محمدتقي فاضلميبدي از آرمانهاي امام(ره) و نامحرماني ميگويد
كه امام همواره در خصوص رخنه آنها در جمهوري اسلامي هشدار ميداد
كاسبان تحريم، عوامل نامحرماني هستند
كه امام در خصوص نفوذشان هشدار ميداد
مهدي بيكاوغلي| اگر امام امروز در جامعه ايران مدل 1402 حضور داشت، چه ميكرد؟ اين پرسشي است كه براي پاسخگويي به آن بايد ابتدا ريشههاي فكري و اعتقادي امام(ره) را بررسي كرد، هم به رفتارها و تصميمات امام قبل و پس از پيروزي در انقلاب و هم به نصايح و وصاياي امام كه پس از رحلتشان منتشر شد، سير و غور كرد. از هر زاويه و منظري كه به امام(ره) و ديدگاههايشان توجه شود اين اصل اساسي را نميتوان انكار كرد كه براي امام راي مردم، خواسته اكثريت و توجه به اقشار محروم، ركن ركين هر نوع تصميمسازي و سياستگذاري بود. گزارههايي كه برخي تحليلگران معتقدند پس از رحلت ايشان از سوي برخي افراد و جريانات مورد خدشه واقع شد و تلاش براي جايگزيني جمهوري اسلامي با حكومت اسلامي در دستور كار قرار گرفت. محمدتقي فاضلميبدي، عضو مجمع محققين و مدرسين حوزه علميه قم و استاد دانشكده مفيد قم، در گفتوگو با «اعتماد» با بازخواني انديشههاي امام و آرمانهاي ايشان، به مهمترين چالشهاي پيش روي كشور در دوران پسا امام اشاره ميكند. فاضلميبدي معتقد است، امروز منويات برخي افراد و جرياناتي كه امام(ره) آنها را نامحرم ميدانست در كشور در حال گسترش است. ديدگاه افرادي كه معتقد بودند راي و نظر مردم اهميتي ندارد و حكومت اسلامي بايد جايگزين جمهوري اسلامي شود.
34 سال پس از فوت امام (ره) وقتي به مسير طي شده نگاه ميكنيد، چه تصويري از مهمترين دغدغههاي امام (ره) در ذهن شما شكل ميگيرد؟
مهمترين دغدغهاي كه مرحوم امام (ره) در زمان رژيم پهلوي و دوران پس از آن داشت، مساله نبود عدالت اجتماعي و آزاديهاي سياسي بود. اين دغدغهاي بود كه اغلب روشنفكران ديني هم داشتند. نه فقط امام، بلكه همه ايرانيان هم خواستار چنين فضايي بودند تا بتوانند از حاكميت انتقاد كنند، آزادانه در انتخاباتي رقابتي و آزاد و سالم شركت كنند و از يك زندگي مادي و معنوي مطلوب برخوردار باشند. بهطور كلي، زماني كه عدالت اجتماعي وجود نداشته باشد، آسيب آن متوجه همه اقشار و جامعه ميشود . نبود آزادي و عدالت اجتماعي بزرگترين ظلم و محروميتي است كه مردم يك جامعه ممكن است با آن دست به گريبان شوند. نبود عدالت اجتماعي يعني بيتوجهي به مردم و امام(ره) روي اين مساله حساسيت خاصي داشتند. امام(ره) تلاش ميكرد زمينهاي ايجاد كند تا مردم بتوانند از شاه انتقاد كنند كه چرا شاه عدالت اجتماعي را محقق نميكند. عمده دليل شكلگيري انقلاب هم مساله فقدان عدالت اجتماعي و آزاديهاي سياسي بود، مردم هم به خاطر مشكلاتي كه در حوزه آزاديهاي سياسي احساس ميكردند به سمت انقلاب سال57 گرايش پيدا كردند.
مهمترين كليدواژههايي كه امام(ره) روي آن تاكيد داشتند چه مواردي بودند؟
كليدواژههايي كه مرحوم امام(ره) روي آن تاكيد داشتند؛ آزادي، جمهوريت، تاكيد بر خواسته و انتخاب اكثريت جامعه، مردمسالاري و... بود. البته براي امام (ره) مساله اسلام هم يك موضوع مهم بود، اما اسلامي كه منهاي آراي مردم و منهاي جمهوريت باشد از نگاه ايشان در عرصه سياسي و عمومي هيچ ارزشي نداشت.
اما هر اندازه جامعه از سال 68 و فوت امام(ره) فاصله ميگيرد، گزارههايي در فضاي سياسي و حكمراني كشور شكل ميگيرند كه با آرمانهاي امام زاويه داشتند. در واقع بحث جمهوريت كه امام (ره) آن را يكي از دو بال اصلي جمهوري اسلامي برميشمردند، كمرنگتر شده يا انحراف يا هر نام ديگر در چه بستري شكل گرفت و چه آسيبهايي را به جمهوري اسلامي وارد ساخت؟
يكي از توصيههايي كه مرحوم امام داشتند، اين بود كه نامحرمان در انقلاب نفوذ نكنند؛ اين توصيه بسيار مهم و كليدي بود. اما برخي افراد و جريانات اين توصيه را منحرف كردند عليه كساني كه واقعا به انقلاب و نظام اعتقاد داشتند و به نفع كساني كه اساسا اعتقادي به انقلاب و جمهوري اسلامي نداشتند به كار گرفته شد.پس از فوت امام(ره) نامحرماني كه بنيانگذار انقلاب همواره دغدغه نفوذ آنها را داشتند در انقلاب و جمهوري اسلامي، نفوذ كردند. افرادي كه نه به راي مردم اعتقادي داشتند و نه به عدالت اجتماعي احترام ميگذاشتند و نه جمهوري را برميتابيدند به صو رت خزنده وارد عرصههاي تصميمسازي و سياستگذاري كشور شدند. اين جرياني كه در انقلاب نفوذ كرد هم جريان ارتجاع مذهبي بود و هم پاي سوءاستفاده سياسي در ميان بود. هر دو اين جريانات با هم نفوذ كردند.
آيا به صورت مصداقي ميتوان به برخي از اين گروهها و جريانات اشاره كرد؟
مثلا در زمان امام (ره)، هرگز قشري مثل مداحان كه امروز در همه سطوح نفوذ كردهاند، نقشي نداشتند يا پارهاي از روحانيون كه به هيچوجه به انقلاب و امام(ره) و راي مردم اعتقادي نداشتند در سطوح مختلف ريشه دواندهاند. سومين دسته هم گروهي از افراد و جريانات كه فقط به فكر منافع خود و رانت هستند، نفوذ بالايي پيدا كردهاند. مردم به خاطر دارند، جماعتي به نام دين و انقلاب و نظام و امام در مقابل برجام كه در زمان دولت روحاني امضا شد، ايستادند. اينها كساني هستند كه در جامعه با عنوان كاسبان تحريم شناخته ميشوند. كاسبان تحريم، عوامل همان نامحرماني هستند كه امام تاكيد داشتند نبايد در انقلاب نفوذ كنند. (و متاسفانه كردند) از طريق برجام، دولت روحاني بسياري از مشكلات مردم را حل كرده بود، ثبات اقتصادي ايجاد و روابط مفيدي در عرصههاي منطقهاي و جهاني براي ايران شكل گرفته بود. از سوي ديگر، نفس مذاكره با امريكا هيچ مشكلي نداشت و ندارد و بسياري از مشكلات كشور را هم حل ميكرد. اما مافياي اقتصادي و مافياي سياسي كه پشت پرده اين داستانها بود اجازه نداد، منافع برجام محقق شود. امروز من و شما بايد مرغ بخريم كيلويي 100هزار تومان؛ اين گرانيها و مصائب به خاطر تحريمها و حل نشدن مساله برجام است. اين افراد و جريانات همان نامحرماني هستند كه امام همواره به ملت و مسوولان تذكار ميدادند كه مراقب نفوذ آنها باشند. اين جريانات به قيمت سودهاي كلان چند ده ميليارد دلاري، اقتصاد را به گردنههاي خطرناكي كشاندند و فشار فراواني را به ملت وارد ساختند.
در زمان ابتداي انقلاب ميثاقنامه مهمي ميان امام(ره) و ملت منعقد شد كه قانون اساسي بود. موضوعاتي چون به رسميت شناخته شدن اعتراض، تاكيد بر حل تعارضات از طريق رفراندوم، آموزش رايگان، آزادي برگزاري تجمعات اعتراضي و... در قانون اساسي سال57 وجود دارد و اكثريت مردم هم آن را پذيرفتند. اين روند اما در اصلاحات سال68 با تغييراتي مواجه شد كه برخي تحليلگران معتقدند محتواي قانون را با تغييراتي همراه كرد. نظر شما درباره اين تغييرات محتوايي چيست؟
يكي از بخشهاي مهم قانون اساسي جمهوري اسلامي، آزاديهاي مدني است. اين آزاديهاي مدني موضوعي است كه در دنياي مدرن به رسميت شناخته شده و به نظر بنده، عامل بقاي حكومتها هم همين آزاديهاي مدني، اجتماعي و سياسي است. در آزاديهاي مدني، موضوعاتي مانند رسانههاي آزاد، گردش نخبگان، فعاليتهاي حزبي، به رسميت شناخته شدن تشكلها و...گنجانده شده است. اما متاسفانه در ادبيات رايج كشور، در برنامههاي صدا و سيما و برنامههاي حاكميتي هيچ بحثي از اين آزاديهاي مدني نيست. حق اعتراض، يك حق طبيعي است كه خداوند به هر انساني داده است. در قرآن به اين حق در قالب احكام امر به معروف و نهي از منكر پرداخته ميشود. ولي برخي تصور ميكنند امر به معروف و نهي از منكر فقط در مورد حجاب است. براي اين است كه هر انساني وقتي ميبيند ظلمي در حال وقوع است در برابر ظلم بايستد؛ ظلم هم دو نوع است؛ يك نوع ظلمهاي موضعي است و ظلمهايي هم كلان و ساختاري است. آنچه به ملت آسيب ميرساند و جامعه را از پا در ميآورد، ظلمهاي ساختاري و موضعي است. بسياري از افراد در برابر ظلمهاي ساختاري حساس نيستند و جلوي اعتراض مردم ميايستند. معتقدم اگر اعتراضات سالهاي اخير به صورت درست هدايت ميشد، كشور اينقدر آسيب نميديد و صدها خانواده عزيزان خود را از دست نميدادند. مردم مطالباتي داشتند كه ميشد عاقلانه آنها را حل كرد، مساله اقتصاد را ميشد با برجام و بهتر شدن روابط با جهان بهبود بخشيد، ميشد به اعتراضات مردم درست پاسخ دهد و مطابق قانون به خواستههاي عمومي برخورد شود. يكسال از اين مشكل گذشته اما هنوز دولت نتواسته معادله اخير را حل كند. هر اعتراضي كه در كشور صورت ميگيرد را با نام اغتشاش ميرانند. به هر حال جامعهاي كه در برابر ظلم ساختاري مشكل دارد، حرف دارد و ميخواهد نهي از منكر كند، كجا بايد برود؟ برود در خانهاش فرياد بكشد؟ در مدرسه فرياد بكشد؟ اعتراض يعني اينكه بنده بيايم در خيابان، به تعبير قرآن صدايم را بلند كنم و مطالباتم را مطرح كنم. در قرآن آمده است، كساني كه ظلم در حق آنها روا داشته ميشود، آشكار سخن بلند بگويند. اين موضوع در كشور ما به رسميت شناخته نشده است. حتي در ادبيات ديني ما هم به اين موضوع قرآني پرداخته نميشود. ادبيات ديني ما پر شده از خرافات و مسائل عجيب و غريبي كه نه خدا گفته و نه پيغمبر. اما يك كلام از حق مردم، آزادي مردم و كرامت بدگان خدا در صدا و سيما طرح نميشود. كرامت يعني كرامت انسان و نخستين اصل كرامت، حق طبيعي مردم مثل آزادي، عدالت اجتماعي و راي اكثريت است. اينكه اميرالمومنين از قول پيامبر خدا نقل ميكند كه هيچ امتي به قداست واقعي نميرسد مگر اينكه در درون آن بتوان بدون لكنت زبان حق ضعيف از قوي گرفته شود. اين حرف بسيار مهم و كليدي است. اگر در جامعهاي حق ضعيف پايمال ميشود، مردم بايد بتوانند اعتراض كنند . امروز اگر دولت دست در جيب مردم ميكند؛ در بورس، با كاهش ارزش پول ملي، گرانيها، چاپ پول و...حق مردم را ضايع ميكند مردم بايد بتوانند حق خود را طلب كنند.مافياي اقتصادي كه ميخورد و ميبرد و به هيچ كس هم پاسخگو نيست، نبايد آرامش داشته باشد. هر تورمي كه ايجاد ميشود، نقدينگيهايي كه بالا ميرود؛ اسكناسهايي كه چاپ ميشود و...دست در جيب مردم بردن است. اما به جاي حل اين مشكلات، ماههاست كه يك جريان خاص فقط درباره مساله حجاب تصميمگيري و سياستگذاري ميكند. يعني فقط مشكل كشور ما حجاب است؟ آيا مشكل امام حجاب بود و انقلابي كه مردم به بار نشاندند، براي حجاب بود؟چرا اين همه وقت مجلس و دولت و نيروهاي نظامي و...صرف حجاب ميشود؟يعني كشور مشكل ديگري ندارد؟روز به روز هم اوضاع حجاب مردم بدتر ميشود. بدون ترديد اگر از طريق مذاكره و تعامل و گفتوگو به سمت تحقق عدالت اجتماعي و حل مشكلات اقتصادي حركت كنند، بدون ترديد وضع حجاب و توجه مردم به دين هم بهتر ميشود.اما چون آقايان در آن ميدان عاجز و ناتوان هستند، مسائل فرعي را دنبال ميكنند. مجلس و دولت انقلابي كه وعدههاي عجيب ميدادند چرا نتوانستند وعدههاي مطرح شده را محقق كنند؟ چون سليقهاي بود، چون دنبال منافع برخي جريانات بودند، متخصصان حضور جدي نداشتند و ...همه اين موارد باعث بروز اين مشكل شد.
يكي از ويژگيهاي مهم امام، همراهي ايشان با اقشار محروم جامعه و تلاش براي ارتقاي سطح زندگي آنها بود. اساسا با تكيه بر همين اقشار بود كه امام(ره) كشتي انقلاب را به پيش ميراندند. اين روند اما پس از فوت ايشان تغيير كرد و توجه به طرفداران نظام جاي خود را به توجه به اقشار محروم داد. اين روند چگونه شكل گرفت؟
اگر برخي افراد و جريانات پيام واقعي امام را گرفته بودند و تلاش امام را براي حفاظت از كوخنشينان در برابر كاخنشينان درك ميكردند، شرايط كشور اينگونه نميشد. بسيار زشت است كه به قول برخيها در مجلس انقلابي و جهادي بحث شاسيبلندها مطرح شود. در جامعه هستيم كه مردم نان شب را با مشكل تامين ميكنند، بعد برخي نمايندگان به دنبال رانت بيشتر هستند.اين گزارهها تحريف انقلاب و آرمانهاي امام را در پي دارد. متاسفانه همان جريانات نامحرمي كه امام درباره آنها هشدار داده بودند امروز در جامعه حضور جدي دارند.
بر فرض اگر امام(ره) امروز در جامعه حضور داشتند و شرايط امروز كشور را ميديدند، چه واكنشهايي نشان ميدادند؟
در گام اول به نظرم صدا و سيماي فعلي را تعطيل ميكردند. دومين كاري كه ميكردند، مواخذه مسوولان بود. سومين كاري كه امام دست روي آن ميگذاشت، حل مشكل با امريكا بود. امام(ره) هرگز به دنبال اين نبود كه تا ابد با امريكا در وضعيت قطع رابطه باشد. امريكا بد يا خوب قدرت اقتصادي، نظامي، راهبردي و... نخست دنياست. همين چين و ويتنام و ژاپني كه روز و روزگاري با امريكا جنگ و تعارضات جدي داشتند با امريكا كار ميكنند، اقتصادشان را از طريق امريكا درست كردهاند و بهرغم همه رقابتها با اين كشور ارتباط دارند. نميشود شما بگوييد مرگ بر امريكا و هزينههايش را به دوش مردم بگذاريد. به جاي شعار مرگ بر امريكا بهتر است كاري بكنيم كه ژاپن كرده است، يعني تقويت پايههاي اقتصادي و بنيههاي صنعتي. پايان دادن به مفاسد دامنهدار اقتصادي و رانتهاي گستردهاي كه هر سال ركوردهاي جديدي هم به جاي ميگذارد. همه فكر و ذكر امام برداشتن فشار از دوش محرومان و بهبود شرايط زندگي اقشار محروم بود. موضوعي كه در شرايط فعلي كمترين توجهي به آن نميشود. امروز اقشار محروم و متوسط بيشترين مالياتها را ميپردازند، كمترين بهره را از امكانات ميبرند. در نقطه مقابل دلالان، رانتخواران و سوداگران، بيشترين بهره را از امكانات كشور ميبرند. فقرا فقيرتر ميشوند و اغنيا ثروتمندتر. امام با اين روند مقابله ميكرد و در صف نخست اعتراضها ميايستاد.