• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۳۰ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3377 -
  • ۱۳۹۴ سه شنبه ۵ آبان

بررسي فضاي فعاليت‌هاي دانشجويي در دولت روحاني با حضور اعضاي سه انجمن‌ از سه دانشگاه تهران، علامه طباطبايي و شهيد بهشتي

شعر خوانديم، اگر فحش حسابش كردند

زهرا چوپانكاره/ اتاقك‌هاي كوچكي كه گاه تنها با يك ميز و چند صندلي مبله شده‌اند و مزين به چند پوست و اعلاميه رنگ به رنگ، اغلب بهترين محل براي گرفتن نبض دانشگاه هستند. در دولت‌هاي مختلف، در سال‌ و دانشگاه‌هاي گوناگون، انجمن‌هاي دانشجويي با ميزان رفت و آمدشان، با تعداد برنامه‌هايي كه برگزار مي‌كنند و گاه حتي با باز شدن و تعطيل شدن‌شان خلاصه‌اي از وضعيت سياسي كشور و جناح‌هاي حاكم و سياست‌هاي فرهنگي و اجتماعي دولت را نشان مي‌دهند. در دوره احمدي‌نژاد به خصوص در دولت دهم يكي از عمده‌ترين رخدادها در دانشگاه، به تعطيلي كشيده شدن بسياري از انجمن‌هاي صنفي و دانشجويي و به خصوص انجمن‌هاي اسلامي بود كه به خوبي بازتاب سياست دولت در قبال دانشگاه به شمار مي‌آمد. همزمان با روي كار آمدن دولت روحاني، براي دانشجويان كه از جمله حاميان اصلي او براي رسيدن به مسند رياست‌جمهوري بودند اين اميد وجود داشت كه آغاز كار دولت جديد، آغازي براي باز شدن فضا براي دانشگاه باشد. از قضا دانشگاه يكي از ابتدايي‌ترين و البته جنجالي‌ترين حوزه‌هايي بود كه رييس دولت
تدبير و اميد روي آن دست گذاشت. از انتخاب وزير علوم براي كابينه گرفته تا آغاز تغيير روساي دانشگاه‌ها به صورت گسترده بسياري از حاميان دانشجويي او را به اين باور رساند كه برگ تازه‌اي در پرونده فعاليت‌هاي دانشجويي نيز ورق خواهد خورد. نرم نرمك گشوده شدن دفاتر انجمن‌هاي اسلامي و جان گرفتن برخي انجمن‌هاي علمي نشانه‌اي مثبت براي فعالان دانشجويي به شمار مي‌رفت.

بيش از دو سال از آغاز به كار دولت يازدهم و وزارت علومش گذشته، در اين مدت فعالان دانشجويي فرصت داشته‌اند تا مقايسه‌اي ميان امروز روحاني و ديروز احمدي‌نژاد و حالا بتوانند برآوردي از تفاوت دو رييس‌جمهور و دو نوع رويكرد در نگاه به دانشگاه داشته باشند. حسنا صالحي، دبير انجمن علمي معماري دانشگاه شهيد بهشتي، عضو هيات‌مديره اتحاديه علمي- دانشجويي معماري، مرمت و شهرسازي كشور، حامد حيدري، دبير انجمن علمي روزنامه‌نگاري دانشگاه علامه طباطبايي و حامد كريمي، سخنگوي انجمن اسلامي دانشگاه تهران و علوم پزشكي تهران مهمان «اعتماد» شدند تا به بررسي تغييرات و تحولات فعاليت‌هاي دانشجويي در دو سال گذشته بپردازند و بگويند در اين مدت در اتاقك‌هاي كوچك انجمن‌هاي‌شان چه گذشته است.

 

شايد براي شروع بد نباشد كه به سراغ كليتي از فعاليت‌هاي انجمن‌هايي كه شما در دانشگاه‌هاي مختلف عضو آن هستيد برويم.

صالحي: دوره جديد انجمن علمي معماري بهشتي سال 89 شروع شد. فعاليت‌هاي انجمن بسيار گسترده است اما محوريت آن علمي است. يك‌سري فعاليت‌هاي ترويجي مانند چاپ نشريه داريم، برگزاري همايش‌ها و دوره‌هاي كارگاهي خلاق و البته كلاس‌هاي كمكي براي آموزش دانشجوها و يك‌سري كلاس‌هايي كه از جمله فعاليت‌هاي فوق‌برنامه محسوب مي‌شوند و سعي داريم استانداردهاي دانشگاه را بالا ببريم. سعي داريم حلقه اتصال دانشگاه و بازار كار باشد. خاك اين كشور تشنه كارآفريني است و تنها احتياج به خلاقيت، ذهن باز و جمعي از افراد دانش‌افزا دارد. غير از اين هم سعي داريم حلقه اتصال دانشجوها و گروه آموزشي باشيم براي اصلاح برنامه‌هاي درسي.

يك ضعفي كه وجود دارد نگاه به انجمن‌ علمي است به عنوان بزرگ‌ترين اما
كم هياهوترين تشكل دانشجويي چون ما اهداف تخصصي داريم و در هر رشته‌اي جداگانه فعاليت دارد، خيلي معلوم نمي‌شود كه ما شش هزار انجمن علمي داريم،
سه هزار انجمن در دانشگاه‌هاي سراسري و سه هزار‌تا در ساير دانشگاه‌ها كه از اين تعداد هزار انجمن خيلي فعال هستند اما به دليل كم بودن هياهو به ما زياد بها داده نمي‌شود تا افراد و مسوولان دانشگاه ترغيب به مشاركت فعال‌تر بشوند.

حيدري: انجمن علمي روزنامه‌نگاري دوره‌هاي متفاوتي داشته، اما تا پيش از سال تحصيلي 93- 92 تقريبا تعطيل بود تا اينكه تيم جديد كار را دست گرفت. اعضاي بالقوه اين انجمن مانند تمام انجمن‌هاي علمي دانشجوياني هستند كه در مقاطع مختلف مشغول تحصيل در آن رشته‌اند. هفت نفر به عنوان شوراي مركزي انتخاب مي‌شوند، ما سعي كرديم اساسنامه‌اي ذيل آيين‌نامه وزارت علوم تدوين كنيم تا از اين به بعد تيم جديدي كه وارد انجمن شد نخواهد دوباره كار را از ابتدا شروع كند. نشريه‌اي در حال چاپ است به نام كيوسك، كارگاه‌هاي مختلف و نشست‌ها و نمايشگاه‌ها از جمله فعاليت‌هاي ما است كه همه در حوزه روزنامه‌نگاري بوده است. حتي در جايي كه برنامه‌اي كمي تم سياسي مي‌گرفت مانند نشست «زمينه‌هاي توقيف مطبوعات در ايران و تبعات آن» هم رويكرد انجمن كاملا بحث تخصصي از منظر حقوق و ارتباطات بود، تمام تلاش‌مان اين بوده كه رويه علمي را حفظ كنيم. البته روزنامه‌نگاري رشته‌اي متفاوت است و نمي‌شود با رشته‌اي مثل فيزيك مقايسه‌اش كرد و به همين دليل نوع فعاليت‌هاي ما هم بالطبع با انجمن‌هاي علمي رشته‌هاي فني تفاوت دارد ولي فعاليت پژوهشي كه به آن شكلي كه مدنظر است خيلي موردنظر ما نبوده. مخاطب اصلي ما دانشجويان كارشناسي هستند كه برنامه‌هاي برگزار شده بيشتر آموزشي- تكميلي است.

كريمي: انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران و علوم پزشكي تهران بيش از هفت دهه سابقه فعاليت دارد. شروع كارش به قبل از انقلاب بازمي‌گردد و هويت شناخته شده‌اي داشته در حوزه دينداري خردورزانه و حوزه سياسي و پس از انقلاب منش‌اصلاح‌طلبانه را دنبال كرده. حوزه فعاليت‌ها آگاهي بخشي به دانشجويان و نقد علمي ساختار دولت است با تكيه بر منش هويتي كه نسبت به اسلام داريم. انجمن اسلامي دانشگاه تهران و علوم پزشكي به پشتوانه بيش از 70 سال فعاليت‌هاي بسيار زيادي انجام داده است و شرايط ويژه‌اي نسبت به ساير انجمن‌هاي اسلامي دارد. در هشت سال دولت نهم و دهم تنها انجمن اسلامي كه تعطيل نشد انجمن اسلامي دانشگاه تهران و تنها انجمني بود كه تريبون داشت و دولت را نقد مي‌كرد. تعداد اعضاي اين انجمن خيلي زياد است. هر دانشكده‌اي دفتر خودش را دارد كه تعدادشان به 23 عدد مي‌رسد و يك دفتر مركزي كه خارج از دانشگاه است. شرايط انجمن‌هاي اسلامي با توجه به اينكه حدود هشت سال بسته بودند و حالا تازه دارند گشوده مي‌شوند و پا مي‌گيرند، فرق دارد. معمولا انجمن‌هاي اسلامي ساير دانشگاه‌ها براي كسب تجربه و انتقال مطالب پيش ما مي‌آيند. رابطه تشكيلاتي چنداني بين ما وجود ندارد اما كم‌كم داريم نشست و جلسات مشترك مي‌گذاريم تا اين ارتباط شكل بگيرد. در دوره جديد بناي كار را بر نقد علمي ساختار قدرت گذاشته‌ايم و يك‌سري كارگروه‌ها تشكيل داده‌ايم مانند كارگروه مهاجرت، محيط زيست، دانشگاه و... كه در فضاي علمي و با ديد آكادميك شروع مي‌كنند به بررسي مسائل حوزه خودشان. مثلا مسائل دانشگاه را اعم از صنفي، فرهنگي و اجتماعي بررسي مي‌كنند و پس از هر بازه‌اي گزارشي منتشر مي‌سازند يا مطالبي را كه به دست آورده‌اند در اختيار دانشجويان مي‌گذارند يا با مسوولان براي طرح اين نتايج ديدار مي‌كنند. بعد از روي كار آمدن دولت روحاني فضاي بازتري در دانشگاه شكل گرفت و كمي بستر فعاليت باز شد. زمان احمدي‌نژاد مدام با مسوولان داخل و خارج از دانشگاه و نهادهاي غيردانشگاهي درگير بوديم، الان اين فضا كمتر است. سياست دولت جديد تا الان تعامل بوده و تصميماتي كه گرفته به خصوص انتخابي كردن روساي دانشگاه به جاي انتصابي بودن آنها فضا را بازتر كرده و همان طور كه مي‌بينيدانجمن‌هاي اسلامي هم يك به يك دارند مجددا گشوده مي‌شوند.

به تفاوت ميان دولت احمدي‌نژاد و روحاني در حوزه دانشگاه‌ و فعاليت انجمن‌هاي اسلامي اشاره كرديد. درست است كه انجمن دانشگاه تهران در دوره هشت ساله دولت نهم و دهم بسته نشد و شايد شما كمترين تغييرات را در ميان انجمن‌هاي اسلامي داشتيد، اما كيفيت باز بودن و فعاليت‌هايش چه تفاوتي با دولت روحاني داشت.

كريمي: اجازه بدهيد برگردم به دولت اصلاحات تا به زمان حال برسيم. اگر بخواهيم از دهه 70 شروع كنيم، بيشترين تمركز فعاليت‌هاي دانشجويي روي پروژه دموكراسي‌خواهي بود. دولت اصلاحات با شعار جامعه مدني وارد مي‌شود و بالطبع دانشجويان از اين شعار تاثير مي‌گيرند و تشكل‌ها و نهادهاي فرهنگي و مدني، كانون‌هاي علمي، صنفي و البته انجمن‌هاي اسلامي آغاز به فعاليت مي‌كنند. نو بودن اين سبك از سياست‌ورزي در داخل دانشگاه با مقداري تنش هم همراه شد مانند ماجراي كوي دانشگاه كه بعد از توقيف روزنامه سلام پيش آمد اما خب كماكان پروژه دموكراسي‌خواهي پيگيري شد تا به دوران هشت ساله احمدي‌نژاد رسيد. در دو، سه سال اول دولت او تغييرات چندان چشمگير نبود از دولت دوم به بعد با تغيير روساي دانشگاه و روي كار آمدن كساني مثل فرهاد رهبر (رييس سابق دانشگاه تهران) نحوه برخورد با دانشجويان تغيير پيدا كرد. مثلا آقاي رهبر در آغاز به كار در ورودي‌هاي دانشگاه گيت نصب كرد. به مجوز تشكل‌هاي دانشجويي ايراد وارد كرد و در نتيجه تشكل‌هاي صنفي بسته شدند و خود ايشان نگذاشت كه فعاليت كنند. بودجه تشكل‌هاي علمي كم شد و تغييراتي در اساسنامه‌هاي آنها پديد آمد. اما خب به هر حال ايشان تلاش داشت تا به نوعي استقلال نهاد دانشگاه را حفظ كند. من مي‌دانم كه در دانشگاه‌هاي ديگر اين استقلال كمتر وجود داشت و دخالت نهادهاي خارجي امنيتي و غيرامنيتي زياد بود اما دست‌كم فرهاد رهبر در اين حوزه مدافع دانشگاه بود. در دولت احمدي‌نژاد بستر فعاليت در پي تعطيلي تشكل‌هاي دانشجويي كاهش يافت. مثلا اگر انجمن‌هاي صنفي وجود داشتند كه به وضعيت خوابگاه‌ها اعتراض مي‌كردند، به مرور تعطيل شدند و بعد مشكلاتي به وجود مي‌آيد چون ديگر جايي براي رسيدگي به اين معضلات وجود نداشت. انجمن اسلامي به دليل سابقه و قدمتي كه داشت در برابر تعطيلي مقامت كرد و بسته نشد اما در آن هشت سال هزينه‌هاي بسياري پرداخت كرد از جمله احضار شدن اعضا به سازمان سنجش يا نهادهاي امنيتي موقع ورود به مقطع جديد تحصيلي، ستاره‌دار شدن، محروميت از تحصيل و متاسفانه حتي زنداني شدن. هشت سال سختي بود كه قصه‌اش دور و دراز است اما به هر نحوي بالاخره سپري شد. در دولت روحاني يكي از نخستين اقدامات تلاش براي تغيير روساي دانشگاه‌ها بود. در پرانتز بگويم كه شوراي عالي انقلاب فرهنگي نهادي خارج از دانشگاه است و روش انتخابي بودن را دارد نقض مي‌كند چون انتخاب رييس دانشگاه منوط به تاييد اين شوراست. پس از تغيير روساي دانشگاه، تغيير وزير علوم و معاونانش فضا باز شد و انجمن‌ها هم گشوده شدند، خوشبختانه در دانشگاه تهران پس از رفتن دكتر رهبر، انجمن‌هاي صنفي هم دارند شروع به برگزاري انتخابات و شكل‌گيري مجدد مي‌كنند.

وضعيت دانشجوهاي ستاره‌دار به كجا رسيده؟

كريمي: متاسفانه در يك سال اخير به‌شدت زياد شده. داخل سازمان سنجش يك شورايي هست به نام شوراي گزينش، وقتي افراد وارد مقطع جديد مي‌شوند، اگر فعال دانشجويي بوده باشند بعضا به اين شورا احضار مي‌شوند.

واقعا تعداد ستاره‌داران زياد شده؟

كريمي: بله. سوال ما هم از وزير علوم همين است كه چرا؟

دانشگاه علامه هم يكي از آن دانشگاه‌هايي است كه تغييراتش مشهود بوده است. بركناري آقاي‌شريعتي از رياست يكي از اخبار دانشگاهي پر سر و صدا در همان آغاز به كار دولت روحاني بود. مي‌توانيد مقايسه‌اي از وضعيت بزرگ‌ترين دانشگاه علوم انساني كشور در دو دوره مختلف داشته باشيد؟

حيدري: بله من در دوران احمدي‌نژاد و دوره آقاي شريعتي در كانون مطالعاتي و انجمن اسلامي بودم اما اجازه بدهيد بحث را ريشه‌اي‌تر ببينيم تمام صحبت‌هاي آقاي كريمي درست اما بايد ببينيم خود دانشگاهيان با دانشگاه چه كردند، برگرديم و تاريخي ببينيم مثلا اينكه چرا مي‌گوييم جنبش دانشجويي و نه جنبش دانشگاهي؟ چرا اساتيد نه هرگز به صورت جدي جلودار هيچ حركتي در دانشگاه بوده‌اند و نه اينكه دست‌كم از اين جنبش‌ها حمايت كرده‌اند؟ يك مثال خيلي جالبي آقاي زيباكلام در كتاب «دكتر محمد ملكي؛ استادي براي همه فصول» آورده است: سازمان ملي دانشگاهيان، تشكلي بود كه بر مبناي يك مرافعه صنفي شكل گرفت. زماني كه دانشگاه آريامهر سابق يا همان صنعتي شريف امروزي قرار بود به دلايل سياسي توسط حكومت به اصفهان منتقل شود، اساتيد اين سازمان را شكل دادند كه در سطح دانشگاه‌هاي تهران گسترده شد و خود آقاي زيباكلام اذعان مي‌دارد كه اظهارنظرهاي سياسي اين سازمان بنا بر جبر موجود بود يعني اگر فضاي انقلاب نبود آنجا هم اساتيد نمي‌خواستند درگير شوند. البته به صورت تك و توك اساتيدي داشته‌ايم كه براي فعاليت‌هاي‌شان هزينه هم داده‌اند و اين را نمي‌شود انكار كرد اما چرا اساتيدي كه اثر حرف‌شان قطعا بيشتر از دانشجوهاست و هم قطعا هزينه كمتري نسبت به آنها پرداخت خواهند كرد واكنشي نشان نمي‌دهند؟ دانشجو اگر محروم از تحصيل شود عملا از زندگي ساقط مي‌شود اما در همين دانشگاه علامه هر استادي كه از دانشگاه رفته به هر حال جاي ديگري را داشته، اما دانشجويان بعد از اخراج يا تعليق، هزينه‌هاي بسياري از جمله هزينه رواني پرداخته‌اند، آينده اينها چه مي‌شود؟ اين گله‌اي است كه به خود دانشگاهيان وارد است. بايد اين را در نظر داشته باشيم كه دانشگاه در ايران دارد خلأ جاهاي ديگري را هم پر مي‌كند، نه فقط حزب بلكه بار جاهاي ديگر را هم بر دوش مي‌كشد. اساتيد در يك عرش ملكوتي نشسته‌اند و نمي‌خواهند از آن نزول كنند و گاه با ديد تحقيرآميز به فعاليت‌هاي دانشجويي نگاه مي‌كنند. اجازه بدهيد از همين دانشگاه علامه كه خودم دانشجويش هستم، مثالي بزنم. 16 آذر سال گذشته آقاي حسن عباسي آمد به دانشكده علوم اجتماعي و در يك سخنراني سه ساعته ثابت كرد كه كل علوم انساني كه 20 هزار دانشجو و 500 عضو هيات علمي داريم عمرمان را رويش مي‌گذاريم، همه‌اش تثليثي و مسيحي و وارد شده از غرب است و بعد اساتيد در دو رديف نشسته بودند و برايش دست مي‌زدند؛ اساتيدي كه اين درس‌ها را در همان دانشكده تدريس مي‌كنند. هيچ يك از اساتيد خوشنام هم بعد از آن حاضر نشدند بيانه يا نامه‌اي در اعتراض به اين حرف‌ها امضا كنند. آقاي شريعتي، رييس سابق دانشگاه مصاحبه‌اي كرد كه در آن خيلي مسائل غيراخلاقي را مطرح كرد، گفت كه اگر دوربين مدار بسته هست در دانشگاه به اين دلايل است و اگر تفكيك جنسيتي شده به فلان علت و... بعد بالاي 100 نفر از اساتيد نامه‌اي را امضا كردند كه اين حرف‌ها درست نيست، اگر هست نهادهاي مختلف بيايند و رسيدگي كنند چون اين توهين به پرستيژ استادي است. آن موقع مي‌آيند اين كار را بكنند اما حاضر نيستند در مورد سخنراني كه پايه همه‌چيزهايي را كه در حال تدريس آن هستند زير سوال مي‌برد، حرفي بزنند. اين، يك آسيب خيلي جدي است. اينها در كنار دخالت نهادهاي بيرون از دانشگاه است. از شوراي عالي انقلاب فرهنگي به عنوان يكي از اين نهادها نام برده شد، من مي‌گويم تازه ‌اي كاش برخي بخشنامه‌هاي همان نهاد هم درست اجرا مي‌شد كه نمي‌شود. دست‌كم در مورد نشريات دانشجويي مي‌دانم كه در بسياري از دانشگاه‌ها مصوبات شوراي عالي اجرا نمي‌شود. به نظرم اين خيلي جدي‌تر از عوض شدن دولت است. خاتمي مي‌آيد فضا باز مي‌شود، روحاني مي‌آيد فضا كمي كمتر باز مي‌شود و احمدي‌نژاد كه مي‌آيد فضا كلا دچار انسداد مي‌شود يعني يك انرژي وجود دارد كه هر وقت سد از جلويش برداشته شود بروز و ظهور پيدا مي‌كند و هر وقت كه آن سد باشد اين بروز و ظهور كم مي‌شود اينكه مساله جديدي نيست، نه اينكه مهم نباشد اما مساله نقش خود دانشگاهيان در شكل‌گيري اين فضا خيلي جدي‌تر است. دانشجو مي‌آيد و چند سال هست و تمام مي‌شود اما كار اساتيدي كه عمرشان را در دانشگاه مي‌گذرانند خيلي موثرتر است. براي همين است كه نهادسازي نمي‌شود و تنها موارد استثنايي مانند انجمن اسلامي دانشگاه تهران مي‌تواند به كار خودش در تمام دوره‌ها ادامه دهد.

يك چنين آسيبي را شما در انجمن‌هاي علمي هم مي‌بينيد؟

صالحي: به نظر من از جهت پيوستگي كار و زندگي دانشجويي است كه در آن گسست پيدا مي‌شود. هر گروه دانشجوياني كه وارد مي‌شود ممكن است كار يك نهاد و تشكل دانشجويي به صورت متفاوتي انجام شود اما مهم اين است كه ريل اصلي حركت وجود داشته باشد. در صحبت‌هاي دوستان به اندازه كافي به مسائل اجتماعي و فرهنگي پرداخته شد و من مي‌خواهم دغدغه علمي و توسعه‌اي را مطرح كنم. هدف انجمن‌هاي علمي توسعه پايدار است. با آقاي حيدري از اين جهت موافقم كه به نظر مي‌رسد هيچ كس دانشگاه را خانه خودش نمي‌داند، همان‌گونه كه تهران را شهر خود و ايران را كشور خودمان نمي‌دانيم. اشكال ما از اين جهت خيلي عميق است. به نظرم بهترين خط مشي اين است كه اين چيزها تخصصي‌سازي شود، اينكه پلي‌تكنيك و دانشكده فني بشوند سر پيكان اتفاقات سياسي، من به عنوان دانشجوي فني- هنري باهاش موافق نيستم. تا وقتي نتوانم دانشجوي معماري خوب و بعد معمار خوبي باشم، عملا كاري كه مي‌توانستم براي دانشگاه و كشورم انجام دهم را انجام نداده‌ام پس بهتر است كار را به دست متخصص بسپارم و سعي كنم كه نظام كاري را در حوزه خودم اصلاح كنم كه جز با پويش تخصصي به دست نمي‌آيد. ببينيد اصلا خوب نيست كه به عنوان دانشجو آدم جهت‌گيري نداشته باشد اما فعاليت در دانشگاه به نظرم بايد با همان رشته و خط مشي‌اي كه موقع ورود به دانشگاه هر كسي براي خودش انتخاب كرده، مطابق باشد. ببينيم كجاي كار را مي‌توانيم دست بگيريم، وابسته نبودن به ادوار و فضاهاي مختلف مي‌تواند تدبير انجمن‌هاي علمي براي پيوستگي باشد. اين به معناي نبود فعاليت سياسي و اجتماعي نيست كمااينكه انجمن اسلامي دانشگاه تهران 70 سال است همين كار را مي‌كند اما انجمن علمي نوپاست و همين نويدبخش اصلاحي در رويكرد است اينكه ما از فضاهاي پرهياهو بتوانيم يك كنج عالمانه‌اي را پيدا و فضايي را ايجاد كنيم كه به درد زندگي و دنيا و آخرت شهروندان اين كشور بخورد. اگر جاهايي هستند كه به امنيت و اقتصاد فكر مي‌كنند من بايد بنا بر وظيفه‌اي كه دارم به زيبايي شهرم فكر كنم، به نظام آموزش معماري و روند ساخت و سازها فكر كنم. فكر مي‌كنم اين گونه توسعه پايدار ايجاد مي‌شود. يكي، دو سال پيش كنگره‌اي از سوي نهاد رهبري تشكيل شد با عنوان «پيشگامان پيشرفت» ايده اين كنگره بسيار خوب بود و تعريفي كه از پيشرفت مي‌داد، اين بود كه مي‌خواهيم يك گام از توسعه پيش‌تر بگذاريم، توسعه اگر به معني پا گذاشتن بر يك سري منافع ديگران براي رشد باشد ديگر دوره‌اش گذشته، ما الان به جاي توسعه مدل امريكايي نيازمند مدل ژاپني هستيم به اين معنا كه بيشتر پيشرفت است يعني نمي‌خواهد فقط توسعه پيدا كند بلكه مي‌خواهد تعالي هم در كنارش داشته باشد. انجمن‌هاي علمي به همراه ساير تشكل‌ها مي‌توانند فضاي دانشگاه را به سمتي كه بايد باشد ببرند، به سمتي كه همه احساس وظيفه كنند، همه كار خودشان را انجام دهند و هيچ‌كس بي‌دغدغه نباشد. اگر دانشجويي دچار مشكل آموزشي مي‌شود به نظرم كم‌هزينه‌تر از مشكل سياسي نيست. دانشجويي كه به خاطر برنامه‌ريزي اشتباه آموزشي به جاي پنج سال، شش سال در دانشگاه مي‌ماند، دانشجويي كه بعد از فارغ‌التحصيلي كار پيدا نمي‌كند، دانشجويي كه سر كلاس‌ها نسبت به استعدادهايش احساس سرخوردگي پيدا مي‌كند به نظرم جنايت بسيار بزرگ‌تري است كه سيستم دارد انجام مي‌دهد و ما در پي آنيم كه در اين بخش مشكلات را حل كنيم.

در دوره‌هاي مختلف در فضاي دانشگاه شهيد بهشتي هم تفاوتي در فضا و فعاليت‌هاي دانشجويي احساس كرديد؟

صالحي: به عنوان نماينده دانشگاه شهيد‌بهشتي بايد بگويم كه من با يك‌سري از بچه‌هاي علوم انساني و علوم پايه دانشگاه صحبت ‌كردم و پاسخ اين است كه بله براي برخي رشته‌ها تفاوت‌هايي ميان رشته‌ها در دوره‌هاي مختلف و دولت‌هاي مختلف وجود داشته. مثلا براي مهمانان خارجي كه فعالان رشته‌هاي علوم انساني دعوت مي‌كردند، بگير و ببندهايي وجود داشته اما در طول يك سال گذشته انجمن علوم سياسي دانشگاه شهيد بهشتي توانسته سه مهمان خيلي مهم را دعوت كند در صورتي كه قبل از اين آيين‌نامه‌اي پيچيده‌اي وجود داشته كه اين روند را سخت مي‌كرده و حالا اصلاح شده است. دقيقا نمي‌دانم سياست وزارت علوم است يا برمي‌گردد به سياست‌هاي خود دانشگاه اما من خودم به عنوان دانشجوي معماري كه در حوزه سياسي و اجتماعي فعاليت ندارد مي‌توانم تفاوت فضايي را كه در آن تنفس مي‌كنيم، حس كنم. شعار دولت روحاني تدبير و اميد است و بدون اينكه بخواهم به بخش تبليغاتي و سياسي آن بپردازم، مي‌گويم كه «اميد» اتفاقي است كه دانشجو بيش از هر كسي به دنبال آن است. چون آينده و فرصت‌هاي پيش رويش را بايد با همين اميد پيدا كند. من دو سال در زمان آقاي احمدي‌نژاد و دو سال در دولت روحاني در دانشگاه بوده‌ام و مي‌توانم بگويم كه زمان آقاي احمدي‌نژاد ما نااميد بوديم و حالا نااميد نيستيم. با اينكه هنوز هم خيلي موارد نااميدكننده در اطراف‌مان وجود دارد اما فضا تلطيف شده، يعني وقتي آحاد جامعه دل‌شان كمي از آن سرما و بحران دربيايد اين حالت به دانشگاه هم سرايت مي‌كند. خيلي مهم است كه ما به عنوان دانشگاهيان از سطوح ديگر جامعه جدا نباشيم، اين نكته‌اي است كه ما هم در اتحاديه به دنبال آن هستيم و هم در نشست‌هاي دوستانه با ساير تشكل‌ها. يك دانشجوي فعال هميشه بايد دستش باز باشد تا بتواند به اوضاع و احوال پيرامون خودش هم بپردازد.

روساي دانشگاه قبل از شروع سال تحصيلي يك سري هشدارها را نسبت به اين داده‌اند كه دانشگاه سنگر احزاب نيست و از طرفي اينجا هم اشاره شد كه دانشگاه برخي اوقات ناچار است بار احزاب را به دوش بكشد. جايي مثل انجمن اسلامي به حضور دانشجويان در عرصه سياست و حفظ تعادل خودش و حفظ فاصله با فعاليت‌هاي حزبي چگونه نگاه مي‌كند؟

كريمي: اجازه بدهيد اول در پاسخ به صحبتي كه آقاي حيدري در خصوص شركت اساتيد در حركت‌هاي دانشجويي كردند، بگويم كه ماهيت دانشجو با استاد متفاوت است. دانشجو به واسطه ماهيت سيالي‌اي كه دارد فعاليت‌هايش از لحاظ راديكال بودن و هم از لحاظ فلسفه فعاليت متفاوت است. يك دانشجو از چهار تا هشت سال داخل دانشگاه است و از دانشگاه بهره مالي نمي‌برد، يعني قرار نيست دانشگاه آينده شغلي‌اش را برايش تامين كند براي همين نمي‌شود از استاد همان توقعي را داشته باشيد كه از دانشجو داريد. استاد به معناي كسي است كه از دانشگاه بهره مالي و علمي مي‌برد و جايگاه اجتماعي‌اش را از دانشگاه مي‌گيرد، نمي‌توان از اين آدم توقع داشت كه به راديكال‌ترين شكل ممكن فعاليت سياسي داشته باشد. اما بعضا اساتيدي بودند كه در دولت نهم و دهم اخراج شدند، به صورت اجباري بازنشسته شدند و خيلي‌هاشان زندان رفتند مانند دكتر رفيعي، استاد دانشكده شيمي همين چند ماه پيش 10 سال حكم خوردند و اصلا عضو شوراي فعالان ملي- مذهبي است. فقط آقاي زيباكلام را نبينيد كه حرف مي‌زند و مقاله مي‌دهد، اساتيد بسياري بوده‌اند كه هزينه داده‌اند و باز هم مي‌گويم اصلا توقعي كه از اساتيد مي‌رود متفاوت است.

حالا برگرديم به اين موضوع كه مي‌گويند دانشجو بايد كار علمي و سياسي خودش را بكند، اين حرف كاملا قابل قبول است اما نبايد به اين معنا باشد كه دانشجو از سياست فاصله بگيرد. نگاه ما به سياست به اين معنا نيست كه دانشجو بايد در سپهر سياسي كشور خودش تاثيرگذار باشد. نگاه ما به سياست به معناي نقد علمي است. دانشجو به واسطه جايگاهش و به واسطه امكاناتي كه در اختيار دارد بايد ساختار قدرت را نقد علمي كند، اگر اين كار را نكند به زعم من غيرسياسي شده است. خيلي اوقات بي‌سوادي سياسي است كه به بدنه دانشگاه ضربه مي‌زند. انجمن‌هاي علمي بعضا يك‌سري دانشجوي صرفا درسخوان غيرسياسي بار مي‌آورند كه به نظر من يك آفت است، چنين دانشجويي مطلوب نهادهاي امنيتي و مطلوب دانشگاه راكد و خالي از شور و نشاط سياسي است. وظيفه دانشجو مطالبه‌گري است، اگر دانشجو مطالبه‌گر نباشد از آن تعريفي كه عرض كردم، فاصله مي‌گيرد. ما ديداري با آقاي سيد‌حسن خميني داشتيم، ايشان مي‌گفتند كه دانشجو نبايد وارد معادلات سياسي شود بايد آرمان‌خواه باشد تا در وسط معادلات سياسي اين آرمان‌گرايي گم نشود. تا وقتي كه صدايي از دانشگاه دربيايد مسلم بدانيد كه همين در معادلات سياسي تاثيرگذار خواهد بود.

در همين راستا انجمن اسلامي دانشگاه تهران و علوم پزشكي تهران به‌شدت مخالف اين است كه تشكل‌هاي دانشجويي اعم از سياسي و غيرسياسي وارد منازعات حزبي و سياسي شود علاوه بر اينكه اين آفت است براي احزاب چون دانشجو نه جايگاه اجتماعي ثابتي دارد، نه علم آن مشاركت سياسي را دارد و نه قابليت تحمل هزينه‌اي را دارد كه وارد شدن به اين حوزه به او وارد مي‌كند. دانشگاه و دانشجويان به نظر من بايد از فعاليت سياسي فاصله بگيرند يعني فعاليت حزبي جايي در دانشگاه ندارد. دانشجو وقتي كه وارد محيط آموزشي و آكادميك مي‌شود رسالتش اين است كه همان جايگاه را حفظ كند و در چارچوب همين جايگاه هم فعاليت كند.

اما به هر حال جمعيت دانشجويان، گروه هدف بسيار وسوسه‌انگيزي است براي احزاب سياسي، چون تعدادشان زياد است و به واسطه آنها مي‌توان به درون خانواده‌ها راه پيدا كرد.

كريمي: بله، قطعا بهترين نيروي سياسي مملكت دانشجويان هستند. هر دانشجو اگر در يك خانواده چهار نفره هم باشد يك‌باره يعني روي جمعيت زيادي تاثير مي‌گذارد. در انتخابات و اتفاقات سياسي ديگر تاثيرگذارترين نهاد دانشگاه است اما بايد توجه كرد وقتي يك دانشجو وارد حزب مي‌شود چه دستاوردي دارد نسبت به فردي كه فارغ از دانشگاه و با رشته و تخصص مرتبط وارد حزب مي‌شود. يك دانشجوي سال سوم اگر به حزب وارد شود نه تخصص دارد، نه تجربه و نه قدرت تصميم‌گيري، دانشگاه بايد براي جامعه تصميم‌ساز باشد اما آن كسي كه وارد حزب مي‌شود براي يك جريان و نهاد خاص تصميم‌گيري مي‌كند.

فكر مي‌كنيد مسوولان دانشگاه اين خط و مرزها را مشخص مي‌دانند؟ به نظر مي‌رسد خيلي ساده ممكن است يك انجمن علمي خودش را وسط يك اتهام سياسي ببيند. دانشگاه چقدر به نوع عملكرد و ديدگاه انجمن‌هاي دانشجويي نسبت به فعاليت‌هاي سياسي اعتماد دارد؟

كريمي: به آن معنا مرز واضحي نيست. اعتماد البته بعضا وجود دارد و خب انجمن‌ها و تشكل‌ها با هم فرق دارند و دانشگاه‌ها هم با هم متفاوت هستند، مشكل از جايي شروع مي‌شود كه نهادهاي خارج از دانشگاه وارد اين معادله مي‌شوند والا اگر دانشگاه به خودش باشد و به اصلش برگردي بايد اين اعتماد را داشته باشد.

حيدري: من همانقدر كه مخالفم كه خلأ حزب را پر كند همان اندازه موافق اين هستم كه دانشگاهيان كار سياسي كنند. اگر دانشگاهيان حق اظهارنظر سياسي در اين مملكت نداشته باشند پس چه كسي حق دارد؟ اين هم كه گفتم توقع ديگر از اساتيد دارد شايد سوءبرداشت شد. بله، من هم مي‌دانم كه زندگي و معاش يك استاد با دانشگاه گره خورده است و از او انتظار نمي‌رود كه كار راديكال سياسي بكند، من با اين مخالفم كه به اسم بي‌حاشيه بودن و كار علمي فقط در گوشه خود باشند و مقاله چاپ كنند كه مثلا 500 نفر هم نمي‌خوانند، يعني همين كار علمي هم بازدهي و تاثيرگذاري ندارد اين را به وضوح داريم مي‌بينيم. جدا از آنكه دانشگاه شايد شور خودش را جوري از دست داده است كه نمي‌تواند دوساله آن را بازگرداند با اين وجود كار سياسي را از دانشگاهيان به ويژه اساتيد انتظار داريم. يك‌سري از اساتيد به صورت جدي هزينه داده‌اند و ما از آنها حمايت كرده‌ايم اما بحث اين است كه اين همه دانشجو اخراج شد، زندگي اين همه دانشجو نابود شد اما كدام استاد حمايت كرد؟ اين جدايي و شكاف خيلي جدي است. جايي كه استاد و دانشجو جمع مي‌شوند نبايد فقط كلاس درس باشد. دوستان به آسيب‌هاي زيادي اشاره كردند. خانم صالحي گفتند كه انجمن‌هاي علمي با وجود گستردگي نوپا هستند اين درست است، من خودم به عنوان دبير يك انجمن علمي دارم صحبت مي‌كنم. اما اين را مي‌دانم كه بخشي از اين گستردگي برمي‌گردد به انسدادي كه ما در انجمن‌هاي سياسي و به صورت مشخص انجمن اسلامي داريم. من از دانشگاه علامه مثال مي‌زنم، اين دانشگاه در دولت جديد فقط يك سال انجمن صنفي داشت.

يعني سال 92 انجمن صنفي بود و بعد بسته شد؟

حيدري: بله، الان عملا وجود ندارد و انتخاباتش برگزار نمي‌شود. چند وقت پيش معاون دانشجويي دانشگاه با خبرگزاري فارس مصاحبه كردند و گفتند كه قرار است شوراي رابطين دانشگاه تشكيل شود. من نمي‌دانم اين تعبير از كجا آمده. نهادي كه رويش كار شده و وظايفش مشخص شده قرار است جاي خود را به يك نهاد جديد بدهد، بعد مي‌گويند كار سياسي نكنيد. كار سياسي كه مد نظر آنهاست اين است كه براي فلان دانشجو و فلان استاد اتفاقي افتاد و بعد 15 تشكل نامه‌اي امضا كردند و محترمانه گفتند كه چنين رويكردي در قبال اين مساله صحيح نيست، اسم انجمن صنفي هم در اين ميان بود و بهايش را داد. آقاي سليمي، رييس دانشگاه مدام روي آرامش تاكيد دارند و اينكه كار جنجالي اتفاق نيفتد، بحث اين است كه اصلا چه كاري دارد اتفاق مي‌افتد؟ يك حجم زيادي از دانشجويان به سمت كانون‌هاي هنري و انجمن‌هاي علمي رفته‌اند، نمي‌گويم همه اما بخش زيادي از آنها به اين خاطر رفته‌اند كه عملا تشكل ديگري وجود ندارد. كجا بروند فعاليت كنند؟ چرا آن موقعي كه انجمن اسلامي فعال بود اين همه از اين كانون‌ها و انجمن‌هاي علمي استقبال نمي‌شد؟

يعني از سر ناچاري به سراغ كانون‌هاي فرهنگي و انجمن‌هاي علمي مي‌روند؟

حيدري: ببينيد من فكر مي‌كنم يك سري از دانشجويان دغدغه‌هايي دارند و مي‌خواهند كاري انجام دهند، وقتي مي‌بينند مسيري كه مي‌خواهند مسدود است مي‌روند اين را جاي ديگري و به شكل ديگري انجام مي‌دهند كه اين خودش يك آسيب است، باعث مي‌شود انجمن‌هاي علمي بار تشكل سياسي را هم به دوش بكشند. اگر انجمن اسلامي دانشگاه به صورت جدي و مستمر فعال باشند چرا كسي كه سياسي است برود سمت انجمن علمي؟ آن وقت فقط كسي كه دغدغه علمي دارد به سمت اين انجمن‌ها مي‌رود. منتها وقتي انجمن‌هاي سياسي را مي‌بنديم نمي‌توانيم بگوييم چرا شما در انجمن علمي موضع‌گيري سياسي مي‌كنيد؟ خب كجا موضع‌گيري كنند؟

الان چنين چيزي را در دانشگاه علامه حس مي‌كنيد؟

حيدري: حس مي‌كنم اگر انجمن اسلامي به شكل جدي و نه به اين شكلي كه الان هست و در نتيجه يك انتخابات به زعم من غيرقانوني فعاليت نمي‌كرد، اين حجم از استقبال از انجمن‌هاي علمي و كانون‌هاي فرهنگي نمي‌شد. در همين دولت جديد انتخابات انجمن اسلامي برگزار شد، تعدادي اسم نوشتند و تعداد زيادي با همان رويكرد دولت قبل ردصلاحيت شدند و اساسنامه عوض شد يعني دو نفر از اعضاي قبلي انجمن مي‌توانستند بدون انتخابات در انجمن تازه حضور داشته باشند و يك سري هم در اعتراض به اين عملكرد انصراف دادند و اگر انصراف آنها قبول مي‌شد عملا انتخابات معناي خودش را از دست مي‌داد اما دانشگاه انصراف آنها را قبول نكرد. بعد هم يك‌سري از كساني كه راي دادند عضو انجمن اسلامي نبودند و انجمن اسلامي كه اين گونه انتخاب شد دارد فعاليت مي‌كند. الان حتي بين كساني هم كه با آن وضعيت عضو انجمن شدند اختلاف وجود دارد. حالا در دانشگاه علامه با 20 هزار دانشجو و با آن سابقه سياسي وقتي چنين اتفاقي براي سياسي‌ترين و شايد تنها تشكل سياسي‌اش مي‌افتد انتظار داريد موضع‌گيري سياسي در انجمن‌هاي علمي و كانون‌هاي فرهنگي خودش را نشان ندهد؟ به نظر من بسته شدن يك انجمن سياسي باعث سياسي‌كاري در انجمن‌هاي غيرسياسي مي‌شود.

شما هم در دانشگاه شهيد بهشتي چنين مساله‌اي را حس كرده‌ايد كه دانشجويان به خاطر نبود فضا براي فعاليت سياسي به سوي انجمن‌هاي علمي بروند؟

صالحي: اين حرف از اين جهت متين است كه بچه‌هاي دانشگاه ما از انجمن‌هاي اسلامي سر خورده شدند و به انجمن علمي آمدند. اما نمي‌توانم بگويم كه صددرصد دليلش از بالا بوده. فكر مي‌كنم كه در انجمن اسلامي اتفاق چنداني نمي‌افتاد و فكر مي‌كنم كه آرمان‌خواهي تنها يك شكل ندارد. آرمان‌خواهي بچه‌هاي سياسي و بچه‌هاي علوم انساني نقد قدرت است اما آرمان‌خواهي تخصصي ما از پايين است، يعني ببين مي‌تواني قطعه‌اي را توليد كني كه درون خودروي ملي قرار بگيرد؟ مي‌تواني يك مديري بشوي كه در جاي مناسب استخدامت كنند و روند اداره آن محل را تغيير بدهي؟ يعني دو رويكرد هست و هر دو به درد مملكت مي‌خورد. در انجمن‌هاي اسلامي با اينكه تشكل‌هاي هيجان‌انگيزي هستند اما افراد زيادي در آنجا نيستند كه مشغول فكر كردن باشند. يعني يك‌سري از افراد محدود با افكار بلند و آرمان مشخص در آنجا فعاليت دارند اما اكثر دوستان مي‌خواهند يك فضاي هيجان‌انگيز را تجربه كنند. اما انجمن علمي اين گونه نيست. انجمن علمي جو آرام‌تري دارد و آرمان‌ها را هر كسي براي خودش نگه داشته چون بدون تعارف بايد بگويم كه از آن مسير ديگر خيلي به نتيجه‌اي نرسيده‌ايم. راهي كه انجمن علمي دارد طي مي‌كند يك راه جديد است كه بايد امتحانش كنيم. مگر يك نفر در چهار سال تحصيل چقدر زمان دارد كه هم در رشته خودش متخصص شود و هم در رشته بچه‌هاي علوم سياسي؟ من همچنان سر حرفم هستم و فكر مي‌كنم كه كار در انجمن علمي همه‌اش سود است، ما در اين انجمن تلاش مي‌كنيم بچه‌ها را تبديل به نيروهاي فعال بكنيم و فعال شدن آنها هزينه‌اي هم بر آنها تحميل نمي‌كند. در اين انجمن‌ها كار گروهي ياد مي‌گيريد و اين حتي در رزومه شما هم منظور مي‌شود و در سراسر دنيا هم مي‌توانيد به آن استناد كنيد. ما براي اين به دانشگاه آمده‌ايم كه كار تخصصي و علمي كنيم. خوب است كه آن فعاليت‌هاي سياسي هم به نتيجه برسند اما خوب نيست كه تمام نيروي دانشجويي را روي آن فعاليت‌ها بخوابانيم چون ديده‌ايم كه حتي بزرگ‌ترين جنبش‌هاي دانشجويي هم نتيجه ندادند.

حيدري: شما در يك انجمن علمي شاخص در يكي از بهترين دانشگاه‌هاي اين كشور فعاليت مي‌كنيد. فكر كنيد يك استادي را كه از هر لحاظ در رشته شما شاخص محسوب مي‌شود مي‌خواهيد به يك برنامه دعوت كنيد و كلي تبليغات و كار فكري و اجرايي‌اش را پيش مي‌بريد. بعد دانشگاه بگويد اين استاد مثلا در سال 88 فلان بيانيه را امضا كرده است و نمي‌تواند در اين برنامه حاضر شود. برخورد شما اينجا چيست؟ قبول مي‌كنيد يا مي‌پرسيد چرا؟ اينجا اگر اين سوال را بپرسيد يعني مطالبه‌گري اتفاق افتاده است و اين از نظر دوستان يعني كار سياسي. بحث ما هم همين است يعني سطح كار سياسي اينقدر در اين سال‌ها متفاوت شده است.

صالحي: پاسخ من اين است كه مطالبه‌گري فقط سياسي نيست. من در چنين موقعيتي اگر بپرسم چرا اين استاد اجازه حضور ندارد در حقيقت كار علمي كرده‌ام. من نمي‌خواهم ايشان در مورد بيانيه سياسي‌اش صحبت كند، مي‌خواهم آموزشي را كه مورد نظر ما است به دانشجويان بدهد پس اين سوال را مي‌پرسيم كه چرا اين مسائل را با هم خلط مي‌كنيد؟ اين يك مطالبه‌گري علمي است.

حيدري: درست است اما بحث اينجاست كه آنقدر در سال‌هاي اخير برچسب زدن در كشور ما رايج شده است كه كار علمي هم بعضا سياسي تلقي مي‌شود.

صالحي: به هر حال نمي‌توانيد برويد داخل اتاق انجمن علمي، در را ببنديد و فكر كنيد در سياره ديگري به سر مي‌بريد. اين فقط مربوط به ايران هم نيست هر جايي كه باشيد احتمالا از سمت نيروهاي بالادستي به شما فشارهايي وارد مي‌شود، وقتي روي شما اعمال فشار مي‌كنند هر كسي كه باشيد و با هر رويكردي واكنش نشان مي‌دهيد، مطالبه‌گري يك بخش فطري و دروني آدم‌هاست و لزوما سياسي نيست.

حيدري: يعني خيلي وقت‌ها ما كار سياسي نمي‌كنيم، سياسي برداشت مي‌كنند. به قول شعر سيد مهدي موسوي: بال داريم كه بر سيخ كبابش كردند/ شعر خوانديم اگر فحش حسابش كردند.

با اين نگاهي كه نسبت به انجمن‌هاي علمي در مقابل انجمن‌هاي اسلامي مطرح شد چقدر موافق هستيد؟

كريمي: من طبعا نماينده همه انجمن اسلامي‌هاي كشور نيستم كه به يك سري از انتقاداتي كه وارد شد جواب بدهم، اما در مورد بحث‌هاي هويتي مي‌توانم صحبت كنم. ببينيد اينكه بياييم علم را از سياست جدا كنيم، اينكه صرفا دانشجويان علوم سياسي وارد كار سياسي شوند نگاه خطرناكي است. شما فرضا دانشجوي زيست‌شناسي هستيد و فعاليت علمي اين است كه داخل آزمايش باشيد اما دانشجوي زيست‌شناسي كه دغدغه محيط زيست دارد هماني است كه ما بهش مي‌گوييم نگاه سياسي كه يك دانشجو بايد داشته باشد. دانشجوي فني وقتي دغدغه اين را دارد كه صنعت من وارد رانت دولتي نشود يا سمت نيروهاي اقتصادي كه معلوم نيست به كجا وصل هستند نرود يعني نگاه سياسي. اين مطالبه‌گري است. شما مي‌گوييد انجمن اسلامي منفعل است...

صالحي: نگفتم منفعل هستند، گفتم اعضايي كه در دانشگاه ما فعال بودند تعدادشان كم بود و بيشتر بچه‌ها صرف هيجان و دورهمي در انجمن جمع مي‌شدند.

كريمي: به خاطر همين هيجان است كه شايد يك‌خرده رويش بيشتر زوم مي‌شوند. در دانشگاه هيچ‌وقت يك انجمن علمي اگر بخواهد فعاليتي بكند از خود وزارت علوم زنگ نمي‌زنند كه بگويند اين كار را نكنيد، ما بخواهيم كاري انجام دهيم اين تماس از وزارت علوم گرفته مي‌شود، مي‌گويند نگذاريد فلاني فعاليت كند و دانشگاه اجرا مي‌كند. اين متاسفانه فرق ميان انجمن‌هايي است كه هويت سياسي دارند با ساير انجمن‌ها. ما چند وقت پيش نامه‌اي خطاب به اعضاي هيات رييسه شوراي شهر نوشتيم كه اتفاقا روزنامه اعتماد هم آن را منتشر كرد. اين نامه را براي انجمن اسلامي دانشگاه تهران، شريف، بهشتي، اميركبير و شهيد رجايي فرستاديم كه امضا كنند و در آن مطرح كرديم كه در دوره‌ آقاي قاليباف چنين اتفاقاتي در شهر افتاده و درخواست كرديم كه با دغدغه بيشتري نسبت به انتخاب شوراي شهر عمل شود در صورتي كه شايد هيچ يك از ديگر انجمن‌ها چنين دغدغه‌اي نداشتند. اين شايد از نظر شما كاري سياسي نباشد اما در ديد ما هست يعني وقتي شما دغدغه شهرتان، سبك زندگي شهروندان را داريد اين يك نگاه سياسي درست است.

آن نامه اتفاقا با تذكراتي كه در خصوص اتفاقات محيط زيستي پايتخت داده بود نمونه خوبي است از اينكه در چنين بحث تخصصي كه انتظار مي‌رود انجمن‌هاي علمي وارد كار شوند هم باز انجمن اسلامي خلأ را پر كرده است. انگار در بروز و ظهور عملكرد انجمن‌هاي علمي يك اختلالي هست. به خصوص در مورد معماري، يك دوره‌اي در اروپا معماري نمادي از تحولات اجتماعي بوده و در ايران اين اتفاق نيفتاد اما وضعيت معماري ديگر به اين شدت هم آشفته نبود. اين كاري است كه مثلا انجمن شما مي‌تواند روي آن مانور دهد. چقدر فعاليت‌هاي شما مي‌تواند در چنين عرصه‌هاي عملي خودش را نشان دهد؟

صالحي: انجمن علمي يك نهاد نوپاست كه سعي دارد دقيقا همين موضوع را اصلاح كند. دنبال اين هستيم كه آدم‌ دغدغه‌مند و متخصص در اين انجمن‌ تربيت كنيم كه دنبال اين باشد كه تخصص خودش را زياد و البته دغدغه‌اش را دنبال كند. چون ساخت سيماي شهري كه همه در آن زندگي و فعاليت مي‌كنند بر عهده ما است. اين چيزي كه امروز مي‌بينيد محصول نسل‌هاي قبلي ما است كه ما از آن شرمساريم و مي‌خواهيم كشور و شهر خودمان را بهتر بشناسيم و بهتر بشناسانيم. جز اينكه پا جاي پاي نسل قبلي بگذاريم اما بهتر عمل كنيم راهي نداريم. اعتراضاتي كه دوستان مي‌گويند يك بخش كار است و خيلي هم واجب است اما مي‌گويم انجمن علمي بعد از انجمن اسلامي و صنفي، يك تشكل سومي شد كه بگويد شما كه به دنبال كارهاي سياسي و اجتماعي هستيد ما هم برويم كمي كار تخصصي‌تر انجام دهيم تا از اين اوضاع نجات پيدا كنيم.

خب دانشگاه هم همين را مي‌گويد كه مثلا مي‌خواهد معمار تربيت كند، شما اميدواريد قوي‌تر از خود دانشگاه عمل كنيد؟

صالحي: اتفاقا دانشگاه چنين ادعايي ندارد يعني اين را پيش خودشان مطرح كنيد دست‌هاي‌شان را بالا مي‌گيرند. اساتيد كمترين دغدغه را براي آموزش دارند و انجمن علمي است كه مي‌خواهد آنها را تهييج كند كه دوستان، آموزش بدهيد! اوضاع آشفته‌تر از آن است كه فكر كنيد. همه فكر مي‌كنند كه كار هميشه از آن چند نفري خراب است كه دارند دولت را اداره مي‌كنند، خب آنها اشتباه و كمبود دارند، درست اما به اين هم فكر كنيم كه ما هم 70ميليون نفر جمعيتي هستيم كه داريم اشتباه مي‌كنيم، داريم بد خانه مي‌سازيم و بد آموزش مي‌دهيم. بنابراين حرف ما اين است كه از خودت شروع كن و وظيفه خودت را بشناس. اين كاري است كه انجمن علمي انجام مي‌دهد.

يك تفاوت ميان فعاليت در انجمن علمي و انجمن اسلامي بخش نگاه به آينده است. خانم صالحي گفتند كه فعاليت در انجمن معماري در آينده جزو رزومه افراد محسوب مي‌شود، انجمن علمي روزنامه‌نگاري هم به هر حال به نحوي در راستاي تقويت آينده دانشجوياني است كه مي‌خواهند كار روزنامه‌نگاري را دنبال كنند اما اين اتفاق در انجمن اسلامي نمي‌افتد. يعني كسي كه پزشكي، فني يا هر رشته ديگري مي‌خواند قرار نيست در آينده روي سوابق انجمن اسلامي‌اش حساب كند (مگر در شرايط خاص) پس فعاليت در اين انجمن در آينده اگر به ضرر دانشجويان نباشد قطعا به نفع‌شان هم نيست. دليل فعاليت در انجمن اسلامي با همه هزينه‌هايش چيست، صرفا اينكه مشعلي را تا بخشي از راه ببريد و بعد به دست دانشجويان تازه بسپاريد و بشود يك خاطره از دوران دانشجويي خودتان؟

كريمي: قطعا نبايد با نگاه سكوي پرتاب به اين انجمن نگاه شود. بعضي جاها يكي مي‌آيد كه از طريق ارتباطات انجمن با آدم‌هاي بالادستي و مثلا اصلاح‌طلبان اسم و رسم‌دار متصل شود در حالي كه نبايد اين نگاه وجود داشته باشد. تجربه نشان داده كساني كه از انجمن اسلامي خارج شدند جاهاي زيادي رفته‌اند، از انجمن‌هاي خيريه و نهادهاي غيردولتي بگير تا احزاب. اما به نظر من انجمن اسلامي بايد نيرويي را تربيت كند كه بتواند از تجربياتش در رشته خودش و سطح كلان كشوري استفاده كند. از طرف ديگر ضرورتي وجود دارد براي فعاليت دانشجويي، مهم‌ترينش تمرين كار گروهي است. كارگروهي باعث مي‌شود كه شما هميشه به اخلاق پايبند باشيد. تا وقتي كه آدم فردگراست و وارد سيستم نشده شايد اخلاق كار گروهي و تصميم‌گيري برايش آنقدري مهم نباشد ولي كسي كه وارد فعاليت دانشجويي و گروهي مي‌شود ضروري است كه اين اخلاق را در تصميم‌گيري‌ها و كارهايي كه انجام مي‌دهد مدنظر داشته باشد. كسي كه وارد انجمن اسلامي مي‌شود بايد اين نكات را در نظر داشته باشد. حتما نبايد عضو اين انجمن در آينده بخواهد نماينده مجلس شود يا كار سياسي انجام دهد، اين فرد كسي است كه يك‌سري آموزش‌هاي كلي ديده و نيرويي است كه اگر با الگوي انجمن اسلامي رشد كرده باشد يعني مسلمان، معتقد، متخصص و داراي اخلاق انجام كار گروهي است و مي‌تواند در هر جايي كه هست درست در سيستم قرار بگيرد و توانايي‌هاي يك آدم مدني را داشته باشد.

با روي كار آمدن دولت روحاني يكي از بحث‌هايي كه در حوزه دانشگاه مطرح مي‌شد بازگرداندن استقلال به آنهاست؛ از نوع انتخاب دكتر نيلي به عنوان رييس دانشگاه تهران گرفته تا نوع پذيرش دانشجوي دكترا. شما هر كدام به عنوان دانشجو چقدر به اين قضيه اهميت مي‌دهيد و اصلا چقدر در اين مدت آن را در محيط دانشگاه احساس كرده‌ايد؟

كريمي: استقلال به نظر من مهم‌ترين ويژگي است كه يك دانشگاه بايد داشته باشد. دكتر نيلي سابقه روشني دارد و نيروي مناسبي براي مديريت است و تا اينجاي كار آن طور كه بايد اوضاع را سامان داده اما حفظ استقلال به خصوص در دانشگاه‌هاي كلانشهرها خيلي مشكل است؛ از احضار دانشجوها گرفته تا تصميم‌گيري و تصميم‌سازي براي نهاد دانشگاهي را من به عنوان دخالت نيروهاي بيروني تعريف مي‌كنم و رييس دانشگاه بايد سعي كند كه جلوي اين را بگيرد. ما برنامه‌اي داشته‌ايم كه قرار بوده در يكي از شهرستان‌ها برگزار كنيم و استانداري تماس مي‌گيرد كه شوراي تامين اجازه برگزاري برنامه را نمي‌دهد و شورا هم جواب ما را نمي‌دهد كه چرا. اين مي‌شود دخالت در امور دانشگاه. وقتي در چارچوب قوانين وزارت علوم و با هماهنگي دانشگاه تهران و دانشگاه مقصد فعاليت مي‌كنيم دليلي براي اين دخالت نيست. اصل تفكيك قوا يكي از اصول بسيار خوب قانون اساسي است و مادامي كه رعايت شود اين مشكلات پيش نمي‌آيد اما مواردي مثل شوراي عالي انقلاب فرهنگي و شوراي گزينش دانشجو ناقض اصل تفكيك قوا هستند. وقتي استاد دانشگاه و رييس دانشگاه و دانشكده‌ها انتصابي باشد نبايد توقع داشته باشيد كه دانشگاه بتواند استقلال خودش را حفظ كند. البته سياست‌هاي دولت روحاني تا جايي كه پيش رفته بسيار موثر بوده و تا پيش از آمدن دكتر فرهادي چه در بحث بورسيه‌ها و چه غيره كار خوب پيش مي‌رفت اما دوره جديد وزارت علوم كاستي‌هايي داشته، از سهميه‌بندي‌هاي جنسيتي و منطقه‌اي گرفته تا به خصوص فساد علمي كه به‌شدت رواج دارد، ستاره‌دار شدن دانشجوها و... اينها همه عواقب نقض استقلال هستند و نياز به مديريت دارد. اين مشكلات را بايد نهادهاي دانشگاه معاونان وزير، خود وزير و البته رييس‌جمهور سعي كنند تا در راه‌حل اين مسائل به عنوان سياست‌هاي داخلي قدم بردارند. خيلي خوب است كه رييس‌جمهور دارد مديريت عقلاني را در داخل كشور پايه‌ريزي مي‌كند اين چيزي است كه در دوره قبلي نبود اما نياز به جديت بيشتري دارد و بايد پروژه دموكراسي‌خواهي با توان بيشتري دنبال شود.

صالحي: استقلال دانشگاه به نظر من يعني استقلال هويت دانشگاه. يعني دانشگاه هسته‌اي باشد كه دانشجوها و اساتيد خود را متعلق به آن بدانند، يعني من به عنوان دانشجو حقوق و تكاليفي نسبت به دانشگاه شهيد بهشتي داشته باشم، پس استاد من، رييس دانشكده من و رييس دانشگاه من مسوول اين است كه خود را متعلق به من و اين هسته بداند. وقتي رييس دانشگاه در اختيار دانشجو نباشد، وقتي دسترسي به او مثل تلاش براي رسيدن به سيمرغ باشد يعني دانشگاه مستقل نيست چون دانشجو براي آموزش به دانشجو است و بايد بر اساس نفع و مصالح او اداره شود و هر جايي كه روسا و اساتيد در تضاد با اين منافع عمل كنند بايد سازوكار برخورد قانوني وجود داشته باشد تا نياز به هدر رفتن عمر و انرژي دانشجوياني كه به دنبال حق خود هستند جلوگيري شود، مثلا به صورت مكتوب مشخص شود كه رييس دانشگاه سالانه بايد دو تا سه نشست با نهادها و انجمن‌هاي دانشجويي داشته باشد و اين مسائل خيلي جدي گرفته شود. تا وقتي رييس دانشگاه شاه باشد و ما رعيت كه الان اين گونه است، اين دانشگاه از نظر من مستقل نيست. منظورم البته فقط ديدار نيست بلكه هيات علمي، كارمندان و دانشجويان بايد شورايي داشته باشند كه كيفيت آموزشي و چرخش علمي را رصد كند و عملكرد دانشگاه ارزيابي شود تا دانشگاه بتواند خود را اصلاح كند و مدام منتظر بخشنامه از بالا نباشد.

كريمي: در واقع به عنوان جمع‌بندي مي‌توان گفت به جاي اينكه منتظر باشيم تا يك فرهنگ دولتي از بالا اعمال شود بايد سعي كنيم دولت فرهنگي بسازيم. بايد ياد بگيريم دانشجوهايي پرورش دهيم و محيطي به وجود آوريم كه فرهنگ را از پايين به بالا اصلاح كند.

حيدري: دانشگاه آنقدر مستقل نيست و آنقدر متاثر از نهادهاي بيروني است كه اين را هم بايد در نظر بگيريم كه مگر دست آقاي روحاني چقدر باز است؟ چند وزير علوم به مجلس معرفي شد و با چه مبناهايي رد صلاحيت شدند؟ از يك حدي بيشتر نمي‌شود از دولت انتظار داشت. آن نهادسازي كه گفتيم در سطح دانشجويي اتفاق نيفتاده انگار در سطوح بالاتر هم رخ نداده. وقتي نهادي باشد با قانون معين مي‌شود به اين رسيد كه مجلس تا كجا اجازه ورود دارد و وزير علوم به چه كساني بايد پاسخگو باشد و رييس دانشگاه با چه سازوكاري انتخاب شود. نبود همين نهادسازي و قوانين است كه باعث مي‌شود در يك زماني فضاي كار براي فعاليت‌هاي دانشجويي باز باشد و زمان ديگر بسته چون به نظر مي‌رسد تصميم‌گيري در حوزه دانشگاه بيشتر معطوف به فرد است و اين خود دليل نبود استقلال دانشگاه است.

 

برش 1

صالحي: استقلال دانشگاه به نظر من يعني استقلال هويت دانشگاه. يعني دانشگاه هسته‌اي باشد كه دانشجوها و اساتيد خود را متعلق به آن بدانند، يعني من به عنوان دانشجو حقوق و تكاليفي نسبت به دانشگاه شهيد بهشتي داشته باشم، پس استاد من، رييس دانشكده من و رييس دانشگاه من مسوول اين است كه خود را متعلق به من و اين هسته بداند. وقتي رييس دانشگاه در اختيار دانشجو نباشد، وقتي دسترسي به او مثل تلاش براي رسيدن به سيمرغ باشد يعني دانشگاه مستقل نيست چون دانشجو براي آموزش به دانشجو است و بايد بر اساس نفع و مصالح او اداره شود و هر‌جايي كه روسا و اساتيد در تضاد با اين منافع عمل كنند بايد سازوكار برخورد قانوني وجود داشته باشد از به هدر رفتن عمر و انرژي دانشجوياني كه به دنبال حق خود هستند، جلوگيري شود.

برش 2

كريمي: در دولت احمدي‌نژاد بستر فعاليت در پي تعطيلي تشكل‌هاي دانشجويي كاهش يافت. مثلا اگر انجمن‌هاي صنفي وجود داشتند كه به وضعيت خوابگاه‌ها اعتراض مي‌كردند، به مرور تعطيل شدند و بعد مشكلاتي به وجود مي‌آيد چون ديگر جايي براي رسيدگي به اين معضلات وجود نداشت. انجمن اسلامي به دليل سابقه و قدمتي كه داشت در برابر تعطيلي مقامت كرد و بسته نشد اما در آن هشت سال هزينه‌هاي بسياري پرداخت كرد از جمله احضار شدن اعضا به سازمان سنجش يا نهادهاي امنيتي موقع ورود به مقطع جديد تحصيلي، ستاره‌دار شدن، محروميت از تحصيل و متاسفانه حتي زنداني شدن هشت سال سختي بود كه قصه‌اش دور و دراز است اما به هر نحوي بالاخره سپري شد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون