• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5256 -
  • ۱۴۰۱ شنبه ۲۵ تير

گفت‌وگو با قطب‌‌الدين صادقي

تئاتر از دو سو قيچي مي‌شود

هيچ‌جاي جهان كسي براي تمرين نمايش مجوز نمي‌گيرد

بابك احمدي

هرچه پيش مي‌رويم شرايط ساختن تئاتر و هزينه‌هايي كه به گروه‌هاي نمايشي تحميل مي‌شود، افزايش مي‌يابد. گويي دولت و اساسا نظام كلان مديريت فرهنگي كشور تصميم قاطع خود را بر حذف پرداخت كمك‌هزينه‌ توليد و گسترش آثار نمايشي گرفته و منابع مالي به‌ سمت‌وسويي خاص كاناليزه مي‌شوند. شمال تهران -كاخ سعدآباد-  شاهد هزينه‌هاي ده‌ها ميلياردي توليد كنسرت- نمايش «سي‌صد» است و جنوب شرق پايتخت - بوستان ولايت- هم برپا شدن نمايش ميداني «روشناي شب تار» را با صرف هزينه‌هاي ميلياردي به نظاره نشسته اما در مركز شهر، محدوده‌اي كه درست يا غلط به عنوان قلب تپنده جريان هنري و آكادميك تئاتر شناخته مي‌شود، تزريق منابع مالي روز به روز آب مي‌رود، جشنواره تئاتر دانشگاهي از كار افتاده، جريان‌هاي نوگرا و پژوهش‌محور حتي پول تمرين ندارند و در مقابل مديران سالن‌ها و گروه‌ها به درآمدزايي بيشتر در گيشه تشويق مي‌شوند.

مجموعه «تئاتر شهر» به عنوان نماد اين وضعيت به توصيه مديران ارشد اداره كل هنرهاي نمايشي و معاونت امور هنري طوري برنامه‌ريزي مي‌كند كه گروه‌هاي نمايشي ناچار شوند بهاي بليت آثار خود را مشابه سالن‌هاي خصوصي تعيين كنند. دنباله‌روي محضِ دولت از سالن‌هاي خصوصي. امروز بهاي بليت نمايش در سالن اصلي مجموعه دولتي «تئاتر شهر» هيچ تفاوتي ندارد با مثلا سالن «شهرزاد» يا «نوفل لوشاتو» كه مديريت و بودجه‌اش غيردولتي است. به اين اضافه كنيد افزايش مميزي و توقيف يا انتشار اطلاعيه‌هاي عجيب و غريبي كه با هدف خط و نشان كشيدن براي هنرمندان نوشته مي‌شوند. «تدوين سند چشم‌انداز ٩ ساله تئاتر حرفه‌اي كشور»! «دريافت مجوز اجرا پيش از شروع تمرين در پلاتوها و صرف هزينه»، «تشويق گروه‌ها به درآمدزايي بيشتر»، «افزايش مميزي نمايشنامه‌ها و توقيف آثار و ممنوع‌الكاري هنرمندان»، «پرداخت كمك‌هزينه فقط به گروه‌هاي همسو»، «ورود افراد بي‌ارتباط با تئاتر به شوراي نظارت» از جمله مواردي هستند كه دست به دست هم دادند تا شكاف عميق بين جامعه تئاتر و نهادهاي دولتي در ماه‌هاي اخير عميق‌تر شود. 
قطب‌الدين صادقي، نمايشنامه‌نويس، مترجم و كارگردان شناخته‌شده تئاتر ايران پيش از صحبت در اين باره، به نقش و تاثير خصوصي‌سازي اقتصادي تئاتر از يك‌سو و برخوردهاي سليقه‌اي در زمينه مميزي آثار نمايشي در عميق‌تر شدن فضاي رخوت اشاره مي‌كند: «اين فاجعه‌اي بود كه تئاتر را به سمت توليد آثار تفنني براي نوكيسه‌هايي سوق داد كه صرفا دنبال سرگرمي هستند. تئاترهاي موزيكال با محتواي خيلي دور از ايران و تهي از معنا، يا قصه‌هاي الكي كه تهش افكار و ارزش‌هاي اشرافيت انگليسي و تحقير مردم را گسترش مي‌دهد. توليد تئاترهايي كه فرهنگ و فقر و گرفتاري زندگي انسان ايراني در آنها هيچ نمودي ندارد.» آنچه در مقدمه صحبت‌هاي اين هنرمند موردتوجه قرار گرفت سال‌ها از سوي خودش و بسياري ديگر از كارگردانان هم‌دوره‌‌اش مورد اشاره بوده. كارگردانان شناخته‌شده‌اي مثل محمد يعقوبي، محمد رحمانيان، حسين كياني، محمدرضا خاكي و بسياري ديگر همواره نسبت به حذف وضعيت زيستي معاصر و حال و روز فعلي اقشار جامعه از دل نمايش‌ها و نمايشنامه‌ها هشدار داده‌اند. حسين كياني، نمايشنامه‌نويس و كارگردان تئاتر ۲۹ فروردين ۱۳۹۷ مي‌گويد: «ما به انواع تئاتر احتياج داريم مخصوصا تئاتر اجتماعي. چون تنها تئاتري كه مي‌تواند براي ما شناسنامه فرهنگي بسازد تئاتري است كه خود انسان ايراني در آن حضور داشته باشد. يعني ما نبايد غايب آن تئاتر باشيم. سال‌هاي بعد كه همه ما ديگر نيستيم و تاريخچه تئاترمان را ورق مي‌زنند و از دل همين نمايشنامه‌هاست كه مي‌توانند شناسايي‌مان كنند. الان انسان روس اواخر قرن نوزدهم را بخواهيم شناسايي كنيم، مجبوريم آثار چخوف را ورق بزنيم. يا براي شناسايي انسان امريكايي نيمه قرن بيستم بايد آثار يوجيل اونيل و آرتور ميلر را بخوانيم. آنها هستند كه براي مردم‌شان شناسنامه‌سازي كردند و احوال، آرا و مسائل مردم خودشان را ثبت كردند و اين تاريخ تئاتر مي‌شود ولي وقتي جريان شكل‌گرا تبديل به جريان غالب شده و جريان اجتماعي، منتقد و انسان‌گراي ايراني تبعيد يا سانسور شود، مطمئنم در آينده كارنامه چندان پرباري از تئاتر ايراني نخواهيم داشت. ممكن است بگويند فلان كارگردان از فلان نمايشنامه فرنگي چه اجراي درخشاني داشته است ولي اين كمكي به شناسنامه‌سازي در تئاتر ما نمي‌كند. اين است كه مي‌گويند تئاتر هويت‌ساز است چون درج هويت مي‌كند. مسائل اكنوني ما هويت ما را تشكيل مي‌دهد؛ اگر خوب يا بد است. مي‌خواهم مسوولان و تصميم‌سازان ما اين را بدانند. ما چه خوب باشيم چه بد، اينها هويت ماست. چيزي است كه هست و نمي‌شود نفيَش كرد يا نديد. كاستي‌ها و نقص‌هاي ما بايد ثبت و مسائل‌مان بايد درج شود. تئاتر در بهترين حالتش طرح مساله مي‌كند؛ يعني مسائل را در صادقانه‌ترين شكل ممكن مطرح مي‌كند. ديگر قضاوت با مخاطب است كه نسبت به طرح صادقانه اين مساله چه موضعي بگيرد؛ بنابراين نبايد از طرح مسائل‌مان بترسيم. اگر مسائل‌مان را خودمان طرح نكنيم ديگران در بدترين و غيرمنصفانه‌ترين شكل ممكن طرحش مي‌كنند.»
حال قطب‌الدين صادقي بار ديگر نهيب مي‌زند كه در نتيجه سياست‌هاي اقتصادي همچنان پابرجاي دولت‌ها «طبقه متوسط به عنوان بهترين مخاطبان تئاتر از دست رفته‌ است»، همان طبقه‌اي كه به گفته اين مدرس دانشگاه «به سالن تئاتر مي‌آمد كه با پرسش‌ مواجه شود يا به پاسخ‌هايش برسد». او ادامه مي‌دهد «در نتيجه چنين رويكردهاي اقتصادي در تئاتر، الان دو نوع تئاتر سربرآورده؛ يكي تئاتر تفنني كه از حضور چهره‌هاي تلويزيوني و سينمايي بهره مي‌برد و مشتريانش همين قشر نوكيسه است و دوم، تئاترهاي بي‌سروته شبه‌خارجي كه آن‌هم براي ارضاي نيازهاي كاذب همين طبقه ساخته مي‌شود و ابدا توانايي پرداختن به آمال و آلام مردم ايران را در دل خود ندارد. يعني تئاتر ما از مسائل اجتماعي و فرهنگي دور شده و هيچ ربطي به جامعه و چشم‌اندازهاي آينده و نقد گذشته ندارد. در چنين وضعيتي اگر شما بخواهيد تئاتر اجتماعي بسازيد دو گروه ياد شده بلافاصله قهر مي‌كنند و كار محكوم مي‌شود به شكست.»

مديران جاي تاكيد بر كيفيت به گيشه نگاه مي‌كنند
اين كارگردان كه سال ۹۳ نمايش «عزيز شنگال» را در سالن اصلي مجموعه «تئاتر شهر» روي صحنه برد، در واكنش به اظهارات متوليان جديد تئاتر كه معتقدند «اگر نمايشي با استقبال تماشاگران مواجه نشود، حتما بي‌ارزش است» و «چون مورد توجه جامعه مخاطب واقع نشده پس ضرورت يا اولويت اجرا ندارد»، گفت: «دولت بايد مثل قلب توليد‌كننده باشد و نگراني گيشه را از هنرمند بگيرد، نه اينكه خودش به ترويج‌كننده حركت تئاترها به سمت گيشه تبديل شود. فروش هيچ ربطي به مردمي بودن يا فرهنگي بودن تئاتر ندارد. اگر معيار پول باشد، مي‌شود يك اثر مستهجن روي صحنه آورد و صد برابر هر تئاتر با كيفيتي فروش كرد. كار دولت اين نيست. كار دولت دفاع از مفاهيم و رويكردهاي فرهنگي و هنري كشور است. به همين دليل است كه در تمام جهان دولت‌ حمايت مي‌كند و به گروه‌هاي نمايش حقوق مي‌پردازد. متاسفانه برخلاف مثال‌هاي اروپايي، تاكيد بر كيفيت در تئاتر كشور ما از دست رفته و تاكيد بر گيشه تشديد شده است. شما مي‌بينيد كم‌كيفيت‌ترين نمايش‌ها با حضور چهره‌هاي تلويزيوني فروش بالا دارند و دولت هم آنها را حمايت و تشويق مي‌كند و پيشنهاد مي‌دهد. كار دولت دنباله‌روي از چنين آثار يا فروش گيشه نيست. دولت نبايد با تئاتر تجارت كند، بلكه بايد فكر تئاتر ملي باشد و هزينه‌اش را بپردازد. بودجه رسمي در تمام كشورها وجود دارد و دولت‌ها ابدا راه تئاتر تجاري در پيش نمي‌گيرند. كار آنها اضافه كردن چيزي به فرهنگ دوران خودشان است. اينكه ما نمايش‌هاي قرن نوزدهم انگليسي را با ساز و آواز و رقص برپا كنيم و قيمت بليت آنچناني هم در نظر بگيريم چه اهميتي دارد؟ اينكه تهيه‌كننده‌اي بيايد پاي كار كه يك كلمه از تئاتر و فرهنگ نمي‌داند قطعا ناشي از ضعف و كم‌كاري دولت است.»

دولت جاي تهديد از هنرمندان دعوت به كار كند
صادقي انتشار موارد مشابه «اطلاعيه تئاتر شهر» يا اظهارات مديركل هنرهاي نمايشي در خصوص گيشه گروه‌هاي تئاتري را «پاك كردن صورت و اصل مساله» دانست: «ما بايد با تمام قدرت تئاتر را به دل طبقات متوسط فرهيخته ببريم ولي رويكرد دولت چنين نشانه‌هايي ندارد؛ توليد سرگرمي تنها گزينه موجود نيست. دولت جاي تهديد و ارعاب بايد از هنرمندان شاخص دعوت به كار كند و تازه در مرحله بعد است كه اگر ديد اين كاري كه برايش بودجه گذاشته و هزينه كرده، سطح كيفي خوبي ندارد، بايد از هنرمند بخواهد تغيير رويه دهد و به كيفيت بيفزايد. دولت بايد يك حدود فرهنگي و كيفي مشخص در نظر بگيرد و سپس از هنرمندان دعوت به‌ كار كند. اين رويكرد همه جاي جهان اتفاق مي‌افتد. فرض بگيريد كارگردان‌هاي ضعيف و گروه‌هاي ضعيف هيچ‌وقت در «كمدي فرانسز» دعوت نمي‌شوند. دولت براي اين كار به كارشناس نياز دارد، منظور از كارشناس هم گروه مميزها نيست، يك اتاق فكر جدي لازم دارد كه به دور از جناح بازي و دستورالعمل‌هاي روز مديران بتوانند از تئاتر با كيفيت دفاع كنند. مثلا امروز از هر سه نمايش دو نمايش عنوان خارجي دارد. اينها كه زبان انگليسي و فرانسه بلد نيستند چرا نام خارجي براي تئاترشان انتخاب مي‌كنند؟ اين اداهاي شبه‌فرهنگي براي مخاطبان راه به هيچ‌جا نمي‌برد. اغلب اين‌ نمايش‌ها در زمينه اجرا و متن نيز كيفيت ندارند و خودشان را پشت اصلاحاتي چون پست‌مدرنيسم پنهان مي‌كنند، درحالي كه شهامت بيان دقيق حرف و توانايي انديشيدن ندارند. بنابراين وقتي يك گروه كارشناس حرفه‌اي تئاتر دور هم جمع مي‌شوند و قرار است مجوز حضور تئاترهاي معيار و با كيفيت را در مهم‌ترين مجموعه تئاتري كشور صادر كنند، چنين شاخص‌هايي خودبه‌خود مد نظر قرار مي‌گيرد و ما با تئاتري مواجه مي‌شويم كه با وضعيت و جامعه‌اش پيوند دارد.» 

تئاتر بايد به دل طبقه متوسط فرهيخته بازگردد
اين كارگردان همچنين در پاسخ به پرسشي درباره افزايش فشار مميزي و توقيف در ماه‌هاي اخير مي‌گويد: «هر نوع توبيخ غيرتئاتري و غيرهنري به تئاتر ضربه مي‌زند. همه ما چارچوب‌هاي فرهنگي را به خوبي مي‌شناسيم و نيازي نداريم كسي به ما بگويد چه كنيم يا نكنيم. متاسفانه چون اين افراد - مميزها- به زبان تئاتر و تكنيك و ارزش‌هاي زيباشناسي تئاتر مسلط نيستند، دستور حذف مي‌دهند. هرچه كه متوجه نشوند، دستور حذفش را صادر مي‌كنند. من اگر از يك شخصيت خارجي هم دفاع كنم به من مي‌گويند ترويج فرهنگ غربي كرده‌اي؛ اگر وضعيت داخلي را نقد كنم هم مي‌گويند سياه‌نمايي است. يعني از دو سو تئاتر را قيچي مي‌كنند. اولين نتيجه اين كار دلسردي گروه‌ها و هنرمندان جوان است. با اين رويكردها همان يك‌ذره شور و شوق خلق تئاتري را هم در شرايط بسيار سخت اقتصادي از جوان‌ها مي‌گيريم. البته در ماجراي اطلاعيه دريافت مجوز براي تمرين تئاتر، خوش‌‌بينانه بخواهم بگويم، بيشتر واكنش به گروه‌هايي است كه در صورت رد شدن متن يا نمايش‌شان اعتراض مي‌كنند؛ چون ماه‌ها زحمت كشيده‌اند. اين يعني گرفتن منطق اعتراض از دست گروه‌هايي كه كارشان مجوز نمي‌گيرد؛ در هيچ كجاي جهان كسي از كسي براي تمرين مجوز دريافت نمي‌كند. چارچوب‌هاي قانوني وجود دارد كه با اعمال نظرهاي شخصي و فردي متفاوت است. همه كشورها چارچوب‌هايي دارند كه در اروپا و امريكا فرهنگي است نه ايدئولوژيك. اگر رويكردهاي غيرفرهنگي بخواهد در كار هنر وارد شود، همه را دلسرد مي‌كند.»

دايره مدارا هر روز تنگ‌تر مي‌شود
«به هرحال اولين وظيفه ما ارايه كارهاي هنري تاثيرگذار و باكيفيت است؛ آثاري كه لذت تماشاگري را به مخاطب بچشاند. مثل شاعر كه پيش از هر چيز وظيفه‌اش حفظ زبان مادري است. اولين تعهد ما هم بالا بردن سطح كيفي و ارايه هنري است. ما نبايد از كنار اين سهل‌انگارانه عبور كنيم.»
صادقي به بيان اين مورد به تاريخ سانسور در تئاتر ايران از قاجار تا پهلوي - با كيفيت‌ و شدت و ضعف‌هاي متفاوت- اشاره مي‌كند و ادامه مي‌دهد: «در همين تالار مولوي اگر قرار بود نمايشي اجرا شود پنج نفر بايد كار را تماشا مي‌كردند. اين حساسيت‌ها در دوره رضا شاه هم وجود داشت. از شهرباني و صنايع مستظرفه و غيره عضو گروه‌ سانسور بودند. البته تمام اين‌ مسائل موجب نمي‌شد شما نتوانيد افكار خود را به صحنه بياوريد. مدارا و دايره حساسيت‌هاي‌شان بسيار وسيع‌تر بود. متاسفانه اين رابطه روز به روز در حال تنگ‌تر شدن است. براي داشتن يك جامعه هنري پويا و سالم بايد ميزان و وسعت مدارا بيشتر شود. جامعه تئاتري شادابي كه بتواند به نيازهاي جامعه پاسخ دهد بدون چنين نگاهي از كار مي‌افتد. خدا را خوش نمي‌آيد جوانان ما كه از نظر اقتصادي در تنگنا هستند، فشار روزافزون مميزي را هم تحمل كنند. به همين دليل مي‌بينيم هنرمند تئاتر ما برخلاف ميل باطني به هر تئاتري كه پشتش پول است پاسخ مثبت مي‌دهد.»

حق نداريم  دست از كار  بكشيم
صادقي در پاسخ به اين سوال ‌كه با وجود تمام مشكلات ياد شده چه بايد كرد، گفت «هر دولتي با هر رويكردي سر كار بيايد ما بايد از موجوديت و مسووليت اجتماعي حرفه‌مان دفاع كنيم و حق نداريم دست از كار بكشيم. تاكيد دارم كه بايد كيفيت را بالا ببريم و بعضي افراد را توجيه كنيم كه «ما مي‌دانيم و شما نمي‌دانيد». گاهي اوقات ارايه كارهاي خوب و با كيفيت تعاريف بدبينانه را جابه‌جا كرده‌ است. توجه داشته باشيم هيچ كاري بدون مانع و دشواري‌ مالي و اداري و فرهنگي نيست، ولي سدها و موانع، مقاومت‌هايي هم به وجود مي‌آورند. بنابراين بايد دايم كار كنيم، چون اعتقاد دارم فقط و فقط با كار كردن درست و زياد است كه مي‌توانيم شرايط را به سود خودمان تغيير دهيم. مثلا من به‌شدت ضد تئاتر تجاري هستم اما با وجود سيطره چنين فضايي، گوشه‌اي نشسته‌ام و آموزش مي‌دهم و تمرين‌ها را پيش مي‌بريم. جوان‌ها نبايد زود مايوس شوند، چون هيچ‌كس سريع به نتيجه نمي‌رسد. اينشتين زماني نه شاگرد داشت و نه مقالاتش در نهادهاي آكادميك پذيرفته مي‌شد، ولي هفده‌سال نوشت تا در نهايت جايزه نوبل گرفت. پيشرفت مشروع ناشي از تلاش ممتد و دامنه‌دار و پرشور است.»
كارگردان نمايش‌هاي «بهرام چوبينه» و «آژاكس» همچنين توضيح مي‌دهد «اين ستيز و جنگ بخشي از زندگي سرنوشت و كار ما است. چيزي كه اين بچه‌ها را از يك فعاليت مشروع و ممتد بازمي‌دارد، همين توفيق‌هاي فوري تصويري است، چون مي‌بيند وقتي يك كم استعداد مقابل دوربين سرفه مي‌كند شهرتش از عزت‌الله انتظامي بيشتر مي‌شود. فرهنگ از اين ناحيه ضربه مهلك خورده و شهرت‌هاي يك‌شبه روي تمام آرزوها و برنامه‌هاي بچه‌ها اثر گذاشته است. وجود چنين فرهنگي مسير منطقي رشد هنرمندان جوان ما را ويران كرده و اين هيچ ربطي به تئاتر ندارد، بلكه سينما و نقاشي و شعر و ادبيات هم با وضعيت مشابهي دست به گريبان هستند. پس ما بايد روي اصول بايستيم و روش‌هاي مشروع كه زمان نياز دارد را تشويق كنيم. پول‌هايي كه آگاهانه وارد ميدان شده براي توليد آثار سطحي را بشناسيم و اجازه ندهيم حاشيه‌روي جاي اصل بنشيند. در اوضاع كنوني آنها كه كار اصولي جدي انجام مي‌دهند ممكن است مايوس شوند، بايد براي اين هم راهي پيدا كنيم. دولت اگر رويكرد فرهنگي دارد بايد در برابر چنين جريان‌هايي ايستادگي كند و شيوه توليد كنوني را به هم بزند، نه اينكه دنباله‌رو شود. اين مهم‌ترين كار دولت است. تئاتر با پول و شهرت شروع نمي‌شود، تئاتر با انديشه و تجربه و خلاقيت به كار مي‌افتد. مدير فرهنگي پيش از هرچيز بايد درك فرهنگي و هنري جامع داشته باشد.»


- دولت جاي تهديد و ارعاب بايد از هنرمندان شاخص دعوت به كار كند و تازه در مرحله بعد است كه اگر ديد اين كاري كه برايش بودجه گذاشته و هزينه كرده، سطح كيفي خوبي ندارد، بايد از هنرمند بخواهد تغيير رويه دهد و به كيفيت بيفزايد. دولت بايد يك حدود فرهنگي و كيفي مشخص در نظر بگيرد و سپس از هنرمندان دعوت به‌ كار كند. اين رويكرد همه جاي جهان اتفاق مي‌افتد 
- هر نوع توبيخ غيرتئاتري و غيرهنري به تئاتر ضربه مي‌زند. همه ما چارچوب‌هاي فرهنگي را به خوبي مي‌شناسيم و نيازي نداريم كسي به ما بگويد چه كنيم يا نكنيم. متاسفانه چون اين افراد - مميزها - به زبان تئاتر و تكنيك و ارزش‌هاي زيباشناسي تئاتر مسلط نيستند، دستور حذف مي‌دهند. هرچه كه متوجه نشوند، دستور حذفش را صادر مي‌كنند. من اگر از يك شخصيت خارجي هم دفاع كنم به من مي‌گويند ترويج فرهنگ غربي كرده‌اي، اگر وضعيت داخلي را نقد كنم هم مي‌گويند سياه‌نمايي است

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون