در نقد فعاليت رسانهاي اصولگرايان
مسوول اين وضعيت، فعالان رسانهاي اصولگرا نيز هستند. يكي از تفاوتهاي ساير فعالان با شما در اين است كه آنان كمابيش انتقادهاي خودشان را در دولتهايي كه همسو بودند، طرح ميكردند. به طور كلي اثرگذاري فعالان رسانهاي محصول اعتماد مردم به آنان است. اين اعتماد سخت به دست ميآيد و زود از دست ميرود. هنگامي كه ميبينند شما از هر اقدام بيربطي دفاع ميكنيد و بر خرابكاريهاي موجود سرپوش ميگذاريد يا حتي سفيدنمايي يا مالهكشي ميكنيد، به شما بياعتماد ميشوند و ديگر حاضر نيستند حتي حرفهاي معقول و متعارف شما را هم بپذيرند. اعتماد، سرمايه بسيار ارزشمندي است. فعال رسانهاي يا هر رسانهاي بايد حفظ و توسعه آن را در هر اقدامي مورد توجه قرار بدهد. برخي از واكنشهاي شما را كه ميبينم، احساس ميكنم هيچ اهميتي براي خودتان يا جامعهتان قائل نيستيد؛ گويي مثل يك راننده تاكسي فقط بايد مسافر و پرداختكننده اجرت را كه دولت است به مقصد مورد نظرش برسانيد. حتي حاضر نيستید كه او را از گمراهي و بينتيجه بودن اين مقصد آگاه كنيد. من نميگويم كه شما همچون فعالان رسانهاي منتقد، عليه دولت نقد كنيد؛ شما دفاع كنيد، ولي از مواردي دفاع كنيد كه قابل دفاع باشد و مهمتر آنكه مواردي را كه ضايع است، مالهكشي نكنيد. اگر كاري بد است، توجيه و مالهكشي آن كار نه تنها آن را موجه نميكند، بلكه يك كار بد ديگر به پرونده رسانهاي شما اضافه ميكند. براي آنكه كليگويي نشده باشد، به چند موردي كه در روزهاي اخير ديدم و حضور ذهن دارم اشاره ميكنم.
چندي پيش نوشتم كه: «سختترين كار براي يك مسوول كه انرژي فكري زيادي هم ميبرد، نشستن در جلسات سياستگذاري است و سفر راحتترين كار آنان است.» ولي رسانه دولت عصباني شده و آن را طعنه ضدمردمي دانسته است. بدون ترديد اگر نزديكترين دوستم مسوولي بود كه در شرايط كنوني كشور با اين اندازه بيبرنامگي به سفر ميرفت، قطعا خيلي تندتر از اين او را مينواختم. آخر چند صد نفر جمع كردن يكجا و نام آن را استقبال گذاشتن، حتي اگر چند هزار نفر هم باشد، اتلاف وقت است و اتفاقا فعالان رسانهاي طرفدار وضع موجود بايد آن را نقد كنند. ولي نه تنها نقد نميكنند كه ناقدان را به تخطئهخواني و نقدشان را طعنه ضدمردمي معرفي ميكنند! شايد بهترين سفر ايشان همين سفر ديروز به كرمان باشد.
وزير بهداشت به اتاق عمل زايمان ميرود و عكسي مياندازد. هر كس كه با اصول بيمارستان آشناست ميداند كه چنين كاري خلاف است حالا كه طرح جواني جمعيت نتيجه عكس داده با اين نمايشها چه كمكي بر فرزندآوري ميتوان كرد؟ بعد به جاي نقد جدي او مالهكشي ميكنند و از قول پرستار ميگويند كه زائو از حضور وزير در اتاق زايمان خوشحال بوده!! اين توجيهات را چيزي جز خيانت حرفهاي نميتوان ناميد.
بزرگترين رقم فساد تاريخ ايران در هفتههاي اخير برملا شده كه صدر و ذيل آن فاجعه سياستگذاري است؛ دريغ از يك نقد جدي از سوي فعالان و رسانههاي طرفداران وضع موجود. نه تنها نقد جدي نكردهاند، بلكه با تمام توان آمدهاند بگویند كه اين مربوط به گذشته است!! يا اصلا فسادي نيست و تخلف است و از اين دست سفيدشوييها. گويي هيچ اعتباري براي خود قائل نيستند .
طرف را به خاطر انتشار يك فيلم رقص به همراه تعدادي ديگر با مشكل مواجه كرده و صفحهاش را در اينستاگرام بستهاند؛ دريغ از يك نقد جدي و حالا كه ديدهاند اوضاع قمر در عقرب است، خود را به كوچه عليچپ زده و ميگويند كه اين رقص فرصت است!! و هيچ كدام هم متعرض اين رفتارهاي متناقض نميشوند. همزمان ميتوانند از دو چيز متناقض دفاع يا به هر دو حمله کنند!
معاون رييسجمهور ايجاد شغل را بر اساس تعريف مندرآوردي دولت و بر اساس سامانههاي دولتي اطلاعرساني ميكند كه ۸۵۰ هزار شغل تا اينجاي سال ايجاد كردهاند، ولي دريغ از يك نقد فعالان رسانهاي طرفدار دولت كه مانع از اين شيوههاي آماردهي شوند، حتي همين حرفها را خيلي هم بازتاب ميدهند.
يك قانون نوشتهاند كه هزينههاي بسيار سنگيني را بر كشور بار كرده و موجب تورم هم شده بلكه فرزندآوري بيشتر شود كه نه تنها بيشتر نشده، كمتر هم شده. دريغ از يك نقد جدي از فعالان رسانهاي اصولگرا. به جز موردي كه در همين چند هفته گذشته در روزنامه جوان مطرح شد كه اميدواريم ادامه يابد.
موارد از اين دست زياد است؛ ظاهرا هر كدام كه مطلبي بنويسند فوري با فشار مواجه ميشوند. ديدم كه يكي از اعضاي شوراي انقلاب فرهنگي توييت زده كه: «به نظر ميرسد انقلاب اسلامي در حال يك وضع حمل دردناك است.» چندان زمان نميبرد كه آن را حذف ميكند.
اكنون هم لايحه بودجه به مجلس داده شده است، كمتر ميبينيم كه رسانههاي آن طرف به طور جدي به اشكالات اصلي اين بودجه و عملكرد دولت در مساله تورم، رشد اقتصادي ناپايدار، فقدان سرمايهگذاري، مساله ناترازيهاي اساسي به ويژه در انرژي، مساله فقر و نابرابري و كسري بودجه بپردازند. در اين مدت صدا از ديوار در آمده از آنان درباره فهم آلودگي هوا، دسترسي به اطلاعات و آمار و انتشار آنكه با موانعي مواجه شده، در نيامده است.
ظاهرا فعالان رسانهاي هم به تنها پناهگاه كه همان تقصير دولت روحاني است، دلخوش كردهاند. فعالان رسانهاي اصولگرا هم مثل مديران دولتي شدهاند كه به پرسشها و مسائل كماهميت پاسخهاي طولاني ميدهند و برعكس در برابر پرسشهاي مهم مثل اختلاس و ناكاميها و... يا سكوت ميكنند و جوابهاي بيربط و كوتاه ميدهند يا فروتنانه ميگويند نميدانيم. آنان كه جز بردن آبروي ديگران هنري نداشتند، حالا وكيل مدافع حفظ آبرو شدهاند.