تبعات برخورد سياسي با ريزگردها
فريدون مجلسي
كافي است، صبح از خواب بيدار شويد و از پنجره نگاهي به بيرون بيندازيد تا متوجه شويد، غبار برآمده از ريزگردها تا چه اندازه اتمسفر شهر و زندگي ما را در بر گرفته است. از اين منظر مشكل ريزگردها به فرد فرد ايرانيان ارتباط پيدا ميكند و در سلامتي و حيات آنان اثر دارد. اما حل و فصل مشكلي كه اين روزها در فضاي عمومي كشور با عنوان «بحران ريزگردها» از آن ياد ميشود، جدا از ابعاد زيست محيطي و تخصصي، نيازمند به كارگيري ظرفيتهايي چون تواناييهاي ديپلماسي، اقتصادي، ارتباطي و راهبردي كشورهاست.
البته معناي اين عبارات اين نيست كه برخورد با مقوله ريزگردها را بايد مانند رفتار برخي افراد و جريانات سياسي كرد. بايد توجه داشت كه معضل ريزگردها، موضوعي تخصصي و زيست محيطي است و حل آن نيز نيازمند دانش، تخصص و رويكردهاي عالمانه است.در وهله نخست بايد توجه داشت اين موضوع، مشكلي ريشهدار است كه حداقل بيش از نيم قرن سابقه دارد.
رخدادي كه در غرب آسيا و در قلمروي كشورهاي ثروتمندي چون عراق، ايران و سوريه (و البته عربستان) ايجاد شده است.
از اين كشورها، ايران و عراق و سوريه طي دهههاي اخير دستخوش جنگهاي ويرانگري بودند كه اين جنگها خود عاملي براي وخيمتر شدن مشكل ريزگردها شد. جنگهاي ويرانگري از يك طرف محيط زيست منطقه را دستخوش تخريب كرد و از سوي ديگر، امكان سرمايهگذاري را روي تالابها، رودخانهها، جنگلها و... از ميان برد.
اينگونه بود كه طي دهههاي اخير اين مشكل بالقوه، بدل به معضلي بالفعل شد و سلامت شهروندان را به مخاطره افكنده است.
اما راهكار مقابله با چنين معضلاتي چيست؟ به زبان ساده ميتوان گفت كه غبار برآمده از خشكي تالابها بايد بدل به رطوبت و بخار شود. چنين موضوعي، نيازمند سرمايهگذاريهاي زيربنايي است. عربستان از سالها قبل، سرمايهگذاري در اين زمينه را آغاز كرده است. عراق نيز بعد از پشت سر گذاشتن دوران تحريم و جنگ، برنامهريزي براي بهبود شاخصهاي زيست محيطي را استارت زده است. در اين ميان، ايران و سوريه به خاطر تحريمها، هنوز نتوانستهاند، برنامهريزيهاي لازم براي بهبود وضعيت را به صورت جدي آغاز كنند. افرادي كه همواره در تريبونهاي رسمي از بياثر بودن تحريمها در مشكلات سخن ميگويند، بايد ببينند كه تحريمها تا چه اندازه كشور را در حوزه محيط زيست و مقابله با ريزگردها آسيبپذير كرده است.
در كنار معضل سرمايهگذاري، ايران قادر نيست، ابزارآلات و تجهيزات لازم براي مقابله با ريزگردها را نيز به كار بگيرد.ضمن اينكه امكان تجميع ظرفيتهاي ارتباطي با ساير كشورها نيز دشوار شده است.
در اين ميان، يكي از حوزههايي كه ميتواند در مسير بهبود مشكل ريزگردها، اثرگذار باشد، حوزه ديپلماسي است. ايران بايد كارگروههاي ويژهاي با مشاركت كشورهايي چون عراق، سوريه، عربستان و...تشكيل دهد تا از طريق همافزايي اين مشكلات كاهش پيدا كند.
در عرصه داخلي نيز رويكرد كلان دولت بايد به سمت حفاظت از محيط زيست تغيير كند. صدور مجوزهاي حفر چاه و خشك كردن تالابها بايد متوقف شوند.همچنين ظرفيتهايي چون درياچه اروميه، تالاب هورالعظيم و... براي تمدن ايراني يك ظرفيت است كه به بهانه برخي پروژههاي اقتصادي و صنعتي نبايد اين ظرفيتها را تخريب كرد.
در صورت به كارگيري مجموعه ظرفيتهاي اقتصادي، ديپلماسي، سياسي و...، در صورت حل مشكل تحريمها و FATF ميتوان اميدوار بود كه اين معضل آرامآرام كاهش پيدا كند. در غير اين صورت طي سالهاي آينده بر حجم بحران ريزگردها افزوده خواهد شد و خسارتهاي ويرانگري ايجاد ميشود كه نه تنها نسلهاي فعلي بلكه نسلهاي آينده را نيز تهديد ميكند.