• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5491 -
  • ۱۴۰۲ چهارشنبه ۳ خرداد

بازگشت به خرمشهر

مرتضي ميرحسيني

بازگشت به خرمشهر، كمي بيشتر از يكسال‌ونيم طول كشيد. بعثي‌ها بي‌دعوت و به ‌زور آمده بودند و به زبان خوش، قصد رفتن نداشتند. البته از هفته دوم جنگ، مدام از تمايل به آتش‌بس و مذاكره مي‌گفتند و مدعي بودند كه عزم به ادامه درگيري ندارند. مي‌گفتند حاضرند با طرف ايراني بنشينند و درباره اختلافاتي كه وجود دارد صحبت كنند. اما از مناطقي كه اشغال كرده بودند عقب‌نشيني نمي‌كردند و تخليه خاك ايران و بازگشت به مرزهاي بين‌المللي را براي اين آتش‌بس و مذاكره نمي‌پذيرفتند. دولت ما هم رسما اعلام كرده بود تا زماني كه عراقي‌ها بخشي از خاك ايران را در اشغال خود دارند، نه آتش‌بس ممكن است و نه مذاكره معنايي دارد. «تا هنگامي كه يك سرباز عراقي در قلمروي سرزمين ايران باشد، ايران حاضر به مذاكره نخواهد شد. تنها شرط قبول آتش‌بس از نظر ايران اين است كه دولت عراق نيروهاي خود را از خاك ايران بيرون ببرد.» عراقي‌ها نرفتند. نيامده بودند كه بروند. از همان آغاز ماجرا، به قصد ماندن قدم به خاك ما گذاشتند و براي تثبيت جاي پاي خودشان، از كشتن و ويران كردن هم ابايي نداشتند. در كتاب «پنج سال در جهنم» از قول يكي از بعثي‌ها مي‌خوانيم «با دستور فرمانده، دست‌هاي 9 پاسداري را كه اسير كرده بوديم بستند و با بنزين آتش‌شان زدند. خانه‌ها و مغازه‌هاي شهر به تلي از خاك بدل شده‌اند و حتي در و ديوار و خانه‌هاي ظاهرا سالم هم آثار تير و تركش روي خود داشتند. مردم براي حفظ جان‌شان شهر را ترك كرده بودند و بسياري از سربازان عراقي همچون ديوانگان حريصانه به خانه‌ها هجوم مي‌بردند و اموال مردم را غارت مي‌كردند. سرمست بودند و قهقهه مي‌زدند.» آنان در مناطق اشغالي، از جمله در خرمشهر، خانه‌هايي را ويران كردند و از اين ويرانه‌ها سنگر ساختند و خطوط دفاعي‌شان را محكم كردند. توپخانه‌هاي خودشان را روي مسيرهاي احتمالي حمله و پيشروي نيروهاي ما متمركز كردند و چند لشكر تازه‌نفس پياده و زرهي را به مناطقي كه در دست داشتند، فرستادند. البته نيت و نقشه بعثي‌ها فقط بخشي از ماجرا بود. بخش مهم‌تر ماجرا به ما برمي‌گشت كه اصلا خيال دست كشيدن از شهري كه از آن خودمان بود، نداشتيم و از همان نخستين روز اشغال خرمشهر، مصمم به بازگشت و آزادكردنش بوديم. آلكس افناي، خبرنگار آسوشيتدپرس كه دو سه روز بعد از اشغال خرمشهر، همراه با فرماندهان بعثي قدم به آنجا گذاشته بود، نوشت «مدافعان ايراني چنان مقاومت سرسختانه‌اي در اكتبر 1980 از خود نشان دادند كه ايرانيان بحق نام خرمشهر را به خونين‌شهر تغيير دادند. بلافاصله پس از سقوط خرمشهر، سرفرماندهي ارتش عراق برنامه‌اي براي بازديد خبرنگاران غربي ترتيب داد. در شهر 150 هزار نفري به سختي مي‌شد خانه‌اي را يافت كه اثر گلوله و خمپاره روي ديوارهايش نباشد. همه شواهد نشان مي‌داد كه مدافعان ايراني چگونه خانه به خانه از اين شهر دفاع كرده‌اند. خبرنگاران با تمام وجود شدت نبردي را كه صورت گرفته بود حس مي‌كردند. يك فرمانده ارشد عراقي مي‌گفت اغلب مدافعان جوان بوده‌اند و فاقد تجربه نظامي، اما تا پاي جان مقابل ما ايستادند.» خرمشهر در شرايطي به دست دشمن افتاد كه ما در موضع دفاعي بوديم، اما بعد، از سال دوم جنگ شرايط - نه خود به خود كه با مجاهدت نيروهاي ما - تغيير كرد و ورق به نفع ما برگشت. گام به گام همه آنچه را كه موقتا از دست داده بوديم پس گرفتيم. از زمستان 1360 برتري ما به دشمن متجاوز كاملا معلوم شده بود و بعد هم با عمليات فتح‌المبين در عيد 1361 اين برتري را به بعثي‌ها تحميل كرديم. اما اين برتري هرچقدر آشكار، باز، پس گرفتن خرمشهر و بيرون كردن اشغالگران از آن، كار سخت و پيچيده‌اي شد. عملياتي كه براي آزادسازي خرمشهر اجرا كرديم، بيت‌المقدس نام گرفت و غروب نهمين روز ارديبهشت ماه با پيشروي نيروهاي ما از معبرهايي تعيين‌شده شروع شد. نخستين دقايق دهم ارديبهشت، رمز عمليات را خواندند و تقريبا از همان لحظات، آتش نبرد شعله كشيد. شرح اين عمليات طولاني است، اما همين‌قدر مي‌شود گفت كه پيشروي نيروهاي ما، گاهي سريع و گاهي به ‌زحمت، اما در بيشتر محورها بي‌توقف ادامه يافت و خطوط دشمن يكي پس از ديگري فروشكست. بعثي‌ها هرچه داشتند رو كردند، اما دوم خرداد در شهر به محاصره افتادند و روز بعد، دست‌هاي‌شان را به نشانه تسليم بالا بردند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون