تغيير و اميد و اصلاح در پيام شيخ شريف
رضا رييسي
از زماني كه مرحوم احمد بورقاني در گفتوگو با خبرنگار ژاپني از عبارت اصلاحطلبي براي وجه تسميه جريان سياسي كه در سال 76 برخلاف انتظار عمومي با استقبال بيسابقه مردمي بر اريكه قدرت اجرايي كشور تكيه زد، استفاده كرد و تبديل به يك رويه معمول و متداول رسانهاي و سياسي شد، تاكنون تعابير مختلف و نظرات متفاوتي پيرامون حدود و ثغور اصلاح و اصلاحطلبي و اصلاحطلبان در سپهر سياسي ايران ساخته و پرداخته شده اما شايد موجزترين و سرراستترين تعريف از اصلاحطلبي، «تلاش مسالمتآميز براي تغيير وضعيت موجود به آينده مطلوب باشد.»
با چنين مانيفست و راهبردي شايد بيش و پيش از هر زمان ديگري اصلاحطلبي در اين برهه و زمان موضوعيت و مطلوبيت داشته باشد، چراكه به اذعان همگان وضعيت موجود با ايدهآلهاي فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي و سياسي مدنظر بنيانگذاران جمهوري اسلامي ايران فاصله معناداري دارد و از طرف ديگر در چند سال گذشته جريانهايي كه باوري به اصلاح و تغيير درون گفتماني ندارند با موج سواري بر احساسات و نارضايتي برآمده از ناكارآمدي و سياستهاي اشتباه جريانهاي تماميتخواه، به دنبال ترويج يأس و نااميدي از اصلاح خواهي و ترويج و تهييج افكار عمومي به انشقاق و خشونت و دوقطبيسازي هستند كه شايد در نگاه اول جمهوري اسلامي را به عنوان يك ساختار سياسي در نقطه كانوني ضربات خود داشته باشد اما درنهايت آن چيزي كه به دنبال آن هستند، اصل و اساس وحدت سرزميني و يكپارچگي ملي و ميهني را هدف گرفته و ايران عزيز را متحمل ضربات جبرانناپذير خواهد كرد. در چنين شرايطي هر كنشگر دغدغهمند و اصلاحخواهي نميتواند و نميبايست كه تسليم دو ضلع تماميتخواهي شود كه در درون و بيرون بهمثابه دو لبه مقراض عمل كرده و برخلاف تفاوت بنيادين در گفتار و مواضع دچار وحدت رويه رفتار در ايجاد يأس و نااميدي از هرگونه كنش و فعاليت سياسي اصلاح خواهانه و دلسوزانه در كشور هستند. اينجاست كه شيخ محصور كه نقد جواني و عمر گرانبها در مسير اعتلاي آرمانهاي انقلابي كه خود از موثران سختكوش و مجاهدان دلسوز آن بوده، يكبار ديگر بهرغم همه ناملايمات و نامهربانيهايي كه ديده به ميدان آمده و در اين بزنگاه تاريخي عزم جزم ميكند و در قالب پيام به فرزندان معنوي و همراهان سياسي خود در حزب اعتماد ملي نكاتي كليدي و راهبردي را متذكر ميشود تا چراغ راه كنشگري سياسي در اين فضاي مشوش و پرتلاطم و چند پاره سياسي موجود باشد.
در وهله آغازين شيخ محصور به نكته مغفول ماندهاي اشاره كرده و باب سخن با آن آغاز ميكند كه در دو دهه اخير به دلايل مختلف و متكثر دروني و بروني گرانيگاه توقف و ايستايي كشور در قياس با جهان پيراموني آن شده است. «توسعه» چه از پس نگاه نامتقارن و ناكارآمد دروني باشد چه از سر تحديدات و تهديدات و مضايق برساخته بيروني، در اين سالها مظلوم و مغفول مانده و كشور فرصتهاي بيشماري را از دست داده و نگاه توسعهمحور و فراهمآوري بسترهاي مورد نياز آن ميبايست به عنوان يك اصل اصيل و غيرقابل چشمپوشي در هر كنش و كنشگري مدنظر باشد و چه نكته سنجانه و دقيق كه در قالب گفتمان حزبي و خرد جمعي سرلوحه قرار گيرد و اينكه جناب كروبي در پيام به اركان حزب اعتماد ملي در اولين گام بدان تصريح و اشاره و پافشاري ميكند از نگاه روزآمد او و ضرورت اين امر براي كشور و جريان اصلاحات و حزب حكايت دارد. معالاسف احزاب در كشور ما به طور معمول با كاركردهاي كلاسيك حزبي در ممالك راقيه و توسعه يافته سياسي در جهان، فاصله فراواني دارند و يكي از نكات بارز آن تشكيلات موسمي و فصلي انتخاباتي است كه خود را حزب ميخوانند يا چنين كار ويژهاي براي خود تعريف كردهاند كه جرياني انتخاباتي و قائم به كنش مقطعي هستند. در ديگر سو شماري از احزاب به مثابه گعدههاي رفاقتي ميمانند كه جمعي همفكر و همسو در كنار يكديگر قرار گرفته و به همافزايي و تشريك مساعي پيرامون دغدغههاي قشري خاص و اليت ميپردازند بيآنكه از جامعه مألوف و لايههاي مختلف و متكثر آن جريان و نام و نشاني داشته باشند و اقشار و صنوف مختلف را نمايندگي كنند، نكاتي كه در پيام شيخ اصلاحات به آن اشاره و گوشزد شده و حزب اعتماد ملي را برآمده از جامعيت و فراگيري در لايههاي مختلف و كنشمند در عرصهها و سپهرهاي متكثر ميخواهد و ميداند. در ديگر سو يكي از نكات مهم مورد اشاره بنيانگذار حزب اعتماد ملي، تاكيد و تصريح بر عدم انفعال، نگاه ايستا و نااميد و مستأصلي است كه برآمده از فعل و انفعالات چند سال اخير از تاثير و تاثر كنشگري اصلاحطلبانه مأيوس شده و در عمل هم نميداند كه چه ميخواهد و سردرگم و منفعل است يا اسير نجواهاي ناخوشايند و تحريكات جريانهايي است كه روي اين استيصال و رواج نااميدي و بنبستسازي مطلق پيرامون كنش اصلاحخواهانه حساب باز كردهاند و در چنين شرايطي كساني كه در درون آنهم در قالب كنشگري ساختارمند و نظاممند حزبي به دنبال ايجاد تغيير و اصلاح روندهاي معوج هستند به مثابه يك روزنه نور بر تاريكي، غنيمتي براي اين زمان و زمانه هستند كه بايد قدر دانسته شده و بر صدر نشانده شوند و اگر چنين ديدگاهي در بخشي از حاكميت نيست، پيشقراولان كنش حزبي در حزب اعتماد ملي با توصيه شيخ و پيرشان بايد در مسير خنثيسازي تحركاتي كه از آن با عنوان خالصسازي ياد ميشود حركت كنند و بيگمان نصرت با جماعت است.
شيخ شريف در فرازي ديگر از پيام خود با اشاره به شكاف و انشقاق ميان حاكميت و مردم راهكار را در اصلاحات ميداند و تاكيد ميكند كه اين اصلاح منحصر در جابهجايي قدرت و تغيير اركان اجرايي و تقنيني يا همان كنش صرف و معطوف به انتخابات نيست، اين بدان معناست كه كاركردهاي حزب نبايد صرفا معطوف به كرسيهاي قدرت باشد. گفتمانسازي، نگاه به مردم و ريلگذاري در مسير مطالبات بهحق آنها، توانمندسازي جامعه مدني نحيف، احياي سرمايه اجتماعي كمبنيه و نگاه به عرصههاي مختلف فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي فراتر از نگاه تكبعدي سياسي از الزامات نگرشي است كه شيخ اصلاحات در پيام خود بدان تصريح و تاكيد داشته است و در پايان جانمايه گفتار شيخ با اشاره موجز و مختصر به سوابق مبارزاتي و كنشهاي سياسي اين چند دهه، آن است كه هنوز و بهرغم همه فعل و انفعالات چند سال اخير راهكار برونرفت از شرايط ناخوشايند و ناهمسو با پيشرفت و توسعه كشور هماني است كه پيش از حصر بر آن اصرار ورزيده و بر مدار آن گام برداشته، تغيير؛ تغييري كه نگاهش به درون است به مردم است به حاكميت است به اضلاع و اجزاي مختلف ساخت قدرت حاكميتي و مدني است به ما سواران بر كشتي مشتركي با پرچم ايران است، مايي كه در برون اين مرزها نه دلسوزي داريم و نه يار و ياوري، خودمان هستيم و خودمان با علايق و سلايق مختلف و متفاوت اما يك واحد مشترك و آن ايران و انقلاب و كشوري است كه ملك مشاع يكان يكان ماست و جز به دست ما نه ساخته ميشود نه خراب. كه اگر دل در گرو اين آب و خاك داريم چارهاي جز تحمل و مدارا، پذيرش تفاوتها و همافزايي براي تغيير وضعيت موجود به آينده مطلوب پيش روي هيچ كدام از ما نيست.