• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5357 -
  • ۱۴۰۱ سه شنبه ۱ آذر

دبير ستاد همكاري‌هاي حوزه علميه و آموزش‌و‌پرورش از ورود ۳۰۰۰ طلبه به مدارس خبر داد

طلاب امسال با «قرارداد كار معين» مشغول به آموزش مي‌شوند

گروه اجتماعي| دبير ستاد همكاري‌هاي حوزه علميه و آموزش و پرورش از جذب و ورود 3000 طلبه به مدارس كشور خبر داد و علت اين اقدام را كه به دنبال تفاهمنامه منعقدشده ميان وزارت آموزش و پرورش و حوزه‌هاي علميه صورت گرفته، حضور روحانيون متخصص در امر تربيت كودك و نوجوان و تقويت هويت ديني دانش‌آموزان به دنبال ايجاد فرصت گفت‌وگوي چهره به چهره عنوان كرد. 
حميد نيكزاد در گفت‌وگو با ايسنا در توضيح نحوه جذب طلبه‌ها در مدارس اشاره كرد كه ورود طلاب به مدارس از طريق شركت در آزمون و مصاحبه امكان‌پذير مي‌شود علاوه بر آنكه تعدادي از طلبه‌ها هم به عنوان سربازمعلم در آموزش و پرورش جذب خواهند شد. به گفته نيكزاد، در حال حاضر حدود ۳۰۰۰ طلبه به عنوان معلم در مدارس نقاط حاشيه‌اي شهرها و مناطق كم‌برخوردار مشغول به كار شده‌اند و تلاش‌هاي صورت‌گرفته به دنبال انعقاد تفاهمنامه‌ها با وزارت آموزش و پرورش در اين راستاست كه تعداد طلبه‌ها در قالب معلم و نيروي آموزشي در مدارس افزايش يابد. 
طبق اطلاعاتي كه «اعتماد» كسب كرده، از اواخر مرداد امسال، به دنبال انتشار فراخوان‌هاي جذب، مقرر شد كه طلبه‌هاي متقاضي آموزگاري ابتدايي مدارس، با پوشش «قرارداد كار معين» در مدارس كشور مشغول به كار شوند. قرارداد كار معين از قراردادهاي شغلي موقت است كه براي انجام كاري در مدت مشخص تعريف شده و اختيار فسخ يك‌طرفه قرارداد را از كارفرما سلب كرده و كارفرما را به پرداخت صددرصدي حقوق و مزاياي مورد تعهد به كارگر يا كارمند موظف مي‌كند. در اين نوع قرارداد، كارفرما موظف است تمام مزاياي شغلي از جمله بيمه و سنوات كارگر را به‌طور كامل پرداخت كند وگرنه مرجع قضايي با جانبداري از حق كارگر، كارفرما را به پرداخت خسارت و جريمه محكوم خواهد كرد. حقوق كارگر يا كارمند در اين نوع قرارداد، معادل ۸۰ درصد از حقوق و قراردادهاي پيماني به علاوه مزاياي رفاهي خواهد بود. 
از سه سال قبل تاكنون و به دنبال انعقاد تفاهمنامه حوزه‌هاي علميه با وزارت آموزش‌وپرورش و ستاد كل نيروهاي مسلح، مقرر شد طلبه‌هاي داراي مدارك حوزوي سطح يك (معادل كارداني و فوق ديپلم) به بالا، از طريق شركت در آزمون سراسري و ورود به دانشگاه فرهنگيان يا از طريق شركت در آزمون استخدامي آموزش و پرورش و گذراندن دوره يك‌ساله مهارت‌آموزي و همچنين از طريق دريافت امريه «سرباز طلبه» در تمام مدارس كشور و در تمام مقاطع تحصيلي مشغول به تدريس شوند. مجوز تدريس طلبه‌ها در مدارس كشور، ناظر بر مصوبه سال 1398 شوراي معين انقلاب فرهنگي است. 
تير ماه سال 1398 معاون فرهنگي - تبليغي حوزه‌هاي علميه خبر داد كه به دنبال مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي، طلاب مي‌توانند از سهميه 10 درصدي آزمون استخدامي آموزش و پرورش ويژه حوزه‌هاي علميه استفاده كرده و در 8 رشته دبيري عربي، مربي امور تربيتي، دبيري معارف اسلامي، آموزگار ابتدايي، دبيري ادبيات فارسي، دبيري علوم اجتماعي، دبيري تاريخ و دبيري فلسفه معلم شوند. 
معاون فرهنگي حوزه‌هاي علميه كه خود نيز عضو ستاد همكاري‌هاي حوزه و آموزش و پرورش بود در توضيحات بيشتر گفته بود: «طلاب قبل از اين نيز مي‌توانستند در برخي دروس مدارس مثل عربي، قرآن و علوم تربيتي ورود داشته باشند، ولي حوزه علميه نه در آموزش‌ها مشاركت داشت و نه در برنامه‌ريزي‌ها. به دنبال انعقاد تفاهمنامه‌اي مقرر شد كه طلاب داراي مدرك سطح 2 حوزه، يا از طريق شركت در كنكور سراسري و ورود به دانشگاه فرهنگيان و طي كردن دوره آموزشي 4 ساله معلمي يا با استناد به ماده 28 اساسنامه دانشگاه فرهنگيان و شركت در آزمون استخدامي، آموزش‌هاي لازم را در يك دوره يك‌ساله مهارت‌آموزي فراگرفته و در جريان جذب و استخدام در آموزش و پرورش قرار گيرند.»
طبق اعلام اين مقام مسوول، در اولين دوره فراخوان آمادگي مجازي طلاب براي شركت در آزمون استخدامي آموزش و پرورش در سال تحصيلي 1398 - 1399، بيش از 8700 طلبه نام‌نويسي كرده بودند و پيش‌بيني مي‌شد كه تعداد اين افراد تا پايان مهلت ثبت‌نام به بيش از 10 هزار نفر هم برسد. 
طبق مقررات، قوانين و بخشنامه رسمي وزارت آموزش و پرورش، رشته آموزش ابتدايي با بيشترين ظرفيت پذيرش در دانشگاه فرهنگيان ارايه مي‌شود كه در گروه علوم انساني بيش از ساير گروه‌ها ظرفيت دارد. داوطلب تدريس در مقطع ابتدايي، ضمن داشتن ديپلم و پيش‌دانشگاهي، بايد در كنكور سراسري حداقل تراز 6500 و بالاتر را كسب كرده باشد تا موفق به ورود به دانشگاه فرهنگيان شود و بعد از قبولي در مصاحبه مي‌تواند در اين دانشگاه ادامه تحصيل دهد. آموزش ابتدايي يكي از رشته‌هاي تخصصي اين دانشگاه است و علاوه بر تحصيل در اين دانشگاه بايد از نظر ويژگي‌هاي ظاهري و جسماني (مهارت گفتاري، قدرت بينايي، قدرت شنوايي، عدم نقص عضو مشهود و مشخص در انجام وظايف معلمي، عدم ابتلا به بيماري‌هاي مزمن و صعب‌العلاج) هم درجه پذيرش دريافت كند. فارغ‌التحصيلان دانشگاه فرهنگيان بايد به مدت حداقل 5 سال در يكي از مناطق مورد نياز سازمان آموزش و پرورش طرح تعهد خدمت بگذرانند. گروهي هم كه مي‌خواهند از طريق آزمون استخدامي آموزش و پرورش به معلمي مقطع ابتدايي برسند ضمن برخورداري از شرايط سني مورد نظر وزارتخانه بسته به نوع مدرك تحصيلي و برخورداري از سلامت جسماني و رواني متناسب با شغل معلمي، پس از شركت در آزمون كه هر ساله توسط سازمان سنجش برگزار مي‌شود براي مصاحبه دعوت مي‌شوند و بعد از موفقيت در آزمون شفاهي و كتبي، وارد دوره مهارت‌آموزي يك‌ساله در دانشگاه فرهنگيان شده و سپس به وزارت آموزش و پرورش معرفي مي‌شوند.
نه تنها از سال 1398 تاكنون، هر ساله همان سهميه 10 درصدي ورود طلاب به آزمون استخدامي آموزش و پرورش به قوت خود باقي است، در مقطعي اعلام شد كه تعداد طلاب مشغول به تدريس در مدارس به 4500 نفر افزايش يافته است. 
طبق تبصره 1 ماده واحده «نحوه جذب منابع انساني در مشاغل آموزشي و تربيتي وزارت آموزش و پرورش» كه در جلسه ۸۳۳ شوراي عالي انقلاب فرهنگي در سال 1399 و بر اساس پيشنهاد وزارت آموزش و پرورش به تصويب و به امضاي رييس‌جمهوري وقت رسيد، تاكيد شده است: «دانشگاه‌هاي فرهنگيان و تربيت دبير فني شهيد رجايي علاوه بر جذب دانشجو معلم و هنرآموز موضوع ماده ۲۸ اساسنامه دانشگاه فرهنگيان و ماده ۱ اساسنامه دانشگاه تربيت دبير فني شهيد رجايي، مي‌توانند از ظرفيت علمي ساير دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالي و حوزه‌هاي علميه براي تربيت نيروهاي آموزشي و تربيتي موردنياز استفاده كنند.»
طبق دستورالعمل‌هاي اجرايي مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي، تنها شرط شركت در آزمون استخدامي وزارت آموزش‌وپرورش، داشتن مدرك كارشناسي (معادل سطح 2 تحصيلات حوزوي) است و گفته مي‌شود كه ساير متقاضيان تدريس در مقاطع اول و دوم تحصيلي كه دانش‌آموخته دانشگاه فرهنگيان يا رشته‌هاي مرتبط نيستند، از ورود به حيطه تدريس در مدارس حذف مي‌شوند در حالي تمام طلبه‌ها صرفا با در دست داشتن مدرك سطح 2 تحصيلات حوزوي مي‌توانند در آزمون استخدامي وزارت آموزش و پرورش شركت كرده و در صورت قبولي، وارد عرصه تدريس در مدارس شوند. 
در اين سال‌ها علاوه بر اعطاي فرصت سهميه‌اي شركت در آزمون استخدامي، يك مسير ديگر هم براي حضور طلاب در نظام آموزشي كشور هموار شده است؛ حضور «سرباز طلبه» از طريق «امريه در وزارت آموزش و پرورش». ستاد كل نيروهاي مسلح، سالانه ظرفيت بسيار محدودي به امريه دستگاه‌هاي دولتي اختصاص مي‌دهد و تنها شرط تخصصي براي سرباز طلبه‌هايي كه داشتن مدرك سطح يك حوزه (معادل كارداني) براي‌شان كفايت مي‌كند، اين است كه به موازات دوره كوتاه آموزش‌هاي نظامي، يك دوره مهارت‌آموزي ۵۴ ساعته را از طريق مركز آموزش‌هاي مهارتي و كاربردي حوزه علميه بگذرانند و سپس در مدارس منتخب مشغول به تدريس شوند. 
در بخشنامه «جذب و ساماندهي روحانيون وظيفه در آموزش‌ و پرورش» كه نيمه خرداد امسال و براي سال تحصيلي جديد از سوي معاونت برنامه‌ريزي و توسعه منابع آموزش و پرورش، به ادارات كل آموزش‌ و پرورش استان‌ها ابلاغ شده آمده است: «با توجه به مجوز ستاد كل نيروهاي مسلح و مكاتبات مركز مديريت حوزه‌هاي علميه، ضروري است همانند سنوات گذشته، تعدادي از روحانيون، دوران خدمت وظيفه خود را در فعاليت‌هاي آموزشي، پرورشي و امور فرهنگي وزارت آموزش‌ و پرورش به انجام برسانند. بر اساس اين بخشنامه، دارا بودن كد فعال در مركز مديريت حوزه‌هاي علميه، برخورداري از توانايي جسمي‌ لازم براي انجام ماموريت‌هاي محوله، تعهد به انجام ماموريت‌هاي محوله در طول دوران خدمت سربازي، ملبس بودن به لباس روحانيت و تعهد به رعايت ساير شوون روحانيت، دارا بودن حداقل مدرك تحصيلي سطح يك حوزه يا گواهي موقت پايان تحصيلات سطح يك، از شرايط فردي روحانيون نظام‌وظيفه براي جذب در وزارت آموزش‌ و پرورش است.»
طبق اين بخشنامه، اولويت خدمت وظيفه اين گروه از طلاب، تدريس درس پرورشي است اما با اين حال، وزارت آموزش و پرورش در قبال سرباز طلبه‌ها موظف به پرداخت حقوق ماهانه شده است. 

رويكرد حوزوي‌ها به جو جامعه چيست؟
سيد سجاد سيد وليلو؛ طلبه سطح 4 حوزه علميه كه از طريق قبولي در آزمون استخدامي آموزش و پرورش، مشغول به تدريس در مدارس شده بود، چندي قبل در گفت‌وگو با خبرگزاري «حوزه» گفته بود: «در فضاي مدرسه‌ها، بعضي از معلم‌ها استقبال مي‌كنند، بعضي بي‌تفاوت هستند و بعضي ديگر حالت جبهه‌گيري دارند كه چرا روحانيون وارد فضاي درس و مدرسه شده‌اند؟ احساس مي‌كنند كه حق‌شان خورده شده يا اينكه طلبه‌ها از سهميه آنها براي بحث تدريس استفاده مي‌كنند. بعضي‌ها هم مي‌گويند چون براي طلبه‌ها جا پيدا نكردند، فرستادند به مدرسه‌ها و بعضي‌ها مي‌گويند كه طلبه بايد فقط به مسجد و هيات ‌برود و البته چون طلبه نماد دين است و برخي از اين معلم‌ها هم با نظام و دين مشكل دارند، به معلم‌هاي طلبه ايراد مي‌گيرند. دانش‌آموزان در ابتداي امر تعجب مي‌كنند كه يك روحاني معلم شده است، اما از آنجايي كه طلبه‌ها به برخي دروس تسلط دارند (مثلا من عربي تدريس مي‌كنم) و اينكه روحاني‌ها هم مانند خيلي از معلمان دلسوز با جان و دل براي بچه‌ها زحمت مي‌كشند و حتي مي‌توانم بگويم به خاطر دغدغه‌هاي تبليغ ديني در كنار تدريس بيشتر با دانش‌آموزان همراهي مي‌كنند لذا اكثر دانش‌آموزان از روحاني معلم استقبال مي‌كنند و مشكلي ندارند.»
اين طلبه در توجيه هدف‌گذاري حوزه‌هاي علميه براي راه يافتن به مدارس از طريق طلاب معلمان گفته بود: «من الان براي نماز و منبر به مسجد مي‌روم، در مسجدي كه فرض بگيريم حدود ۳۰ نفر نمازگزار وجود دارد، نهايت ۷ يا ۸ نفر فقط نوجوان و جوان هستند و مابقي نمازگزاران معمولا مسن هستند. اما در مدرسه هر كلاس حداقل ۳۰نفر دانش‌آموز وجود دارد كه بنده در سه مدرسه و در هر مدرسه ۴ كلاس درس دارم؛ آيا كار تبليغي مهم‌تر از اين هم مي‌تواند باشد؟ هم سن‌شان كم است و هم مخاطباني يكدست هستند، اين همه مخاطب با اين ويژگي‌ها را كجا مي‌توان بدون هيچ هزينه‌اي پيدا كرد؟»

انتظار 7 ساله براي دريافت مطالبات قانوني 
هزاران آموزش‌دهنده نهضت سواد‌آموزي و معلم حق‌التدريس، همچنان چشم‌انتظار حل مشكلات صنفي و دريافت مطالبات‌شان هستند. يكي از معلمان حق‌التدريس در منطقه مرزي «راز و جرگلان» در مرز ايران و تركمنستان كه زمستان سال گذشته بعد از 7 سال حق‌التدريسي بالاخره به يك معلم پيماني تبديل شد و حالا شرايط كمي بهتر از زمان حق‌التدريسي دارد، درباره مرارت‌هاي ايامي كه بدون هيچ اميد و پشتوانه‌اي، مسافت‌هاي طولاني را طي مي‌كرد تا به مدرسه برسد و صبر و بردباري را به شاگردان خود بياموزد به «اعتماد» مي‌گويد: «غير از روزهاي پنجشنبه و جمعه، تمام روزها مثل معلمان رسمي از ساعت 7 صبح تا 12 ظهر درس مي‌داديم. خانه ما بجنورد بود و براي رسيدن به مدرسه در منطقه مرزي، هر روز 100 كيلومتر مي‌رفتم و 100 كيلومتر برمي‌گشتم. سال 1393 كه به عنوان معلم حق‌التدريس مشغول به كار شدم، حقوق ماهانه‌ام 600 هزار تومان بود و آن‌هم با دو يا سه ماه تاخير پرداخت مي‌شد و غير از بيمه، از باقي مزاياي معلمان رسمي محروم بوديم. بيمه هم فقط به ازاي 9 ماه سال تحصيلي پرداخت مي‌شد و بنابراين، امروز و بعد از 7 سال معلمي، سابقه خدمت من بر اساس مدت بيمه‌پردازي كارفرما، 3 سال و 6 ماه است. بابت تبعيضي كه در حق ما روا مي‌داشتند بارها تجمع كرديم تا بالاخره پذيرفتند حقوق‌مان را كمي افزايش دهند. زمستان پارسال، آخرين حقوقي كه قبل از تبديل وضعيت دريافت كردم 2 ميليون تومان بود در حالي كه هر روز بابت رفت و برگشت به مدرسه مرزي، 100 هزار تومان از جيبم هزينه مي‌كردم.»
بعد از انتشار مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي درباره اختصاص 10 درصد از سهميه آزمون استخدامي آموزش و پرورش به طلاب متقاضي تدريس در مدارس كشور، برخي فرهنگيان، تبعيت وزارت آموزش و پرورش از اين مصوبه را گرايش به سمت غيرتخصصي شدن سيستم آموزشي مي‌دانستند و معتقد بودند هدف‌گذاري براي كاهش نرخ بيكاري در جامعه دانش‌آموختگان حوزه‌هاي علميه، دليل موجهي براي تنزل سطح تدريس در نظام آموزشي رسمي كشور نيست. 
برخي فرهنگيان همچنين اين رويه را تلاشي براي ايجاد وجهه علمي و آموزشي براي طلاب مي‌دانستند و تعداد ديگري هم، ورود طلاب به نظام تدريس در آموزش عمومي كشور را در منافات با فلسفه تحصيلات حوزوي مي‌دانستند و مي‌گفتند طلبه به حوزه علميه مي‌رود تا با فراگيري تخصصي احكام و علوم ديني، در جايگاهي كه براي او تعبيه شده به هدايت معنوي شهروندان مشغول شود نه اينكه بدون پيشينه مطالعاتي و تخصصي در دروس مورد نظر (تاريخ و ادبيات فارسي و علوم اجتماعي) در جايگاه دبيري و در مقطع دوم متوسطه بنشيند و يك درس تخصصي تدريس كند. 
جمعي از معلمان مقطع ابتدايي (مقطع متوسطه اول) هم مي‌گفتند دوره ابتدايي مهم‌ترين دوره آموزشي در نظام تحصيلي است و آموزگار دوره ابتدايي، بايد همزمان نقش مربي، آموزگار والد را براي كودك ايفا كند تا آموزش و پذيرش همزمان به نتيجه برسد و البته ارايه چنين نقشي صرفا از آموزگاري برمي‌آيد كه در دروس تخصصي ارايه اين آموزش‌ها همچون روانشناسي تربيتي تحصيلكرده باشد در حالي كه تنها شرط ورود به آزمون استخدامي، مدرك حوزوي سطح 2 است. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون