تعدد احزاب، پويايي يا بيماري؟
حال فرض كنيد كه در يك جامعه مثل ايران دهها و صدها كارخانه خودروسازي باشد، معلوم است كه همه آنها ضررده هستند. احزابي كه حداكثر چند ده نفر عضو دارند و داراي نيروي ثابت سازماني نيستند، هيچگاه نميتوانند تحليل و آموزشي سياسي بدهند و در انجام فعاليتهاي حزبي نيز ضعيف هستند و نميتوانند كادرسازي كنند و چون تعداد اعضاي آنها كم است، بار مالي بر دوش افراد اندكي سنگيني ميكند يا آنكه مجبورند از جاهاي خاص و شرايط ويژه به اين منابع دسترسي پيدا كنند.
چگونه احزاب بزرگ شكل خواهند گرفت؟ در درجه اول استقلال مردم از دولت زمينه را براي تحرك سياسي فراهم ميكند. سپس تمايزهاي طبقاتي و اجتماعي و متشكل شدن حول منافع اين گروهها ميتواند به شكلگيري احزاب بزرگ كمك كند ولي مهمتر از همه وجود يك جريان سياسي قوي است كه موجب ميشود بسياري از احزاب كوچك خود را درون جريان بزرگتر قرار دهند و با آن هماهنگ شوند. در واقع وقتي بارشهاي جوي كم است آبهايي كه در جويبارهاي دامنه كوه روان ميشوند، نميتوانند به يكديگر بپيوندند و يك جريان قوي رودخانهاي را ايجاد كنند ولي هنگامي كه اينبارشها ممتد و قابل توجه باشند، به سرعت تبديل به يك جريان غالب ميشوند كه هر جويباري به ناچار به آن خواهد ريخت.
بنابراين تنوع گروههاي سياسي و كثرت آنها، يا ناشي از فقدان جريان غالب سياسي است يا به دليل فقدان ايفاي نقش حزبي در اين گروههاست. در فضايي كه هر كس ساز خود را بزند و تمايزات خُرد اجتماعي، مهمتر از مسائل كلان جامعه باشد به تعداد اين تمايزات احزاب و گروههاي سياسي شكل ميگيرد. در اين صورت آنها بيش از هر چيز به بنگاههاي توزيع پست و مقام و رانت تبديل ميشوند و براي اين هدف هرچه كوچكتر باشند، بيشتر به نفع اعضاي آن است. همچنين در اين حالت هيچ يك از كاركردهاي احزاب سياسي از جمله ارايه تحليل و راهبرد، آموزش و كادرسازي و تدوين برنامه را در اين گروهها نخواهيد ديد. اساسنامه آنها نيز همچون اساسنامه ثبت شركتها به صورت تيپ وجود دارد و ميتوان از وزارت كشور تهيه كرد. تاكنون از اين چند صد حزب ايراني چند تحليل راهبردي و ارايه طريق و برنامه ديدهايد؟ همه آنان مطالب را به صورت شفاهي و غيررسمي ميگويند و در نهايت هم معلوم نميشود كه مشكل چيست و راهحل پيشنهادي كدام است؟ اين مغازهاي است كه به صورت فصلي و هر چهار سال يك بار در انتخابات مجلس كركرهاش قدري بالا كشيده ميشود و با اتمام آن نيز اين مغازه زيرپلهاي بسته ميشود. برخي از آنان حتي در حد زيرپلهاي هم نيستند، مثل دستفروشهاي روزهاي پيش از عيد هستند كه در كنار خيابان بساط ميكنند.
البته قصد تحقير و تخفيف فعالان حزبي نيست بلكه مسووليت اين وضع به عهده كليت نظام اجتماعي ما است و همه ما به سهم خود در برابر آن مسوول هستيم ولي بايد بدانيم كه جهتگيري فعاليت خود را بايد به سمتي نشانه رويم كه از تعداد اين احزاب از طريق ادغام در يكديگر كاسته شود. براي اين كار بايد دنبال تقويت جريان سياسي كشور بود و از طريق شفافسازي و پاسخگويي اجازه نداد كه باندهاي توزيع رانت در اين گروهها شكل بگيرد.