس، لوكزامبورگ و ليختن‌اشتاين) در نشست فصلي خود به ميزباني برن/سوييس، در كنار موضوعاتي چون «بحران كرونا» و «همبستگي»، مساله همكاري در چارچوب «ديپلماسي علم» را محور گفت‌وگوهاي خود قرار داده بودند. 
فراخوان «جايزه ديپلماسي علم» در دوران كرونا از سوي وزارت فدرال آموزش و تحقيقات منتشر گرديد و بوندستاگ نيز دولت فدرال را در پيشبرد و توسعه سياست‌هاي علمي بين‌المللي در معنا و مفهوم ديپلماسي علم حمايت مي‌كند. در بند دوازدهم طرح ارايه‌شده از سوي حزب يونيون (دموكرات مسيحي و سوسيال مسيحي) و حزب سوسيال دموكرات، به عنوان احزاب حاضر در دولت ائتلافي كنوني در آلمان، در باب «تحول در سياست‌هاي فرهنگي و آموزشي خارجي- شرايط و چالش‌ها براي اقدامات به‌روز» آمده است. 
اگرچه در تدوين سند راهبردي ديپلماسي علم در دسامبر 2020، بحران كرونا مبناي اصلي قرار دارد، سياست علمي خارجي آلمان در اين سند به شكلي راهبردي و با نگاه به كشورهايي نظير روسيه و چين مورد بازبيني قرار گرفته است: «موضوعات و محورهاي موضوعي در دهه جديد بيشتر معطوف به تقويت استقلال فناوري اروپايي با نگاه به نفوذ شركاي سختي چون روسيه خواهد بود.» بحران جنگ عليه اوكراين نيز زمينه بسط گفتمان ديپلماسي علم و تقويت بُعد سياسي اين نوع از ديپلماسي را فراهم آورد. در بحران اخير توجه محافل رسانه‌اي و سياسي جهان به رفتار آلمان به عنوان كشوري دوخته شده كه مناسبات گسترده‌اي متاثر از گذشته آلمان و مراودات تجاري و روابط علمي و تحقيقاتي بسيار زيادي با روسيه دارد. علاوه بر مسائل اقتصادي مبتني بر تامين انرژي از طريق خط لوله‌هاي گاز (به ويژه موضوع نورداستريم 2) و همچنين محافظه‌كاري نشأت گرفته از گذشته تاريخي دو كشور، اين روابط فرهنگي، علمي و تحقيقاتي است كه به عنوان يك عامل تنش‌زدا، رغبت آلمان در ابتداي بحران به اقدامات تحريك‌آميز نظير ارسال سلاح به اوكراين را كاهش مي‌داد، اظهارات وزارت آموزش و تحقيقات فدرال آلمان، «بِتينا اشتارك-واتسيكا»، چند هفته پس از شروع بحران نشان مي‌دهد كه همين روابط گسترده مي‌تواند به عنوان ابزاري براي «ديپلماسي علم» در جهت تهديد و هشدار به كشور مقابل مورد استفاده قرار گيرد. وي در مصاحبه‌اي با خبرگزاري رويترز در 20 ژانويه 2022 به نوعي خواهان نوعي احتياط در مناسبات تحقيقاتي و علمي با كشورهايي نظير روسيه و چين مي‌شود و اظهار مي‌دارد: «همكاري‌هاي علمي با كشورهايي نظير روسيه (و چين) اساسا مهم و منطقي هستند، به عنوان مثال در پروژه‌هايي نظير ITER در زمينه همجوشي هسته‌اي. اما هنگامي كه مشاهده مي‌شود روسيه اين‌گونه تنش‌آفريني مي‌كند، بايد اين سوال مطرح شود كه چگونه بايد با اين‌گونه همكاري‌هاي علمي در آينده مواجه شد.» 
با بررسي دقيق نگاه آلمان به «ديپلماسي علم» مي‌توان دريافت كه روسيه همواره يكي از محورهاي اصلي بحث و تدوين اسناد مربوط اين مقوله قرار گرفته است: روابط و رقابت امريكا و شوروي در عرصه علم و فناوري در دوران جنگ سرد همواره به عنوان يكي از مصاديق كاربست ديپلماسي علم بر سر زبان‌هاست، پروژه‌اي از سوي «مركز تحقيقات علوم زمين‌ پوتسدام آلمان» با عنوان «پُل، در كنار هم براي اقليمي بهتر- ديپلماسي علم فعال با روسيه»، يكي از برندگان اصلي اولين فراخوان «جايزه ديپلماسي علم و آموزش» آلمان در سال 2021/ 2020 مي‌شود، روسيه يكي از كشورهاي هدف در «سند ديپلماسي علم» هنجار محورِ آلمان در دسامبر 2020 قرار مي‌گيرد و اكنون نيز بحران اوكراين زمينه بازنگري و بازتعريف اساسي ديپلماسي علم آلمان در قبال روسيه را فراهم آورده است. به نظر مي‌رسد، حمايت و همبستگي آلمان با اوكراين در هفته‌هاي اخير تنها محدود به حمايت‌هاي سياسي، مالي و تسليحاتي به اين كشور نبود و اين كشور با سلاح «ديپلماسي علم» نيز به حمايت از اوكراين در مقابل روسيه مي‌پردازد. تعداد كنفرانس‌هاي برگزار شده در دو ماه گذشته با عنوان اصلي ديپلماسي علم آلمان و با هدف بازانديشي در روابط علمي و فناوري با روسيه و همچنين اقدامات صورت گرفته در زمينه محدودسازي و تعليق روابط علمي مويد اين مطلب است.
٭ كارشناس ارشد مطالعات اروپا

 


روسيه يكي از كشورهاي هدف در «سند ديپلماسي علم» هنجار محورِ آلمان در دسامبر 2020 قرار مي‌گيرد و اكنون نيز بحران اوكراين زمينه بازنگري و بازتعريف اساسي ديپلماسي علم آلمان در قبال روسيه را فراهم آورده است. به نظر مي‌رسد، حمايت و همبستگي آلمان با اوكراين در هفته‌هاي اخير تنها محدود به حمايت‌هاي سياسي، مالي و تسليحاتي به اين كشور نبود و اين كشور با سلاح «ديپلماسي علم» نيز به حمايت از اوكراين در مقابل روسيه مي‌پردازد

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون