• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5638 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۵ آذر

وكالت يا تجارت؟

نيوشا طبيبي

دشواري‌هاي فراوان و پيچيدگي‌هاي حقوقي و سردرگمي در دادگاه‌ها تجربياتي هستند كه بسياري از ما ايرانيان با آنها دست به گريبان هستيم. گاهي در خانه‌ات نشسته‌اي يا اصلا سال‌هاست كه سعادت زندگي در خانه و كاشانه و وطن را از دست داده‌اي و به مهاجرت گرفتار آمده‌اي، اما كسي از گوشه‌اي با اغتنام فرصت، چند شاهد اجير كرده و به اتهامي واهي عليه‌ات شكايتي مطرح مي‌كند. دادگاه ناگزير است به ادعاهاي خواهان توجه كند و اين سرآغاز درگيري است. پرداخت ميليون‌ها تومان به وكلاي دادگستري فقط يكي از آنهاست تا آخر كه بعد از هزار دلهره و اضطراب و ترس و هزينه‌اي هنگفت عاقبت حكم برائت و بي‌گناهي بگيري و بعد هم هيچ!
 البته كه انتقاد از وكيل و پزشك ذنب لايغفر است و مرتكب با شديدترين برخوردهاي حقوقي و قضايي مواجه مي‌شود، اما اگر در اين امور هم حق صحبت كردن و نوشتن نداشته باشيم، روزنامه‌نگاري به چه كار مي‌آيد؟ درش را ببنديم و به كاري شرافتمندانه مشغول شويم. صد البته كه پزشك و وكيل محترم درستكار و شريف و زحمتكش و آراسته به اخلاق و رأفت انساني كم نداريم. نگارنده خود افتخار رفاقت با چندين وكيل محترم و رقيق‌القلب و دستگير و پزشك دلسوز و درويش‌مسلك و انسان‌دوست را دارم و به دوستي‌‌شان افتخار مي‌كنم. 
اين دو صنف محترم، كاري چنان حساس و حياتي دارند كه كوچك‌ترين لغزشي از آنها، مي‌تواند بنياد زندگي ده‌ها نفر را بلرزاند يا ويران كند. شوخي نيست، هر دوي اين مشاغل با مرگ و زندگي آدم‌ها سر و كار دارند. پس اقليت بد و نادرستي هم اگر باشند، همان اقليت باز هم زياد هستند و توان و گستره آسيب‌رساني‌‌شان مي‌تواند بسيار بزرگ باشد.
از اين مقدمه‌اي كه به عرض رساندم، مي‌خواستم به شرح ماجرايي كه شنيده و البته به عينه ديده‌ام، بپردازم. در مشكلات دستگاه قضا كه كسي ترديد ندارد، خود رياست محترم قوه، از با سابقه‌ترين قضات كشور است و سير تا پياز دستگاه تحت مديريتش را مي‌داند و بارها به اين مشكلات اشاره كرده و همچنان مي‌كند. اين قصه نمونه‌اي است از ناامني و فضايي كه برخي وكلا براي موكلين بخت برگشته مي‌سازند و آنها را در شرايطي قرار مي‌دهند تا حداكثر سود مادي و بازدهي را براي‌شان داشته باشند.
احتمالا هر كدام از خوانندگان محترم مي‌تواند داستاني كم و بيش شبيه به اين را تعريف كند.
شوهر يكي از اقوام نزديك من مدت ده سال است كه خانه را ترك و همسر و دو فرزندش را بدون نفقه و خرجي رها كرده است. پس از ده سال خانم به قصد طرح دادخواست طلاق و تعيين تكليف به وكيل مراجعه مي‌كند، وكيل قول مي‌دهد كه تمام حقوق لازم همسر و فرزندان را از شوهر استيفاء كند، مهريه و نفقه را بگيرد و چنين و چنان كند و البته در مقابل حق‌الوكاله‌اي سه برابر رقم تعرفه به اضافه ده درصد هر آنچه از شوهر دريافت خواهد شد، طلب مي‌كند. وعده‌هاي قطعي وكيل چنان است كه خانم براي دريافت نفقه و هزينه‌هاي معوقه و مهريه و ديگر امور، وكيل مذكور را انتخاب مي‌كند. پس از مدتي وكيل محترم متوجه مي‌شود كه ارزيابي‌هاي اوليه‌اش از ميزان ثروت و دارايي آقايي كه ترك سر و همسر گفته به خطا بوده يا در اين مدت ايشان هر چه داشته به نام ديگران يا پنهان كرده است، پس ذوق و علاقه‌اش را به ادامه كار از دست مي‌دهد. ديگر پاسخ موكل بخت برگشته را نمي‌دهد، در دادگاه‌ها و اماكن رسمي و اداري همراهي‌اش نمي‌كند. او را به دستيارانش حواله مي‌دهد و البته هر لحظه هم از دفترش درخواست تسويه حساب كامل دارند تا قدمي از قدم برداشته شود. خانم موكل را زير فشار مي‌گذارند تا براي هر كاري كه مي‌خواهند بكنند، رقمي پرداخت كند. آقاي شوهر هم به كل ماجرا پوزخند مي‌زند، در دادگاه‌ها شركت نمي‌كند، طلاق نمي‌دهد، زندگي هم نمي‌كند، پولي هم نمي‌دهد. خانم موكل از وكيلش مي‌ترسد. از اينكه از ظلم او به دادسراي وكلا شكايت ببرد، بيم دارد، چون وكيل مدعي است كه دستش همه جا باز است و هيچ چيز جلودارش نيست. خانم موكل، از فشار زندگي و هزينه‌ها و بي‌اعتنايي وكيل و درخواست‌هاي مالي بي‌وقفه او و تهديد‌هاي شوهر و نيامدن‌هايش به جان آمده مستاصل و دلشكسته و ويران، بايد بار زندگي را به دوش بكشد. وكيل به او ديكته كرده كه «اگر در دادگاه از هزينه من سوالي پرسيدند، بگو وكيل من از اقوام است و پولي از من نگرفته!» بي‌ترديد كه خانم همين پاسخ را خواهد داد، چون مي‌ترسد كه مجبور شود با وكيل قدرقدرتي علاوه بر شوهري كه تركش كرده و همه قوانين را هم سخره گرفته، درگير شود.
مطمئنم شما هم چنين وقايعي را شنيده يا شاهدش بوده يا اصلا درگيرش بوده‌ايد. غم‌انگيز است نه؟

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون