• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5412 -
  • ۱۴۰۱ پنج شنبه ۶ بهمن

سربازي، دفاع از ناموس يا شهروند؟

بامداد لاجوردي

حرف‌‎هاي ضدزن در پادگان زياد است. همه سربازها در يك شبانه‌روز، شوخي‌هاي ركيك جنسي و فحش‌هايي كه زنانگي را هدف قرار مي‌دهند مكرر مي شنوند و كمتر كسي معترض اين گفت و شنودها است! به قول معروف اين حرف‌ها در پادگان مثل نقل و نبات است و كسي خرده نمي‌گيرد! تازه الان اوضاع بهتر شده كه فرماندهان و نيروهاي رسمي كمتر فحش مي‌دهند، اما بارها شنيده‌ام، قبل از انقلاب فرماندهان هيچ حدي را رعايت نمي‌كردند و بي‌پروا بي‌ادبي مي‌كردند. حالا بعد از انقلاب، سخت‌گيري‌ها بيشتر شده و اگر به گوش نهادهاي بازرسي برسد كه كسي به سربازي فحش جنسي داده برخورد مي‌شود. اما هنوز رفتارهايي جنسيت‌زده در پادگان‌ها قوي است. اين چيزي است كه مي‌خواهم در اين نوبت براي شما «از پشت ديوارهاي پادگان» بنويسم؛ حرف‌‎هايي كه كمتر پسري خاطراتي از آن تعريف مي‌كند. در پادگان براي اينكه رگ غيرت پسرها را تحريك كنند تا سختي تمرين‌هاي نظامي به چشم‌شان آسان بيايد، اينطور مي‌گويند كه اين فنون نظامي را بايد ياد بگيرند تا بتوانند از ناموس‌شان دفاع كنند. اينقدر روي اين تعبير ناموس تاكيد مي‌كنند تا پسرها، تحريك شوند و به هيجان بيايند. در پادگان ما هرگز نمي‌گفتند، شما اين مهارت‌هاي نظامي را بايد فرا بگيريد تا شايد روزي لازم بشود از «شهروندان» وطن‌تان حفاظت كنيد يا ممكن است روزي كار با اسلحه براي صيانت از دارايي‌هاي سرزمين‌تان به كار بيايد! چيزي كه در پادگان مي‌تواند سربازها را به وجد بياورد دفاع از «ناموس» است. يادم مي‌آيد روزي فرمانده گروهان ما كه مرد جوان و كم‌سن و سالي بود، مي‌گفت فرض كنيد دشمن به شهر حمله كرده و شما فقط يك اسلحه داريد و در خانه با همسرتان تنها هستيد و با اين مقدمه‌چيني قصه‌اش را ادامه مي‌داد. حتم دارم از تاثير داستاني كه مي‌بافت اطمينان داشت. لابد به مدد تجربه دوره‌هاي آموزشي پيشين اطمينان داشت مي‌تواند هيجان لازم براي فراگيري كار با اسلحه را با اين ترفندها ايجاد كند. پسرها هم دل‌خوش بودند كه اگر روزي دشمن حمله كرد و آنها با همسرشان در كلبه‌اي تنها بودند، مي‌توانند همچون قهرمان‌ فيلم‌هاي امريكايي با يك ژ-3 همه دشمنان را قلع وقمع كنند و لابد با يك پايان خوش اين خيال‌پردازي را در ذهن‌شان تمام مي‌كردند. واقعيت اين بود كه پسرها در محيطي مردسالار رشد كرده بودند و چندان براي دفاع از «شهروندان» انگيزه‌اي نداشتند كه بخواهند به خاطر آن فنون نظامي ياد بگيرند. چيزي كه آنها را اغوا مي‌كرد ناموس بود. تنها با ادبيات مردسالار بود كه مي‌توانستند بادي به غبغب بيندازند كه مرد هستند و مسووليت دفاع از زنان را بر عهده دارند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون