• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5449 -
  • ۱۴۰۱ پنج شنبه ۲۵ اسفند

هر ماه سربازي دايره‌اي است روي لبه كلاه نظامي

بامداد لاجوردي

نزديك عيد نوروز بود و هنوز تكليف نگهباني‌ها مشخص نشده بود و بايد لوحه نگهباني ايام عيد نوروز نوشته مي‌شد. از قبل روشن بود؛ هركسي به هر طريقي مي‌خواست از زير نگهباني روزهاي مهم عيد نوروز فرار كند. خيلي‌ها به تلفن‌هايي كه از بيرون به مسوولان پادگان مي‌شد اميد داشتند. اين پارتي‌بازي‌ها هميشه بچه‌هايي كه ارتباطاتي نداشتند را كفري مي‌كرد. بي‌دفاع‌ترين سربازها كساني هستند كه كسي را ندارند تا سفارش آنها را كرده باشد. هرچند بازرسي پادگان‌ها خيلي سخت‌گيري مي‌كنند تا پارتي بازي نباشد اما سرباز كه نمي‌تواند دقيقه به دقيقه سراغ بازرسي برود. يكجا از سر ناچاري تسليم مي‌شود. 
سخت‌ترين نگهباني، موعد تحويل سال بود؛ هيچ‌كس خوش نداشت ساعت تحويل سال با لباس سربازي و اسلحه به دست باشد. اما بالاخره از بين سربازان چند نفري مجبورند آن لحظه سال را كه در فرهنگ ايرانيان پراضطراب و هيجان‌انگيز است با لباس نظامي و در اتاقك يا برج نگهباني بگذرانند.
دوره ما، به كسي كه پاس نگهباني‌اش لحظه تحويل سال افتاده بود، يك راديو دادند. اما او اجازه داشت تنها نزديك ساعت تحويل، راديو را روشن كند تا از اين اتفاق خبردار شود. اين خيلي ارفاق بزرگي بود؛ چون كسي كه نگهبان مي‌شود اجازه ندارد حين انجام وظيفه خوراكي بخورد، كتاب بخواند، از موبايل استفاده يا تلويزيون تماشا كند و راديو گوش بدهد. احتمالا اگر فرماندهان باخبر مي‌شدند، مخالفت مي‌كردند اما به هر حال اين امتياز را دادند كه براي چند دقيقه بتواند راديو گوش دهد و صداي ناقاره معروف را بشنود.
ايام عيد از آن هياهوي هميشگي پادگان‌ها خبري نيست. اغلب سربازها در مرخصي هستند و فرماندهان نيز كمتر حضور دارند. صداي طبل رژه به گوش نمي‌رسد و بلندگوهاي ميدان صبحگاه خاموش است و سكوتي در وسط بيابان حكفرماست. غذاخوري و بوفه و باجه تلفن خلوت هستند و... دردناك‌ترين موضوع، دوري از خانواده است. اينكه تصور كني مي‌توانستي به‌ جاي نگهباني، دست در دست محبوبت سال را نو كني اما حالا بايد با اسلحه‌اي كه از گردنت آويزان است، ثانيه‌ها را سپري كني. اين تناقض فشار رواني زيادي دارد.
تحمل گذر زمان يكي از چيزهايي است كه در سربازي ياد مي‌گيرد. در نگهباني بايد گلاويز شدن عقربه‌هاي ساعت را متحمل شود. اين ساعت‌ها و روزها و هفته‌ها بايد هرجور شده تمام شوند تا به رهايي برسد. به همين خاطر سرباز بايد حركت آرام عقربه‌هاي ساعت را تاب بياورد. سربازِ نگهبان، تسليم ساعت است. حين نگهباني سرباز بايد به بيابان يا خيابان چشم بدوزد تا زمان بگذرد؛ در نگهباني همه‌چيز ثابت است. هيچ جنبنده‌اي در كار نيست. رهگذري عبور نمي‌كند. چشم به ثبات اجسام و اشيا عادت مي‌كند. انگار جهان متوقف شده است. تصور كنيد كه بايد دو ساعت از بالا برج نگهباني به بياباني خيره شوي كه هيچ چيزي در آن تغيير نمي‌كند! همه‌چيز تكراري است. چقدر سخت است؟ 
براي سربازها هر 24 ساعت يك خط است كه زير تخت خوابش علامت مي‌گذارد و هر ماه يك نقطه است كه دور لبه كلاه نظامي با خودكار نشان مي‌گذارد. هيچ پيشرفت و تحولي در كار نيست فقط بايد تعداد دايره‌هاي آبي‌رنگ لبه كلاه به 21 برسد تا همه‌چيز تمام شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون