مذاكرات و مساله ديپلماسي مكاتبهاي
زماني كه ايران شرط خارج كردن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامي از ليست سازمانهاي تروريستي وزارت خارجه امريكا كنار گذاشت، اميدها به حصول توافق زياد شد اما ارزيابي من اين است كه به نظر ميرسد در پاسخ نهايي و واپسين ايران يك موضوع به عنوان مساله حياتي مدنظر تهران مطرح شد و آن موضوع مسائل پادماني بود. اسراييل از اين مساله نهايت استفاده را برد. مقامهاي اسراييلي سفرهاي مهمي را به آلمان، فرانسه و ايالاتمتحده داشتند. فرانسه اعلام كرد كه غرب نميپذيرد مسائل پادماني ناديده گرفته شود و با دخالت سياسي موضوع حل و فصل شود. اسراييل فشارها به امريكا را نيز افزايش داد و در حالي كه گزارش شد آقاي بايدن به تلفنهاي مكرر نخستوزير اسراييل پاسخ ندادند اما به نظر ميرسد فشارهاي اسراييل باعث شد موضع امريكا تندتر و سختگيرانهتر شود. تجربه من از دنبال كردن مذاكرات برجام و همچنين گفتوگوها با مذاكرهكنندگان ارشد توافق 2015 به من ميگويد كه برخلاف تبليغات گستردهاي كه كشورهاي غربي انجام ميدهند، موضوع اختلافات پادماني يك مساله سياسي است و راهحل سياسي دارد. اين اختلافات هرچند ماهيت فني دارد اما راهكار حل و فصل آن سياسي است. آنچه باعث شد اين مساله دچار مشكل شود اصرار به علني كردن مساله بود. رييسجمهور در مصاحبه مطبوعاتي چهار شرط مطرح كرد كه يكي از آنها بسته شدن كامل پرونده پادماني بود و اين موضوع را به يك مساله اصلي تبديل كرد. مساله اين است كه امريكا و غرب نميتوانند در مساله اختلافات ايران و آژانس نقشي علني ايفا كنند و به اصطلاح «رو بازي كنند.» آژانس بينالمللي انرژي اتمي يك نهاد وابسته به سازمان ملل متحد است كه وظيفه نظارت و بازرسي را برعهده دارد و اينكه طرف مقابل بخواهد به صورت مكتوب وعده دهد كه پرونده تحقيقات آژانس را با فشار سياسي ميبندد امكانناپذير است. در 2015 هم همين مساله مطرح بود اما راهكار اين بود كه تفاهم سياسي ميان طرفين صورت گيرد اما در متن به اين صورت بازتاب يابد كه اگر ايران به سوالات آژانس پاسخ دهد و اطلاعات لازم را در اختيار آژانس بينالمللي انرژي اتمي قرار دهد، پرونده بسته شود. مساله هم به صورت كامل حل شد. در اين دوره از مذاكرات 99درصد از مسائل حل شده بود اما بازگشت مساله پادمان به متن مورد درخواست ايران كه به عقيده من با فشار برخي جناحها در داخل و يكي از طرفهاي خارجي برجام احتمالا گنجانده شده است، شرايط را تغيير داد و به اسراييل و دشمنان ايران و برجام فرصت داد تا از وضعيت موجود براي ضربه زدن به برجام استفاده كنند. اگر مذاكرات به صورت مستقيم برگزار ميشد و گفتوگوي صريح و مستقيم ميان ايران و ايالات متحده وجود داشت، اساسا نيازي به درج اينگونه مسائل به اين روش سفت و سخت در متن نيز ديده نميشد و كار به اينجا نميرسيد. اقدام اخير بايدن در پاسخ ندادن به تلفنهاي نخست وزير اسراييل و به حضور نپذيرفته شدن مقامهاي اسراييلي نزد مقامهاي ارشد سياسي امريكا من را به ياد اقدام اوباما در به حضور نپذيرفتن نتانياهو در سال 2015 انداخت. اين نشان ميدهد كه اراده سياسي براي احياي برجام وجود دارد، اما ما نقش فشارها و لابي اسراييل را ناديده ميگيريم و از فرصتها براي دور زدن اين فشارها از طريق ديپلماسي بهره نميگيريم. در حال حاضر نيز زمزمههايي براي ادامه مذاكرات پس از انتخابات كنگره وجود دارد كه در صورت واقعيت داشتن بايد اذعان داشت وضعيت بسيار نااميدكننده است.