روزبه جرجاني٭/ وقتي مخاطب براي تماشا ميان فيلمهاي روي پرده تنها حق يك انتخاب را دارد و از بين چند گزينه فقط يكي را برگزيند بايد بپذيريم كه پوستر فيلم، مهمترين تبليغ و ضدتبليغ براي: ديدن يا نديدن، تماشا شدن يا نشدن محسوب ميشود. به همين روي نيز اين مورد يكي از مواردي است كه مستقيما به گيشه يا تمايل مخاطبان - به غير از ديگر اقسام تبليغي براي يك فيلم به حساب ميآيد و فهم و درك صحيح اجرايياش، از نكاتي است كه متاسفانه در سينماي ايران جاي بسي كار و تامل دارد. در شرايط امروزي كه سينماي ايران كه نمايش آنونسهاي تبليغاتي و تلويزيوني شرايط گنگ و پيچيدهاي پيدا كرده است، پوستر يك فيلم كه بر شيشهها و سر در سينماها مينشيند، مهمترين ابزار تبليغات يك فيلم محسوب ميشود و حتي اين روزها ميان دفترهاي سينمايي پايتخت، برگزاري مراسم رونمايي پوستر براي جديدترين محصول، رفتاري كاملا پذيرفته شده است اما چرا اين پوسترهاي سينما ديگر چنگي به دل مخاطبان سينما نميزند؟ چرا پوستر سينماي ايران كه بارها نشان داده است گوهري كهن از هنرهاي بصري ايران در چنته خود دارد چنان سردرگم هويت و نشان خود است؟ چرا تهيهكنندگان سينما ديگر از طراحان حرفهاي و پويا استفاده نميكنند؟ و چراهايي ديگر. براي رسيدن به جوابي هر چند كوتاه به اين سوالات ابتدا نگاهي ميكنيم به سير شكلگيري پوستر فيلمهاي ايراني كه اصلا از كجا شروع شدهاند و در چه دستهبنديهايي قرار ميگيرند و بعد با نمونهآوردن از پوستر فيلمهاي درحال اكران فعلي سعي ميكنيم هر كدام از آنها را به عنوان مصداقي از اين دستهبنديها معرفي كنيم.
پوستر فيلم ايراني از كجا آمد؟
از مهر ماه 1286 كه نخستين اعلان نمايش فيلم در عكاسخانه روسيخان منتشر شد حالا بيش از صد سال ميگذرد. با آغاز بازگشايي نخستين سالنهاي نمايش فيلم در تهران: اعلانها، ديواركوبها و پردههاي سر در سينما مهمترين ابزارهاي كلاسيك جار زدن و تبليغ براي جلب مشتري به سالن سينما بودهاند. به همين سبب بايد سابقه تاريخي طراحي و توليد پوستر براي فيلم در ايران را بيش از فيلمسازي بدانيم. صنعت نمايش فيلم پيش از صنعت فيلمسازي در ايران آغاز ميشود. شركتهاي واردكننده و نمايش فيلمهاي خارجي براي تبليغ فيلم و تشويق مخاطب براي تماشا ناگزير به توليد پوسترهاي فارسي براي اين فيلمها بودند. اين نكته خود شاهد اين موضوع است كه طراحي پوستر سينمايي نخستين قدمهايش را پيش از اينكه سينماي ايران به توليد فيلم برسد، برداشته است. اين قدمها كه با الگوبرداري از پوسترهاي اصلي فيلمهاي نمايش داده شده اجرا ميشدند، ايده و اسلوبي شدند براي پوسترهاي فيلمهايي كه در سينماي ايران بعدها توليد شدند. در سير سينمايينويسي مطبوعات، عجيب است سهم نقد و نظر پيرامون طراحي پوستر و تبليغات فيلم با اهميتي كه روشن است اما در قياس با ساير مسائل صنعت-هنر سينما بسيار ناچيز است.
شيوه هندي؛ شيوهاي با روحيه شرقي
خانبهادر اردشير ايراني و عبدالحسين سپنتا نخستين فيلمهاي ناطق سينما دختر لُر/ 1312 و فردوسي/1313 را در هندوستان و با همكاري «كمپاني امپريال فيلم بمبئي» توليد كردند. پوستر اين دو فيلم هم توسط طراحان پوستر اين كمپاني هندي توليد و در «دانشگاه هنر بمبئي» چاپ و همراه با نسخه نمايش فيلم به ايران آمد1. اين طور ميشود كه نخستين پوسترهاي سينماي ايران با نگاه و تركيببندي طراحاني هندي توليد و وارد بازار سينماي ايران ميشود. اما اين ماجرا تنها نكته براي شكل گرفتن الگوي هندي نبود، زيرا نزديكي فرهنگ ايران و هندوستان و همينطور استفاده از رسمالخط مشترك عربي باعث ميشد تا پوسترهايي كه در هندوستان توليد ميشد بيشترين تاثير را بر روند پوستر فيلمهاي ايران بگذارد. حضور كمپانيهاي چند مليتي هاليوودي در هند، سينمايي متاثر از هاليوود را براي هندوستان ميسازد. هنديها كه در فيلمسازي و ارايه فيلمها در حال گرتهبرداري از صنعت سينماي غرب بودند در طراحي پوستر نيز به اين اصول پايبند بودند. طراحان هندي براي نزديك كردن پوسترهايشان به ذايقه مخاطبان خود تلاش ميكردند در عين اين گرتهبرداريها، موتيفها و نمادهاي فرهنگ شرقي را به كارهايشان اضافه كنند؛ يعني همان چيزي در بدو ورود سينماي هند به ايران مورد پسند مخاطبان ايراني نيز واقع شد. همين موضوع نيز سبب شد تا طراحان ايراني نيز اين اصل را در كار خود پيش گيرند. از ميان فيلمهاي حال حاضر پوستر فيلم «نهنگ عنبر» ساخته سامان مقدم را ميتوان نمونهاي از تداوم شيوه طراحي هندي در پوستر سينماي ايران دانست.
شيوه هاليوودي؛ پوسترهاي دوكله و سهكله
سينماي هاليوود بخش مهمي از تبليغات محصولات خود را از جمله در طراحي پوستر فيلمها بر اساس بازيگرها بنا كرد، يعني همان نكتهاي كه در پوسترهاي هندي نيز تاثيرش قابل رويت است. استفاده از ابزارهاي مختلف رسانهاي براي ستارهسازي از بازيگران سينما و استفاده از جذابيت ستارههاي سينمايي در جلب مخاطب به گيشه، شيوهاي است كه در طراحي پوستر فيلمهاي امريكايي بيشترين نمود را داشته و دارد. لازم است تذكر بدهم اين سياق تنها محدود به سينماي هاليوودي نيست و البته اين اتفاق را ميتوان در ساير سينماي جهان نيز مشاهده كرد اما از آنجا كه اين روش طراحي پوستر با سينماي امريكايي بيشتر به چشم مخاطب جهاني نشسته است به اين نام معروف شده است. اين روش طراحي پوستر تمركز مخاطب را بر قهرمانها و ضدقهرمانهاي فيلم معطوف ميدارد و تلاش ميكند تا به گونهاي تنها بازيگر اصلي فيلم را در پوستر نمايش دهد. اين نوع از پوسترسازي نه روي كارگردان و نه روي موضوع فيلم كه تنها براساس ستارهسازي بنا شده است. بر اين اساس و وجه ستارهسازي كه از خاصيتهاي سينماي صنعتي و گيشه است، طراحي پوستر فيلم نيز در سينماي ايران بر محور ستارههاي بازيگري سينما بنا شد.
شيوه هاليوودي غالبترين شيوه در طراحي پوستر سينماي ايران از آغاز تاكنون است كه ميتوان در نمونههاي زيادي از پوسترهاي سينماي ايران مشاهده كرد. بهطور مثال از ميان فيلمهاي در حال اكران سينماي ايران ميتوان به پوستر فيلم «عصر يخبندان» ساخته مصطفي كيايي اشاره كرد.
اين شيوه كه در فرهنگ شفاهي سينماي ايران به پوسترهاي دوكله و سهكلهاي معروف هستند، بر اساس سر، صورت، تن و نيمتنه بازيگران اصلي، نام فيلم و نام بازيگران آن تركيببندي و ساخته ميشود. در سابقه سينماي ايران فيلمسازان مولف بسيار كمي وجود دارند كه نامشان با اقبال تماشاچيهاي سينما گره خورده است و جالب است بدانيد در بسياري از پوسترهاي فيلمهاي سينمايي ايران كه با شيوه هاليوودي طراحي شدهاند حتي نام نويسنده و كارگردان فيلم در پوستر گنجانده نشده است.
شيوه اروپايي؛ پوسترهاي مولف محور
دهه 1950 و سالهاي بعد از پايان جنگ جهاني دوم است كه دو جنبش مهم سينمايي اروپا رقم ميخورد. جنبش نئورئاليسم ايتاليا و موج نوي سينماي فرانسه پيشنهادهاي اثرگذاري براي سينماي جهان به ارمغان ميآورد. اين دو جنبش محصول تضارب انديشههاي دو قبيله متفاوت اروپايي يعني رُميها و فرنچها است. تفاوت نگاه در انديشهورزان و هنرمندان ايتاليايي و فرانسوي طبيعي است دو جنبش هنري و اجتماعي متفاوت و دو سبك متفاوت سينمايي رقم بزند اما اين دو مشابهتهايي نيز به هم دارند. بررسي مسائل جزيي آن در بحث اين متن نيست اما توجه سينما به مولف و توجه مولفان به انديشه هنر از جمله فصلهاي مشترك اين دو جنبش است. فيلمسازان ايتاليايي و فرانسوي از بازيگران ستاره و حرفهاي استفاده نميكنند و البته بديهي است تجلي گفتمان محصولات اين دو جنبش سينمايي در پوستر هر اثر نيز نمود يابد. پوستر همچنان مهمترين ابزار تبليغي فيلم بهشمار ميرفت اما ديگر براساس ستارههاي فيلم ساخته نميشد و به معناي بصري قايل بودند. اين اتفاق ميتوانست با انتخاب يك فريم از تصاوير فيلم شكل بگيرد كه براي پوستر شدن گرافيك شده است.
در تمام سير تهيه و توليد فيلم سينماي ايران، طراحي پوستر به شيوه اروپايي از جمله علاقهمنديهاي حلقههاي كوچكي از سينماگران و تهيهكنندگان سينما بوده است. با وجود علاقه قابل توجهي كه هم مخاطب و هم سينماگر ايراني به سينماي اروپا و توليداتش نشان داده است اما اين شيوه هيچوقت غالب نبوده است. به طور مثال از ميان فيلمهاي اكران شده در فصل بهار امسال فيلم «در دنياي تو ساعت چند است؟» ساخته صفي يزدانيان تنها پوستر فيلمي است كه متاثر از روش اروپايي طراحي شده است. پوستر فيلم بر اساس يك قاب و فريم فيلم كه گويي منظر اصلي ورود به معناي فيلم است گرافيك شده است.
شيوه لهستاني؛ پوستر در قامت يك اثر هنري
كشورهاي بلوك شرقي اروپا با مبناهاي ايدئولوژيك جريانهاي بسيار مهمي را در تاريخ هنر معاصر رقم زدهاند. اما درباره بحث اين متن سينماي شوروي و به طور مشخص سينماي لهستان سبك خاصي را در طراحي پوستر سينمايي تعريف ميكنند كه هنوز كمابيش اين شيوه طراحي را به همين نام ميخوانند. ساختار رشد فكري در كشورهاي بلوك شرق، ناخودآگاه و نگاه هنرمندان و تصويرگرانش را به موضوعپروري سوق ميدهد. تسلط بر موضوعات انساني ميان هنرمندان اين كشورها و به طور مشخص لهستانيها، سبك خاصي را در طراحي پوستر سينما به وجود ميآورد كه بر ساير پوسترهاي جهان سينما و البته سينماي ايران تاثير ميگذارد. طراحان لهستاني با توجه و تمركزي كه در سالهاي دهه 50 تا 70 ميلادي نسبت به پوستر نشان ميدهند يكي از جريانهاي مهم گرافيك معاصر را تحت عنوان «مكتب لهستان» شكل ميدهند. طراحان لهستاني در طراحي پوستر فيلم به موضوع و پيام فيلم توجه داشتند و پوستر فيلم را كانسپتي ميدانستند كه با نقش و تصوير خود در خدمت جهان موضوعي فيلم قرار ميگيرد. به اين معنا كه مهم نيست چه ستارههايي در فيلم بازي ميكنند، مهم خود اثر است كه چه ميگويد.
در ميان توليدات سينمايي ايران پوسترهايي كه متاثر از نگاه لهستاني و بلوك شرقي توليد شده باشند كم كه نيستند هيچ، توجه مخاطبان ايراني به چنين توليداتي قابل توجه و لازم به ارزيابي است. علاقهمندي مخاطب ايراني به كشف معنا و انديشهورزي از جمله دلايل توجهش به نمونههاي موفق با سبك لهستاني است. مرتضي مميز، طراح و گرافيست فقيد معاصر ايران كه پوستر معروف فيلم «گوزنها» مسعود كيميايي/ 1353 و فيلم « يك اتفاق ساده» سهراب شهيد ثالث و تعداد قابل توجهي از پوسترهاي سينماي ايران را طراحي و به نام خود ثبت كرده است مهمترين طراح مولفي بود كه به شيوه لهستاني در طراحي پوستر توجه نشان داد. مروري بر سالهاي دهه 60 و حتي آغاز سالهاي 70 نشان از طراحي پوسترهاي متعددي با روش لهستاني در ميان توليدات سينماي ايران دارد؛ سليقه تفكربرانگيزي كه به مرور به حاشيه رانده ميشود. به طوري كه از ميان فيلمهاي حال حاضر مثالي نيافتيم تا به عنوان نمونه در اين متن معرفي كنيم.
جمعبندي
با مروري كوتاه بر الگوهاي رايج و شناخت اين دستهبندي حال بهتر ميتوان درباره پوسترهاي سينماي ايران به صحبت نشست. برخي منتقدان هنرهاي بصري وضعيت پوستر سينماي ايران را هنوز در حال عبور از مرحله آزمون و خطا ميدانند! قبول كردن اين نظر، آن هم با علم به سابقه نزديك به يك قرن هنر سينما و طراحي پوستر سينما در ايران پذيرفتني نيست. مروري ساده بر توليدات پوستر سينما يا ورق زدن كتاب تصويري «صد سال اعلان و پوستر فيلم در ايران» كه به كوشش و تلاش «مسعود مهرابي» چند سالي است وارد حوزه كتابهاي سينمايي ايران شده است، نشان از آثار درخشان و ماندگاري در تاريخ پوسترسازي سينماي ايران و حتي جهان دارد. درست است كه طراحي پوستر سينما چون خود سينما در ايران با تقليد آغاز شده است اما هر وقت اين ابزارها در خدمت انديشه و خيال يكي از اهالي فن و هنر قرار گرفته است محصولي شاخص به رزومه تاريخي سينماي ايران اضافه شده است.
سينماي ايران به جايگاهي در جهان دست يافته است كه اگر فيلمسازي از كشورمان در جشنوارهاي بينالمللي شركت كند، اثر شركت يافته در جشنواره را اثري جديد از «سينماي ايران» قلمداد ميكنند نه شركتكننده يا فيلمسازي از كشور ايران. سينماي ايران در جامعه جهاني شناسنامه مستقلي براي خودش صادر كرده است و اين اتفاق را هربار در هيات كامل هر اثر- چه در بعد محتوايي و چه در بعد تصويري- با مولفههاي خاص خودش به نمايش ميگذارد. تماشاي تنها يك سكانس از فيلمي ايراني به راحتي امكان شناسايي را براي تماشاچي غيرايراني به وجود ميآورد. اين اتفاق نشان از هويتي دارد كه سينماي ايران و توليداتش به مرور در ناخودآگاه اهالي جهاني سينما شكل داده است اما پرسش ظريفي كه در انتهاي بحث قابل طرح ميشود اين است: چرا پوستر سينماي ايران نتوانسته است همتراز با فيلمهايش صاحب يك هويت مستقل باشد؟ چنان كه مانند فيلمهايمان وقتي از تماشاي مخاطب جهانياش گذشت بگويند اين پوستري از سينماي ايران است.
٭دانشآموخته گرافيك
1- مسعود مهرابي در كتاب «صد سال اعلان و پوستر فيلم در ايران/نشر نظر» نقل كرده است با وجود حضور الگوهاي هندي، دختر لُر يك پوستر ايراني نيز دارد كه در چاپخانه اتحاديه چاپ شده است.