درباره رانندگيهاي نامنظم و بيقاعده كه اين روزها در كوچه و خيابان ميبينيم
خدا كند امروز عصباني نشوم
همايون ارشادي
رانندگي در تهران، آدم را عصباني ميكند؛ خيابانهاي شلوغ و پر هرج و مرج، رانندههايي كه دستشان را روي بوق ماشين ميگذارند، موتورسواراني كه يكدفعه جلوي ماشينها ميپيچند، رانندههايي كه بدون هيچ محدوديتي به بقيه بياحترامي و پرخاشگري ميكنند، عابراني كه از وسط خيابان عبور ميكنند و رانندهها را به دردسر مياندازند. شهر تهران از اين موارد عصبانيكننده زياد دارد، مواردي كه آدم را به جايي ميرساند كه مثلا من وقتي صبحها ميخواهم سوار ماشين شوم و از خانه خارج شوم، به جاي آرزوهاي زيباتر و مهمتر بايد در دلم بگويم: «خدا كند امروز عصباني نشوم.»
هر چقدر هم آدم آرامي باشي، كافياست چندبار در روز با اين موارد برخوردكني تا آستانه آرامشت لبريز شود، از كوره درروي و تو هم مثل بقيه با عصبانيت و خشم رانندگي كني. مثلا خود من هم گاهي اصول رانندگي را رعايت نميكنم، قطعا اينكار من هم يك فرد ديگر را ناراحت و عصبي ميكند. فرهنگ نادرست رانندگي موضوعي است كه به بررسي جامعهشناسان و رفتارشناسان نياز دارد، جامعهشناسان ميتوانند دلايل نقض اصول رانندگي را در رانندگان ايران ارزيابي كنند و راههاي مقابله با آن را پيشنهاد دهند.
اما من فكر ميكنم نبايد عادات نادرست رانندگي مردم را ناشي از بيفرهنگي دانست، اتفاقا برعكس ايران كشوري است با مردماني بافرهنگ. ما فقط به بعضي الگوهاي رفتاري نادرست عادت كردهايم، به نظر ميرسد تغيير اين عادات و شيوههاي اشتباه زندگي كه رانندگي يكي از آنهاست نياز به آموزش و فرهنگسازي دارد. براي اينكار بايد الگوهاي صحيحي را در جامعه باب و جايگزين كرد.
معرفي و آموزش اين الگوها باعث تغيير عادات جامعه خواهد شد و با مرور زمان شيوههاي غلط رانندگي جاي خود را به شيوههاي صحيح ميدهند و همه مردم سعي ميكنند خود را اصلاح كنند. اين بيانصافياست كه فكر كنيم هيچكس حاضر نيست عادت اشتباه خود را كنار بگذارد و از الگوهاي صحيح تبعيت كند. چون تجربههاي قبلي ثابت كرده مردم ايران قابليت تغييرپذيري زيادي دارند. فقط به آموزش و فرهنگسازي صحيح نياز دارند كه اين تغييرات را بپذيرند و شيوههاي نادرست خود را كنار بگذارند. همه ميتوانيم عادتهاي نادرست خود را كنار بگذاريم و سعي كنيم درست رانندگي كنيم.
وقتي يك پديده جديد در جامعه ظهور ميكند بايد فرهنگ صحيح استفاده از آن را تعريف كرد، در غير اينصورت هر كدام از افراد جامعه با توجه به شناخت فرديشان با آن رفتار ميكنند و به اين ترتيب هرج و مرج شكل ميگيرد. مثل اتفاقي كه در جامعه ايراني درباره فرهنگ آپارتماننشيني رخ داد و زمان زيادي صرف شد كه اين فرهنگ با جامعه ايران عجين شود.
هرچند كه هنوز رفتارهاي نادرست برخي شهروندان نشان ميدهد كه فرهنگ آپارتماننشيني هنوز هم جا نيفتاده است. بايد قبل از ورود هر پديده زمينه فرهنگسازي آن را فراهم كرد و مردم را با قوانين و مقررات صحيح استفاده از آن پديده آشنا كرد. نبايد فكر كنيم همهچيز خود به خود در جامعه جا ميافتد و به فرهنگسازي نياز ندارد. استفاده از هر ابزار و تكنولوژي جديدي نياز به فرهنگسازي و آموزش صحيح دارد.