• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5213 -
  • ۱۴۰۱ يکشنبه ۱ خرداد

«همجا»، رماني درباره شراكت در تقسيم‌ناپذير‌ترين بخش زندگي

زنان در آيينه زنان

سپهر سمنگاني

آيا همه چيزهاي ارزشمند زندگي را مي‌توان با ديگران به اشتراك گذاشت؟ مثلا مي‌توان كتابي، مقاله‌اي يا هر نوع نوشته‌‌اي كه براي ما ارزشمند است، چه مولف آن باشيم و چه نباشيم، با ديگران در ميان نهاد. يا هر چيزي كه در صورت استفاده ديگران از ارزش آن كم نمي‌شود، مي‌توان با ديگران تقسيم كرد. امروزه در شبكه‌هاي اجتماعي افراد چيزهاي مختلفي را به نمايش مي‌گذارند كه از رهگذر اين كنش نمايش پردازانه، ديگران هم از تماشا يا سهيم شدن در شور و نشاط آن بهره‌مند شوند. مفاهيم انتزاعي ارزشمند كه بر زندگي روزمره اثر‌گذارند و بدون آنها زندگي بدون معنا مي‌شود را هم مي‌توان با ديگران تقسيم كرد مثلا محبت، دوستي، كمك به همنوع و‌... اما همه چيزهاي ارزشمند را نمي‌توان جز با يك نفر به اشتراك گذاشت. ازدواج و روابط زن و شوهري از اين دست هستند. نمي‌توان از زني خواست كه شوهرش را با ديگران تقسيم كند. گاهي برخي تعدد زوجات را از منظر مرد توجيه كرده‌اند به اين معني كه اگر مرد بتواند عدالت را رعايت كند چند زني محدود امكان‌پذير است يعني اگر چند زن كه احساس عدالت در تقسيم و توزيع محبت و مسائل مالي داشته باشند مجوزي است كه مرد مي‌تواند خودش را با چند زن ديگر هم تقسيم كند. اما عملا چنين چيزي در دنياي امروز امكان‌پذير نيست و كسي نمي‌تواند ادعاي عدالت در همه‌چيز در ميان زنان خود داشته باشد. در برخي مناطق ايران شاهد چند زني بيش از همه دو زني و تا حد كمتري سه زني هستيم. اما سوال اين است كه چگونه مي‌توان از دنياي يك زن به مساله نگاه كرد. زني كه به هر دليلي ناچار است شوهر خود را با زن يا زنان ديگري تقسيم كند چه احساسي دارد؟ چگونه مي‌تواند با تقسيم‌ناپذير‌ترين بخش زندگي انساني كنار بيايد. چه مسيري براي مواجهه با دنياي اجتماعي، همسر و زن ديگر در پيش مي‌گيرد و چگونه قادر است زندگي را براي خود معنادار كند. دنياي ذهني چنين زني چگونه است؟معصومه نيكويي‌تبار با نوشتن رمان همجا (انتشارات مرواريد سال 1400) تلاش كرده است دنياي ذهني و مواجهه اجتماعي زني كه ناچار به پذيرش همجا (هوو) شده است را ترسيم كند.  نساء شخصيت اصلي داستان در آغاز وقتي شايعه ازدواج را مي‌شنود وانمود مي‌كند كه رضا از آن مردها نيست. رضا اگر از تجديد فراش حرف مي‌زند آدم شوخ طبعي است و بيشتر براي شوخي است. رضا خودش بهتر مي‌داند كه من چقدر در زندگي‌اش تلاش كرده‌ام، با هيچ ساخته‌ام. حتي از پدر و مادر پير و ناتوانش سال‌هاي طولاني نگهداري كرده‌ام. خوب مي‌داند كه از نظر اجتماعي خانواده فقير و چندان شناخته شده‌اي نبودند اما پدرم حاضر شد من را به عقد او دربياورد حالا او چنين كاري نمي‌كند. نساء كودك همسري كه چيزي از ازدواج نمي‌دانسته و به اجبار پدر و مادر و شرايط اجتماعي ازدواج كرده حالا با مساله ديگري با عنوان همجا (هوو) مواجه مي‌شود. نساء بعد از اينكه متوجه مي‌شود شوخي رضا جدي شده است و همه جا سخن از زن گرفتن مجدد همسرش است سعي مي‌كند مواجهه متفاوتي با ديگر زنان داشته باشد. زنان ديگر روستا در مواجهه با همجا هر يك سعي كردند با دعوا و هياهو و نفرين مرد و دعواي خانوادگي و گاهي طايفه‌اي به مساله وارد شوند هرچند در پايان مرد كار خود را كرده و زن ديگري گرفته است هرچند زنان با دعوا و هياهو امتيازاتي گرفته‌اند مثلا خانه يا ملكي به نام‌شان شده و شرط كرده‌اند زن دوم را هرگز نبينند يا در خانه خود راه ندهند اما نساء مي‌خواهد با مساله به گونه ديگر مواجه شود. رمان همجا بنيادهاي روان‌شناختي و اجتماعي رفتارهاي انساني را توضيح مي‌دهد. نويسنده مي‌خواهد نشان دهد كه رفتار انسان‌ها را با توجه به وضعيت و ساختار اجتماعي و اقتصادي كه در آن قرار گرفته‌اند مي‌توان درك كرد. نمي‌توان بدون فهم ساختار وضعيت، رفتار و كنش انساني را درك كرد. رمان 140 صفحه‌اي همجا جذابيت‌هاي زيادي دارد كه خواندن آن به ويژه مي‌تواند براي زنان و دختران مفيد باشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون