• ۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5354 -
  • ۱۴۰۱ شنبه ۲۸ آبان

گزين-‌‌ گزيده‌هاي رمان خاك سرد است

    بوكسور كه به رينگ ميره ديگه ترسش مي‌ريزد. اصلا مشت‌ها درد ندارند ترا از كار مي‌اندازند (ص7) 
   در پهلوي بايد براي يك لقمه نان با دريا مي‌جنگيدي تا بتواني لقمه خود را از دهان موج‌ها و توفان‌ها در آوري (ص30) 
   ما هميشه در ذهن‌مان دنبال نداشته‌هاييم. (ص60) 
   رويا در غياب واقعيت شكل مي‌گيرد. (ص60) 
   رويا زماني پديد مي‌آيد كه انسان در تحقق آرمان‌هايش ناتوان يا شكست بخورد. (ص60) 
   به من بگو چه مي‌خوري تا من به تو بگويم چطور فكر مي‌كني. جمله معروف ماركس (ص61) 
   يك رهبر يا مصلح تا زماني كه دغدغه نان داشته باشد هيچگاه نمي‌تواند افق‌هاي دورتري را ببيند. (ص61) 
   هيچگاه زالوهاي فئودالي و پوسيده بازاري، در كنار روحانيون وابسته به آبشخور خرده‌بورژوازي در حال ظهور در ايران، مدافع و همراه منافع مردم نخواهند شد. (ص35).
   مرده حرمت داره، بايد احترامش را نگه داشت. (ص47) 
   زندگي محرومان نه بر پايه نظريه يا خيالات درهم‌ريخته شكل مي‌گيرد؛ بلكه مانند سيلي محكم ارباب به گوش كارگر يا يخ بستن انگشتان كودكان زحمتكش در زمستان اروپاست. (ص63) 
   اگر قرار بود بشر به همان موقعيت‌هاي محتوم اطرافش چنگ بزند و از آرمان و خيال تهي شود به جلو نمي‌رفت. (ص63) 
   در دوران سخت مبارزه پرداختن به هر چيزي، جز درد خلق، يك رسوايي و انحراف به نظر مي‌آيد. (ص64) 
   تاريخ به جلو خواهد رفت بسان ارابه‌اي هولناك و هيچ‌كس را توان مقابله با آن نخواهد بود. (ص65) 
   در زندگي نمي‌توان همه خواستني‌ها را يك لحظه در اختيار داشت. (ص86) 
   در ارتش وظايف‌ها اهميتي بيشتر از رفاقت‌ها دارند. (ص93) 
  ناآگاهي مادر جهل است و جهل پدر همه خطاهاي انسان است. (ص121) 
   مذهب در طول تايخ كاركردي جز مطيع كردن توده‌ها نداشته است. (ص124) 
   مذهب هميشه يار حاكم و توجيه كننده ظلم تاريخي استثمارگران بوده است. (124) 
   عقل سليم مي‌گويد دشمنِ دشمنِ من دوستِ من است. (ص128) 
   آخر و عاقبت سياست بي‌ديني و رمالي است. (ص131) 
   آ دم تا وقتي زير بار ظلم است غافل است تا وقتي هم كه غافل است همه جور كار مي‌كند كه گناهش كمتر شود. (ص130) 
   در هر فرقه‌اي خوب و بد هست نمي‌شود همه را با يك چوب زد. (140) 
   در مصيبت‌هاست كه آدم دوست و دشمنش را مي‌شناسد. (ص141) 
   اين خاصيت درد است چون از حد بگذرد آدم آن را فراموش مي‌كند. (ص148) 
   سرباز مقدس است. (ص166) 
   زندگي براي ماكيان هم سخت است نزاع... تنازع.... تنازع و طمع.... غريزه (ص169) 
   هميشه اتفاق وقتي مي‌افتد كه انتظارش را نداري. (ص171) 
   يكي از بهترين كارهاي هر آدمي اين است كه با خود روراست باشد. (ص181) 
   اگر قصد تغيير جامعه را داري بايد خودت را فراموش كني. (183) 
   انقلاب حق سستي و عواطف را ندارد هرگونه حس ترحم و شفقت نابودكننده رازها و برنامه‌هاي هر تشكيلات است. (ص184) 
   اگر قرار باشد براي ساختن و ايجاد فردايي بهتر از عشق، مهرباني، فداكاري و باهم زيستن چيزي باقي نماند، وقتي به مقصد و هدف مي‌رسيم ميراثي با خود به همراه نداريم. (ص184) 
   همه مبارزات براي ساختن جامعه‌اي انساني‌تر شكل مي‌گيرند. (ص184) 
   اگر عاشق آرمان‌هايت نباشي، نمي‌تواني براي آن هزينه و فداكاري كني و اگر نتواني عاشق شوي يك جامعه سرد و بي‌روح بنا مي‌كني. (ص185) 
   تا عاشق نباشيم، نمي‌توانيم هزينه كنيم. اين عشق است كه تحمل هر مصيبتي را آسان مي‌كند. (ص186) 
   كتاب خواندن از هر مبارزه‌اي مهم‌تر است. (ص186) 
   با تغيير عادت و فرهنگ مردم هم مي‌شود جامعه را اصلاح كرد. (ص186) 
   به مالكان و آناني كه خصلت‌هاي خرده‌بورژوازي دارند نمي‌توان اعتماد كرد. (ص194) 
   مبارزه براي ساختن جامعه‌اي بهتر است؛ چيزي كه بشر از ابتداي زندگي جزو آرمان‌هايش بود. (ص194) 
   براي ساختن جامعه‌اي آرماني نبايد ابتدا خود انسان (مبارزين) به انسان‌هاي آرماني بدل شوند. (ص194) 
   مبارزه روي كاغذ يك چيز و چشيدن طعم گزنده آن چيز ديگري است. (ص195) 
   گاهي رويدادها جوري از آدم جلو مي‌زنند كه بايد به دنبال‌شان راه بيفتي. (ص195) 
   جامعه‌اي كه قرباني ندهد ايده‌آل نخواهد شد. (ص195) 
   خشونت چرخه توحش را تشديد مي‌كند. (ص195) 
   عدالتي كه از طريق لوله تفنگ محقق شود، با لوله توپ منقرض خواهد شد. (ص196) 
   اگر قرار است جامعه‌اي مطلوب بسازيم بايد دانش‌آموز درستي تربيت كنيم. (ص196) 
   آناني كه كار حزبي مي‌كنند براي فرداي بهتر ما و فرزندان ماست براي زندگي بهتر. (ص199) 
   دنياي بهتر را با وعده نمي‌سازند. (ص200) 
   هيچ چيزي براي يك زنداني بدتر از بلاتكليفي نيست. (ص203) 
   خبرهاي هولناك مي‌توانند آينده زندگي آدم‌ها را تغيير دهند. (ص203) 
   مردم دهان‌شان بي‌چاك و پرده است. راه عمومي است. (ص206) 
   اصل جنبش‌هاي چريكي در زندان‌ها سازماندهي مي‌شوند. (ص210) 
   حقيقت فقط در يك حكومت مردمي معنا دارد. در شرايط مبارزه، حقيقت يك امر نسبي است. (ص210) 
   كلمات زماني ارزش دارند كه ارزشي را نمايندگي كنند. (ص211) 
   حقيقت در كالبد يك بستر تئوريك و مبارزه معنا دارد. همه مفاهيم نسبي هستند. (ص211) 
   اگر اميدت را به زندگي از دست بدهي، پلك‌زدن‌هايت فراموش خواهد شد. (ص213) 
   گاهي اوقات فكر مي‌كني كاري كه براي عزيزانت مي‌كني به نفع‌شان تمام مي‌شود؛ اما واقعا گاهي چنين نمي‌شود. (215) 
   انسان با شوخي‌ها زنده است. (ص218) 
   گاهي براي آدمي زندگي به دور تند مي‌رود. (ص223) 
   بعضي وقت‌ها‌ آدم‌ها از خوشي زياد دچار تهوع مي‌شوند. (ص223) 
   ظلم محور اصلي همه مفسده‌هاي بشري است. (ص229) 
   مردمان ناآگاه فعله ظلمند. (ص229) 
   شيعه علوي آنست كه در كربلا جانش را به همراه 72 تن براي مبارزه با ظلم و استبداد از دست داد؛ اما شيعه صفوي آنست كه فقط گنبد و بارگاه مي‌سازد. روضه راه مي‌اندازد. از آب ننوشيده حسين سخن مي‌گويد و.. شيعه صفوي؛ آزادي براي حريت و مبارزه براي عقيده بيگانه است. همان است كه مسجد مي‌سازد بدون نمازگزار، مومن مي‌سازد؛ اما بازاري. (ص230) 
   دين ظاهري دارد و باطني. مشكل بزرگ مذاهب حكومتي آن است كه به اشكال بيش از محتوا توجه مي‌كنند. به پوسته بيش از مغز. (ص231) 
   چراغي كه به منزل رواست به مسجد حرام است. (ص231) 
   انقلاب محل تسويه‌حساب‌هاي مختلف هم بود. (ص236) 
   زندان دانشگاه فعالان سياسي بود. (ص236) 
   حكومت‌ها فعالان سياسي را به زندان مي‌افكند تا مثلا كتابي نخوانند؛ اما با اين كار از آنها چريك مي‌سازند. (ص236) 
   بزرگ‌ترين دشمن حكومت‌ها خود حكومت است. (ص236) 
   يك كلاغ چهل كلاغ سكه رايج روزگار شد. (ص245) 
   در انقلاب ترحم فرض مسخره‌اي است. فقط از آدم‌هاي ضيعف برمي‌آيد. (ص251) 
   انقلاب بازار مروت را تعطيل مي‌كند. (ص253) 
   خبر داغ به سرعت صوت و خبر بد به سرعت نور منتقل مي‌شوند. (ص254) 
   براي يك زنداني چشم‌بندها ماندگارترين سوغاتي زندانند. (ص262) 
   جوامع بشري به دو دسته تقسيم مي‌شوند: حاكم و فرمانروا. دولت نماينده طبقه حاكم است. (ص268) 
   هرجا عصبيت و خشم باشد، ابزارش از راه مي‌رسد. (ص269) 
   براي هر مردي بدترين مصيبت و شرمندگي، گفتن كلمه ندارم به زن و بچه‌هايش است. (ص283) 
   تفكر در جامعه‌اي كه فاسد است هزينه‌زاست. (ص292) 
    پاييز در قبرستان خودش را بهتر نشان مي‌دهد. گاهي باد روي قبرها را جارو مي‌كند. (ص292) 
   انقلاب‌ها به رودهاي دايمي براي تقويت پتانسيل خود نياز دارند. اگر رودها به اقيانوس انقلابي نپيوندند، بعد از مدتي كودكان در اين آب‌ها بازي مي‌كنند. (ص309) 
   فرجام هر انقلابي، تعارض منافع با كارتل‌ها و تراست‌هاي بين‌الملي و ارتجاع منطقه است. (ص310) 
   آدمي گاهي سرنوشت خود را به تقديري ارزان مي‌فروشد. (ص352) 
   يك زن هيچگاه دوتا صدا را فراموش نمي‌كند. يكي صداي بازجو و ديگري صداي كسي را كه قصد تعرض به او را دارد. (ص364) 
   خون وقتي داغ باشد، اين كار را براي انتقام راحت‌تر مي‌كند. (ص372) 
   كردها به نان و كار بيشتر نياز داشتند تا جنگ و گلوله. (381) 
   جنگيدن با هم‌وطن سخت است. (381) 
   غروب‌هاي جنوب، پيش از آنكه در مناسب جنگ باشند، در قامت نجواها و قرارهاي عاشقانه بودند. (ص382) 
   غروب خوزستان بهترين جا براي عاشقي است. (ص425) 
   كلمات وقتي بنيان‌بركن مي‌شوند كه از قلبي شكسته و درد كشيده برآمده باشند. (ص425) 
   مرگ با خود الهام مي‌آورد. (ص425) 
   خاصيت وجدان شفاف و بيدار است كه كوچك‌ترين غفلت را نيز خطايي بزرگ مي‌پندارد. (ص431) 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون