• 1404 شنبه 14 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5297 -
  • 1401 سه‌شنبه 15 شهريور

صورتبندي انديشه اسلامي اصلاحي و احيايي

«اسلام سياسي معاصر» ترجمه بخشي از كتاب سياسيات الاسلام المعاصر (۲۰۱۲-۱۹۷۷) است. مقالات اين اثر به بازخواني تحولاتي مي‌پردازد كه انديشه اسلامي در دو گونه اساسي‌اش: اصلاحي و احيايي به خود ديده است. 
نويسنده با اشاره به اين دو گونه مي‌نويسد: عادت من چنين است كه مرحله نخست را كه از ۱۸۵۰ تا ۱۹۴۰ ادامه داشته است، مرحله اصلاح‌گرايي مي‌دانم و مرحله دوم را كه از ۱۹۴۹ تا ۲۰۰۰ ادامه داشته است مرحله احياگرايي يا بنيادگرايي. ايده‌اي كه بر مرحله نخست حاكم بوده است ايده ترقي (پيشرفت) به سبك اروپايي‌اش بود. اما در مرحله دوم مساله اساسي، مساله هويت است. 
هنوز هم اين مساله اخير در محور قرار دارد. طبيعي است كه ميان اين دو مرحله، تداخل و درهم‌تنيدگي باشد و گاه هر دو ايده (ترقي و هويت) در انديشه يك تن ظهور يافته باشد. اما مبناي من در اين طبقه‌بندي وجهه غالب و چارچوب كلي بوده است. 
از سيدمحمد رشيد رضا (1935-۱۸۶۵) شاگرد عبده، فراوان مثال آورده‌ام كه در دوره حيات استادش اصلاح‌گرا بود و به ‌تدريج و در نتيجه شرايط و اوضاع سياسي پيش از جنگ اول جهاني و سپس به سبب تمايلات سلفي كه بر او چيره شد و بر افكار فقهي و سياسي‌اش تأثير نهاد به سمت هويت‌گرايي تغيير رويكرد داد. 
دشواره و دغدغه مرحله نخست اين بود كه چگونه از ركود و تقليد خارج شويم و از نوزايي غربي ياد بگيريم و با اسلحه خود غرب با او رقابت و در برابرش مقاومت كنيم تا از وابستگي و استعمار درآييم. در مرحله دوم، ايده سنت‌گرايي يا فرهنگ ملي و اسلامي و چگونگي خروج از سلطه استعمار و تهاجم فرهنگي به مساله ‌محوري تبديل شد. 
در مقاله نخست كتاب كه دكتر مجيد مرادي ترجمه كرده است دوره‌بندي‌اي از مراحل گفتمان اسلامي و تحولات آن از اصلاح‌گرايي تا سنت‌گرايي و احياگرايي تا بنيادگرايي گسست‌باور و فروبسته در برابر غرب ارايه شده است. اين تحول و دگرگوني در مقاله پنجم درباره شورا و چگونگي فهم و سياسي‌سازي دوباره آن از سوي اصلاح‌گرايان روشن شده است، زيرا احياگرايان نيز مانند اصلاح‌گرايان، سنت موروثي را مردود مي‌شمارند اما آنان در عين پايه‌ريزي فرهنگ جديدشان به سنت‌گرايي پناه بردند و بدان‌جا رسيدند كه مسائلي را از سنت بازتاويل كنند تا از آن در فرآيند پي‌ريزي نظام اسلامي كامل و دولت اسلامي و سپس خلافت بهره گيرند. 
در مقاله ششم به مسائل زنان پرداخته و كوشيده‌ام تا توضيح دهم چرا فقه اصلاحي معتقد است، سنت موروثي به زن ستم كرده است و نه شريعت اسلامي، در حالي كه اصلاح‌گرايان گمان مي‌بردند كه زن زير سلطه غرب از شريعت فراتر رفته است و بايد شريعت را دوباره بر او تحميل كرد! در مقاله سوم و چهارم به مفهوم تمدن و مفهوم صلح پرداخته‌ام، همراه با خوانشي دقيق از تحولات اين دو مفهوم كه اهميتي فراوان دارند و اينكه چگونه درك‌هاي متفاوتي از اين دو مفهوم به تبع تحول روابط مسلمانان با غرب و جهان در نيمه دوم قرن بيستم شكل گرفت. اما در مقاله دوم به مطالعه جنبش‌هاي اسلامي و چگونگي تحول فرهنگ هويت و احيا به فرهنگ حزبي كه هدفش اسقاط دولت غرب‌گراست، پرداخته‌ام. 
در مقاله هفتم كه دكتر مرادي براي ترجمه انتخاب كرده است به كاوش در ايده جهان‌نگري كه فيلسوف آلماني ويلهلم ديلتاي بدان باور دارد، پرداخته و از خلال مرور آثار چهار متفكر مسلمان نشان داده‌ام كه در سايه اين جهان‌نگري، انديشه اسلامي چه تحولاتي را طي يك قرن پيموده است. در مقاله هفتم نشان داده‌ام كه اسلام‌گرايان چگونه از دريچه هويت و نه مشاركت به جهان مي‌نگرند و در پي ستيز با تمدن غرب هستند و در فضاي واسازي و گسستي كه اينان در مقابل غرب شكل دادند، انديشه پيوست و همكاري مالك‌بن نبي به حاشيه رفت. 
به اين ترتيب از خيرالدين تونسي صاحب اقوم المسالك (۱۸۶۰) تا جلال آل‌احمد صاحب غرب‌زدگي، گره غرب همچنان دغدغه اساسي سرآمدان انديشه اسلامي باقي مي‌ماند، همراه با تشابهاتي در ديدگاه‌ها و فهم‌ها و اختلاف در نسخه‌هاي علاج و راه‌هاي برون شد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون