• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5211 -
  • ۱۴۰۱ پنج شنبه ۲۹ ارديبهشت

كارشناسان از دغدغه‌هاي خود به «اعتماد» مي‌گويند

مرگ دومين توله يوز «ايران»

فرناز حيدري

دومين توله يوز متولدشده در اسارت، 18 روز پس از تولد و 14 روز پس از مرگ توله يوز اول تلف شد. علت تلف شدن اين توله در دست بررسي است و هنوز نتيجه كالبدگشايي ارايه نشده. ايران و فيروز، دو يوز ماده و نر سايت تكثير در اسارت توران در بهمن سال 1400 جفت‌گيري كرده و در صدر خبرها قرار گرفتند. فيروز، يوز نر غالب منطقه توران در اسفند سال ۹۹ توسط بهرنگ اكرامي، دامپزشك معتمد سازمان حفاظت محيط‌زيست از طبيعت زنده‌گيري و به سايت تكثير توران منتقل شد تا با ايران؛ يوز ماده‌اي كه دي سال 96 به اسارت درآمد، پروژه تكثير در اسارت را وارد فاز جديدي كنند. مدت‌ها پيش از اين زنده‌گيري، جمعي از كارشناسان حيات‌وحش دغدغه‌هايي را نسبت به اين طرح ابراز كرده بودند كه متاسفانه سازمان حفاظت محيط‌زيست آنها را به درستي پاسخ نداد و روز گذشته با تلف شدن دومين توله ايران، بار ديگر بر حجم دغدغه‌ها افزوده شد. 

آيا سزارين ايران كار درستي بود؟
 حميد قاسم‌زاده نوا، دانشيار گروه مامايي و بيماري‌هاي توليدمثل دانشكده دامپزشكي دانشگاه تهران به «اعتماد» مي‌گويد: «مسووليت دامپزشكي اين پروژه با دانشجوي سابق بنده، بهرنگ اكرامي بوده. ايشان در كار خود بسيار توانمند و مورد تاييد اينجانب است. در مورد سزارين يوز مذكور (ايران) از ايشان پرسيدم كه چه مشكلي بوده كه مجبور به انجام عمل سزارين شديد؟ ايشان در جواب توضيحات كاملي ارايه كرد؛ مرحله اول زايمان (از سه مرحله زايمان) حدود 36 الي 48 ساعت طول كشيد، مرحله دوم زايمان (مرحله اصلي زايمان كه با زور زدن و نشست و برخاست حيوان همراه است) از ساعت 8 صبح شروع شد و نهايتا حيوان مي‌بايست يك الي دو ساعت بعد از شروع مرحله دوم زايمان مي‌كرد (در اين مدت حيوان با دوربين تحت كنترل بود)، اما زايمان انجام نشد و زور زدن‌هاي متوالي باعث خستگي حيوان شده بود و حتي از دو روز قبل (مرحله اول زايمان) اشتهاي حيوان قطع شده بود. مرحله دوم تا ساعت 2 عصر ادامه داشت و اكرامي با مسوول محيط‌زيست تماس و قضيه را تشريح كرد. ايشان عنوان كرد كه حيوان دچار سخت‌زايي است و در صورت ادامه يافتن وضعيت موجود، هم مادر و هم توله‌ها تلف خواهند شد، اما تا ساعت 6 عصر مجوز صادر نشد (يعني 10 ساعت پس از شروع مرحله دوم زايمان). حيوان در زمان مقرر سزارين شد، چون 95 روز از طول دوره آبستني حيوان گذشته بود و لذا توله‌ها نارس نبودند. معتقدم كه با توجه به دلايل فوق عمل سزارين مي‌بايست انجام مي‌شده و در غير اين صورت جان مادر و توله‌ها به مخاطره مي‌افتاد. اينكه اكرامي چنين جسارتي به خرج داده و با مسووليت خودش اقدام به عمل سزارين كرده، بايد مورد تشويق قرار بگيرد نه اينكه عمل ايشان مورد سوال قرار گيرد.» 
مرگ دومين توله و تاثير آن بر وضعيت يوزها 
نويد زماني، استاد دانشگاه كردستان معتقد است كه مرگ دومين فرزند «ايران» بايد مورد موشكافي قرار گيرد، چراكه اين توله‌ها حتي در صورت زنده ماندن هم تاثيري در كاهش سرعت انقراض يوز نداشته‌اند. وي به «اعتماد» مي‌گويد: «اميدوارم عاملان آشكار و پنهان اين پروژه و آنهايي كه اين پروژه را افتخار ملي مي‌دانند، براي روشن شدن زواياي پنهان و تنويرافكار عمومي در مورد چندين مساله شفاف‌سازي كنند. نخست اينكه چرا فيروز كه مي‌توانست در طبيعت با چندين يوز ماده جفت‌گيري كند، مخفيانه زنده‌گيري كردند؟ بماند كه از روش و وسايل زنده‌گيري مستنداتي ارايه نشده اما اميدواريم كه طي عمليات زنده‌گيري مخفيانه، يوز يا يوزهاي ديگري كشته نشده باشند. ما هنوز نمي‌دانيم چه سرنوشتي در انتظار فيروز است؟ آيا تا هميشه در اسارت خواهد بود؟ حتي در صورت رهاسازي مجدد در زيستگاه طبيعي هم اين يوز باز شانس بالايي براي زنده ماندن ندارد، چراكه اين يوز مدت‌ها در اسارت زندگي كرده است! علت سزارين صحرايي ايران با امكانات محدود چيست؟ آيا امكان زادآوري بعد از سزارين وجود دارد؟ سرنوشت اين يوز ماده واقعا چه خواهد بود؟ گزارش دامپزشكي و دليل تلف شدن دو توله يوز مي‌بايست به شكل شفاف منتشر شود و وضعيت و شرايط نگهداري توله سوم (رژيم غذايي، مكان نگهداري، مراقبت پزشكي و افراد مسوول نگهداري) مي‌بايست در اختيار متخصصان قرار گيرد. اگر آخرين توله باقيمانده هم به سن بلوغ برسد، چه برنامه‌اي براي آن دارند؟ امكان معرفي اين توله به زيستگاه طبيعي بسيار كم است. رزومه و تخصص افرادي كه در زنده‌گيري، انتقال، زايمان، مراقبت‌هاي بهداشتي و تغذيه توله‌ها همكاري داشته‌اند؛ مشخص نيست و چرا ما از همه اينها بي‌اطلاع هستيم!»  اين استاد دانشگاه در ادامه مي‌افزايد: «هزينه‌هايي شده كه مي‌توانست براي حفاظت يوز در زيستگاه كه البته بهترين روش حفاظت است، به كار گرفته شود و اين هزينه‌ها مشخص نيست و هيچ‌گاه از آن صحبت نمي‌كنند؛ هزينه‌هايي كه تا امروز به اين پروژه اختصاص داده شده را به شكل شفاف بيان كنند تا بدانيم كه اين پروژه در آينده چه هدفي را دنبال خواهد كرد؟ در خوشبينانه‌ترين حالت اگر هنوز ۳۰ تا۵۰ يوز در طبيعت ايران وجود داشته باشد، زنده‌گيري يك يوز نر غالب كه شايد هيچ‌وقت نتواند به طبيعت برگردد و كشته شدن دو توله يوز صدمه‌اي غير قابل جبران تلقي مي‌شود.»
لزوم تصميم‌گيري علم‌محور در حفاظت
آرش قدوسي، محقق زيست‌شناسي حفاظت و عضو گروه تخصصي‌ گربه‌سانان اتحاديه جهاني‌ حفاظت (IUCN) به «اعتماد» مي‌گويد: «تعدد تهديدات يوز و مشكلات فراوان بر سر راه حفاظت آن شرايط را به گونه‌اي شكل داده كه حفاظت موثر اين گونه، نيازمند يك واكنش سريع، هدفمند و با برنامه است. اما متاسفانه به‌رغم ضرورت اين موضوع و با وجود ارايه پيشنهادات كتبي و شفاهي متعدد تاكنون، در اكثر زيستگاه‌هاي حساس، اقدامي متناسب با وضعيت خطير فعلي يوز صورت نگرفته. بدون پايش سيستماتيك زيستگاه‌ها، تصميم‌گيري در مورد سرنوشت افراد باقيمانده غيرمنطقي است و اغراق نيست كه بگوييم جدا كردن افراد جديد از طبيعت، فشار مضاعفي به جمعيت شكننده يوز وارد خواهد كرد. در طول سه سال گذشته اقدامات حفاظتي در زيستگاه‌هاي مختلف براي كاهش تعارضات با دامداران، كاهش شكار غيرمجاز طعمه‌ها و كاهش تصادفات جاده‌اي همچنان روند كندي را دنبال مي‌كند در حالي كه اقدامات تكثير در اسارت با وجود شانس بسيار كم‌تاثير در افزايش جمعيت در طبيعت يوز، در كانون اصلي توجهات و سرمايه‌گذاري‌ها بوده‌اند. آيا بهتر نيست قبل از هر گونه سرمايه‌گذاري براي پروژه‌هاي تكثير ابتدا يك برنامه منسجم با مشاركت همه كارشناسان داخلي و خارجي يوز تدوين شود؟» قدوسي در ادامه مي‌افزايد: «از طرفي بر كسب دستاورد در پروژه تكثير با هر هزينه‌اي تاكيد شده در حالي كه دقيقا ايراد از همين دكترين بومي‌سازي است كه مي‌خواهيم در همه‌ جا و بر همه‌چيز آن را اعمال كنيم. علم را ناديده مي‌گيريم، مي‌خواهيم چرخ را از نو اختراع كنيم. با وجود تجربه گسترده در تكثير و نگهداري از يوز در آفريقا، پروتكل‌هاي بين‌المللي نگهداري را بعد از تولد توله‌ها تهيه و ترجمه مي‌كنيم! چگونه مي‌شود كه يك پروژه تكثير در اسارت راه‌اندازي مي‌شود، اما ساده‌ترين پروتكل‌ها رعايت نمي‌شوند و حتي به آنها فكر هم نشده است؟ به چه اميدي بايد فكر كنيم كه اين پروژه با وجود عدم شفافيت لازم، براساس يك برنامه مكتوب پيش خواهد رفت؟ متاسفانه در بحث نگهداري از توله‌ها هم از تجربه معدود افراد متخصص داخلي و خارجي با وجود تذكرهاي متعدد نسبت به شيوه نگهداري و شير مناسب استفاده نمي‌شود، در حالي كه متوجه نيستيم به همين راحتي اعتمادها سلب و نيروهاي متخصص كنار مي‌كشند. متاسفم كه اين روزها صحبت از گرفتن يكي از آخرين نرهاي باقيمانده در طبيعت را هم مي‌شنويم و حتي نمي‌دانيم اين تصميم‌ها بر چه مبنايي گرفته مي‌شوند. متاسفم كه اين را مي‌گويم ولي اين تراژدي را بايد به عنوان يك نمونه موردي از تصميمات غيرعلمي و يكجانبه در مديريت پروژه‌هاي حفاظتي شناخت.» ليلي خلعتبري، دكتراي تنوع زيستي، ژنتيك و تكامل دانشگاه پورتو هم معتقد است كه با همه اين‌ تفاصيل و هشدارهايي كه بارها داده شده، بايد ديد كه آيا بالاخره عزمي براي انجام كار موثر در راستاي حفاظت از يوز در سازمان حفاظت محيط‌زيست وجود دارد يا خير: «متاسفانه به‌رغم اينكه بارها هشدار داديم كه اين اتفاق‌ها رخ خواهد داد و تكثير يوز در اسارت كار آساني نيست؛ باز هم توجهي به دغدغه‌ها نشد. گفتيم كه اين كار توجه را از حفاظت زيستگاه به سمت حفاظت درون فنس خواهد برد و به دليل درون‌آميزي بايد تعداد بيشتري از يوزهاي آزاد از طبيعت گرفته شوند اما توجه نشد و الان اين موارد در حال رخ دادن است. تا زماني كه برنامه جامع و فرادستي براي يوز تعريف نشود، ما واقعا نمي‌توانيم از حفاظت موثر براي يوز صحبت كنيم. يكي از مهم‌ترين پيامد‌هاي منفي اجراي طرح‌هاي تكثير در اسارت، در سايه قرار گرفتن جدي فعاليت‌هاي حفاظتي در زيستگاه‌ها است. اين موضوع به‌رغم ادعاها، به راستي اتفاق افتاده و تجربه موجود نشان مي‌دهد كه با آغاز فعاليت‌هاي عمراني نظير ساخت تاسيسات تكثير در اسارت (به‌طور كلي شروع پروژه‌هاي مداخله‌اي) تمامي توجه‌ها در سطوح مختلف تصميم‌گيري، اجرايي، پژوهشي و حتي عمومي به اين پروژه‌ها جلب و حفاظت در زيستگاه‌ها به دست فراموشي سپرده شده است. متاسفانه اشكالات اساسي كه به تكثير در اسارت وارد شده تاكنون به هيچ راه‌حل منطقي، مدون و قابل اجرايي ختم نشده و ما منتظر ارايه برنامه عمل منسجم هستيم.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون