• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5499 -
  • ۱۴۰۲ شنبه ۱۳ خرداد

امام در مصاحبه با خبرنگار مشهور ايتاليايي تاکید کردند

آزادي بيان و قلم در جمهوري اسلامي

اوريانا فالاچي روزنامه‌نگار مشهور ايتاليايي در روز 7/2/1358 در ديدار و مصاحبه‌اي كه با امام خميني در قم داشت، از ديدگاه‌هاي ايشان در رابطه با مسائل مختلف ايران و جهان پرسيد. اوريانا فالاچي (۲۹ ژوئن ۱۹۲۹- ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۶) روزنامه‌نگار، نويسنده و مصاحبه‌گر سياسي برجسته ايتاليايي بود كه در شهر فلورانس متولد شد و در سن ۷۷ سالگي در همان شهر درگذشت. وي در دوران جنگ جهاني دوم به عنوان يك چريك ضد فاشيسم فعاليت مي‌كرد. آنچه بيش از هر چيز به معروفيت وي كمك نمود، مجموعه مصاحبه‌هاي مفصل و مشهور او با رهبران و رجال مشهور سياسي نظير محمدرضا پهلوي، ياسر عرفات، ذوالفقار علي بوتو، حضرت امام خميني (س)، اينديرا گاندي، معمر قذافي، هنري كيسينجر بود. وي همچنين در روز دوم مهرماه سال ۱۳۵۸ در مصاحبه‌اي كه با حضرت امام خميني (س) در قم داشت، از ديدگاه‌هاي ايشان در رابطه با مسائل مختلف ايران و جهان پرسيد. در ذيل بخشي از متن اين گفت‌وگو آورده شده است: 

   من قبل از هر چيز، مرگ مرحوم طالقاني را به شما تسليت عرض مي‌كنم.
ان‌شاء‌الله موفق باشند. تشكر مي‌كنم از تسليت ايشان.
  حضرت امام خميني! ايران در دست شماست و حرف‌هاي شما كاملا مورد قبول است و حرف‌هاي شما قانون مي‌شود در اين كشور و حالت اجرايي پيدا مي‌كند. در مملكت بعضي‌ها هستند كه فكر مي‌كنند در اين كشور آزادي نيست. حضرتتان چه مي‌فرماييد؟
بگوييد كه ايران در دست من نيست، در دست ملت است و ملت هم كسي كه خدمتگزار باشد و مصالح‌شان را بخواهد، با آزادي مطلق، به او ممكن است رو بياورد. و شما ملاحظه كرديد در فوت مرحوم آقاي طالقاني سرنيزه‏‌اي نبود، زوري نبود، مردم با آزادي ريختند در خيابان‌ها و همه ايران منقلب شد. اين نه اين است كه آزادي بدون قانون وجود داشته باشد، آن آزادي نيست. منتها آزادي است كه مردم روي محبت و عشق‌شان و روي يك مبادي و مبادي الهي به بعضي اشخاص كه اينها را مي‌شناختند به اينكه الهي‏ هستند روي مي‌‏آورند و اين آزادگي است.
  چطور امكان دارد، الان در كشور، كمونيست‌ها و ساير اقليت‌ها- چه سياسي و چه مذهبي و چه ملي- نمي‌توانند آزادانه اظهار بيان بكنند و اظهار انديشه بكنند.
بگوييد شما اول خيال كرديد مساله‌اي را، بعد علتش را مي‏پرسيد. در مملكت ما آزادي انديشه هست. آزادي قلم هست. آزادي بيان هست. ولي آزادي توطئه و آزادي فسادكاري نيست. شما اگر توقع داريد كه ما بگذاريم [عليه‏] ما توطئه كنند و مملكت ما را به هرج و مرج بكشند، به فساد بكشند و مقصودشان از آزادي اين است، در هيچ جاي دنيا همچو آزادي نيست و اگر آزادي انديشه است، آزادي بيان است، اين آقاي بني‌صدر مطلعند و ما مطلعيم كه ايشان دعوت مي‌كردند همين كمونيست‌ها را و همان اشخاصي كه غير ما فكر مي‌كردند، دعوت مي‌كنند كه بياييد صحبت‌هاي‌تان را بكنيد. و ما پنج ماه بيشتر بلكه به‌طور مطلق به اينها آزادي داديم؛ يعني آزاد بودند كه هر چه مي‌خواهند، حتي الانش هم هر كاري كردند. لكن اخيرا كه ما مطلع شديم كه با الهام از رژيم سابق و با الهام از اجانب و كساني كه مي‌خواهند به تباهي بكشند؛ توطئه كردند، خرابكاري كردند، خرمن‌ها را آتش زدند، صندوق‌هاي آرا را آتش زدند و با تفنگ و اسلحه آن رفتار را كردند. قضاياي اطراف كردستان را همان‌ها پيش آوردند و ساير قضايا را هم آنها اگر ما سستي كنيم، پيش مي‌‏آورند. اگر آزادي، آزادي بيان و عقيده و انديشه است، آزادي هست و بوده است. اين چيزي كه جلويش گرفته شده است، اين است كه در ممالك ديگر آنجا كه انقلاب شد و صد در صد ادعاي آزادي مي‌كردند، بعد از انقلاب مطلقا جلوگيري كردند از كساني كه توطئه مي‌كردند. ما پنج ماه است و بيشتر است مهلت داديم به آنها تا اينكه بر مردم ثابت شد، به دنيا ثابت شد به اينكه قضيه، قضيه آزادي بيان نيست. قضيه، قضيه آزادي توطئه است. اين آزادي توطئه را هيچ‌كس، هيچ‌جا به هيچ‌كس نمي‌تواند بدهد.
  حضرت امام! مي‌شود بيان كنيد كه اين ملت براي آزادي مبارزه كرده يا براي اسلام؟
براي اسلام جنگيده، لكن محتواي اسلام همه آن معاني است كه در عالم به خيال خودشان بوده كه مي‌گويند دموكراسي. اسلام همه اين واقعيت‌ها را دارد. و ملت ما هم براي همه اين واقعيات جنگيده‏‌اند، و لكن در راسش خود اسلام است و اسلام همه اين را دارد.
  يك تعريف ساده از آزادي بيان كنيد.
آزادي يك مساله‌‏اي نيست كه تعريف داشته باشد. مردم عقيده‌‌شان آزاد است. كسي الزام‌شان نمي‌كند كه شما بايد حتما اين عقيده را داشته باشيد. كسي الزام به شما نمي‌كند كه حتما بايد اين راه را برويد. كسي الزام به شما نمي‌كند كه بايد اين را انتخاب كني. كسي الزام‌تان نمي‌كند كه در كجا مسكن داشته باشي، يا در آنجا چه شغلي را انتخاب كني‏ آزادي يك چيز واضحي است.
   آزادي آيا در حدي براي مردم هست كه بتوانند سيستم دولت خودشان را تعيين كنند، آيا اين آزادي هم براي ملت هست؟
به همان ترتيبي كه در همه جاي دنيا هست آنها مي‌توانند وكيل انتخاب كنند. وكيل مي‌تواند به حسب آن چيزي كه ملت به او اعطا كرده، دولت را تصويب كند يا رد بكند. رييس‌جمهور را خود مردم تعيين بكنند. همه اينها با دست خود مردم هست و خودشان مي‌توانند انجام بدهند.
  آنهايي كه از شما ترس ندارند و من ديدم كه الان اينجا جلوي منزل شما و در تهران هم ديدم كه «خميني، خميني» مي‌كنند، اينها يك احساسي به انسان دست مي‌دهد كه از يك تعصبي مي‌آيد. آيا شما اين را خطرناك نمي‌بينيد براي پيشرفت آدم، رشد انسان؟
اين تعصب نيست. اين آزادي‌دوستي است. اين به اصطلاح شما دموكراسي‌دوستي است. اينها احساس كرده‌‏اند كه روي مصالح آنها عمل مي‌كنيم. احساس كرده‌‏اند كه ما نمي‌خواهيم ظلم بكنيم. به آنها نمي‌خواهيم ظلم بكنيم. آنها را نمي‌خواهيم به زور وادار بكنيم به يك كاري. اين احساس كه آنها از اسلام دارند و اين احساس را هم دارند كه ما همان تبع اسلام هستيم و مطابق احكام اسلام عمل مي‌كنيم. اين دو احساس در مردم هست. يكي اينكه اسلام را مي‌دانند كه رژيمي است كه عدالت در آن هست و ما را هم مي‌‏دانند كه ما تابع يك رژيمي هستيم كه عدالت هست و ما مي‌خواهيم اجرا كنيم عدالت را. از اين جهت است اين احساسات. نه يك تعصب خشكي باشد بدون منطق، بدون مبنا. و من اصلا هيچ خطري در اين احساس نخواهم كرد.
  شما خطر فاشيسم را در ايران امروز مي‌‏بينيد؟
هيچ، ابدا همچو خطري نيست. مادامي كه اين ملت به اسلام توجه دارد و تابع اسلام است و ما حكومت اسلامي مي‌خواهيم درست كنيم، هيچ خوفي نيست. هيچ ديكتاتوري‏ نخواهد بود و هيچ خطري براي اين مطالب نيست. ما وقتي خطردار هستيم كه كمونيسم بتواند به ما غلبه كند كه آن وقت اول گرفتاري و ديكتاتوري مي‌باشد. يا رژيمي نظير رژيم شاه پيش بيايد. آن‌هم همانطور است. و اما آن رژيمي كه ما مي‌خواهيم، آن رژيمي است كه ملت ما دنبالش هستند، ديكتاتوري در آن معصيت بزرگ است. و فاشيستي از معاصي بزرگ است پيش ملت ما و هيچ همچو خطري نيست پيش ما.
  مطلب ديگري كه در غرب خيلي در آن سر و صدا شده مساله اعدام‌هاست كه مي‌گويند پانصد نفر تا حال در ايران اعدام شده‌‏اند و اينها بدون وكيل مدافع و بدون تجديدنظر. باز هم شما با اين ترتيب  موافقيد؟
اينها از باب اينكه يا غرب اين افراد را نشناخته است، اولا پانصد تا نيست و بسيار كمتر است. و علت اين است كه يا غربي‌ها نشناختند اين اشخاص را يا مي‌شناختند و مُتعمِّدند در اينكه خودشان را به نشناسي بزنند. اينها افرادي بودند كه علنا بسياري‏شان آمدند و مردم را كشتند در خيابان‌ها. يا امر به كشتن مردم در خيابان‌ها دادند. و اين يك مساله مبهمي نبوده‏ است پيش ملت ما كه اينها شايد صحيح بگويند. شايد دفاع از خودشان داشته باشند. يك كسي كه وارد بشود در يك جمعيتي و با تانك بزند و جوان‌ها را زير تانك ببرد، آن وقت يك نفر را در مقابل هزار نفر كه اينها كشته‏‌اند، بكشند مع ذلك به آنها مهلت هم بدهند كه صحبت‌هاي‌شان را بكنند. اجازه رفتن داده شده است. البته قلم دست دشمن است و براي ما هر چه بخواهد مي‌‏نويسد. اما واقعيت اين‌طور نيست. و آنهايي كه در اينجا كشته شده‌‏اند نه عددشان آن قدر است و نه طوري بوده است كه بر خلاف موازين باشد. اينها هر كدام‌شان اشخاصي را كشته‌‏اند و فسادها ايجاد كرده‌‏اند. خانمان‌ها را سوزانده‏‌اند. اشخاص را ارّه كردند در حبس‌هاي‌شان پاي آنها را. اشخاص را روي تاوه گذاشته‌‏اند و متصل به برق كرده‌اند، در تاوه آنها را بو داده‌‏اند. اين اشخاص البته كشته شدند و اينها هم حق دفاع داشتند و در محكمه به اينها اجازه اينكه وكيل بگيرند، ندادند. لكن ما چه بكنيم كه قلم دست دشمن است و ما را مي‌خواهد اين‌طور صورت بدهد.
  راجع به شاه شما چه مي‌گوييد؟ آيا شما دستور داده‌‏ايد كه او را در خارج بكشند؟ و آيا به نظر شما اين كار ممكن است؟
نه من دستور ندادم. من ميل دارم كه بيايد ايران و او را محاكمه كنيم. من اگر مي‌توانستم او را حفظش مي‌كردم و مي‌‏آوردمش ايران و علنا او را محاكمه مي‌كرديم براي اين پنجاه و چند سال ظلمي كه كرده. و آن خيانت‌هايي كه او كرده است جبران مي‌كرديم. و اين سرمايه‌هايي كه از ما به خارج برده است اگر او كشته بشود از دست ما مي‌رود. لكن اگر حفظش كنيم و بياوريم به اينجا ممكن است اين ثروت برگردد به ايران.
   اين چادر، آيا صحيح است كه اين زن‌ها خود را در زير چادر مخفي كنند؟ اين زن‌ها در انقلاب شركت كردند. حالا اين صحيح است كه مثلا اينها خودشان را مخفي كنند؟
اولا اينكه اين يك اختياري است براي آنها، خودشان اختيار كردند. شما چه حقي داريد كه اختيار را از دستشان بگيريد؟ ما اعلام مي‌كنيم به زن‌ها كه هر‌كس چادر مي‌خواهد يا هر كس پوشش اسلامي، بيايد بيرون. از ۳۵ ميليون جمعيت ما ۳۳ ميليونش بيرون مي‌‏آيد. شما چه حقي داريد كه جلو اينها را بگيريد؟ اين چه ديكتاتوري است كه شما نسبت به زن‌ها داريد؟ و ثانيا اينكه ما يك پوشش خاصي را نمي‌گوييم. براي حدود زن‌هايي كه به‏ سن و سال شما رسيده‏‌اند هيچ چيزي نيست. ما زن‌هاي جواني كه وقتي ايشان آرايش مي‌كنند و مي‌آيند، يك فوج را دنبال خودشان مي‌كشند، اينها را داريم جلوشان را مي‌‏گيريم. شما هم دلتان نسوزد.
من ديگر بلند شوم. شما هم دلتان نسوزد.
[خطاب به مترجم: ]
شما بگوييد اينها را به ايشان‏

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها