• ۱۴۰۳ سه شنبه ۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3105 -
  • ۱۳۹۳ چهارشنبه ۲۱ آبان

انتقاد تند و تيز امير محبيان از مديران جريان اصولگرايي:

دوران سمعا و طاعتا در ميان اصولگرايان تمام شده است

كنگره يا مجلس عالي اصولگرايي تشكيل شود

انتخابات دهم مجلس شوراي اسلامي يك‌سال ديگر برگزار مي‌شود اما بازار اخبار آن از هم‌اكنون داغ است و جناح‌ها و گروه‌هاي سياسي كارشان را براي اين كارزار انتخاباتي شروع كرده‌اند. حال اصولگرايان براي حضور در اين انتخابات چه برنامه‌يي دارند؟ با چه استراتژي و راهبردي وارد صحنه خواهند شد؟ وضعيت دروني اين جناح سياسي در حال حاضر چگونه است؟ اقبال افكارعمومي به اين جريان سياسي به چه شكلي است؟ اينها سوالاتي است كه امير محبيان، استاد دانشگاه و استراتژيست اصولگرا به ايلنا پاسخ داده است. محبيان معتقد است جريان اصولگرايي در وضعيت انتقالي خاصي است و نبود رهبراني چون آيت‌الله مهدوي كني و حبيب‌الله عسگراولادي سردرگمي اصولگرايان را تشديد كرده است. محبيان همچنين براي رفع اين سردرگمي، كنگره يا مجلس عالي اصولگرايي را پيشنهاد مي‌كند. موسس حزب نوانديشان بيان مي‌كند با وجود اينكه جلسات وحدت تقوي ايجاد شده و همايشي هم در همين راستا برگزار شد اما اصولگرايان همچنان به وحدت دست نيافته‌اند. امير محبيان همچنين يك هشدار را به دولت نيز مي‌دهد: در صورت شكست مذاكرات، تندروها بعيد نيست كه در مجلس و بيرون معركه‌گردان شوند.
 جريان اصولگرايي در وضعيت انتقالي خاصي به سر مي‌برد، سه عامل موجب بروز شرايط تغيير در اصولگرايي شده است؛ نخست دوران احمدي‌نژاد كه هم حاكميت بر دولت به نام اصولگرايي تمام شد، هم آنها نمي‌توانستند مسووليت اعمال دولت را برعهده بگيرند. در اين شرايط هنگامي كه معمولا در هر دو دوره رياست‌جمهوري جاي جناح‌ها عوض مي‌شود، اصولگرايان هم بر قدرت بودند و هم نبودند، نوبت خويش را در اين تداول قدرت از دست دادند ولي نتوانستند برنامه‌هاي خويش را به اجرا درآورند. دوم، خلأ در رهبري كه با درگذشت دو چهره كليدي تعادل بخش جناح يعني مرحومان عسگراولادي و مهدوي كني رخ داد و شدت گرفت. سوم ظهور جريانات تندرو درون جريان اصلي اصولگرايي است كه البته سابقه 10 ساله دارد ولي با برخورد مسامحه‌گرانه رهبري اصولگرايان عملا بحران شدت‌يافته و تندروها مدعي رهبري اصولگرايان شده‌اند.
  اكنون بايد سريعا خلأ رهبري اصولگرايان را پر كنيم، البته اين هم روش دارد، اگر بخواهيم حزبي را ايجاد كنيم كه در ميان اصولگرايان محوريت يابد، چنانچه بعضا شنيده مي‌شود، عملا در تنظيم رابطه اين حزب با نهادهاي حزبي و غيرحزبي جناح دچار مشكل خواهيم شد زيرا دليلي وجود ندارد كه احزاب ريشه‌دار و سنتي تابع حزب جديد شوند.
   اگر بخواهيم يك فرد را محوريت بخشيم مثلا دكتر لاريجاني كه چهره متعادلي هم است، باز هم دچار مشكل خواهيم شد زيرا در رده دوم رهبران اصولگرا تقريبا نوعي همسطحي وجود دارد و در عين حال خصلت كاريزماتيك هم وجود ندارد. پس بايد به گمان من مجمعي بزرگ تدارك ديده شود كه خصلت پذيرش كثرت درون اصولگرايي را داشته باشد، نهادي مثل كنگره يا مجلس عالي اصولگرايي.
  وضعيت وحدت اصولگرايان بهتر نشده است، كساني مثل تقوي زحماتي كشيدند كه خالصانه هم بود ولي اختلافات و معضلات ريشه‌دارتر از اين است كه با چند عكس يادگاري از بين برود.
  پايگاه اجتماعي اصولگرايان گسترده و داراي عمق عقيدتي است ولي به دليل عدم مديريت فضا، اين بدنه در حال تغيير مسير است. گروهي راديكال‌تر شده و به تندروها مي‌پيوندند، گروهي به دولت فعلي نزديك مي‌شوند، بخش مهمي هم در اميد ظهور تحركي اساسي ميان سران اصولگرا روزبه‌‌روز تحليل مي‌روند.
  جريان اصولگرا برنامه ويژه‌يي براي افكار عمومي ارايه نكرده و اين بسيار خطرناك است زيرا اين جريان حامي اعتقادي و اصيل انقلاب اسلامي است، بي‌برنامگي‌اش به انقلاب هم صدمه خواهد زد.
 متاسفانه اين ضعف بيشتر به معتدلين و بدنه اصيل آن برمي‌گردد والا تندروها كاملا براي افكار عمومي مخاطبان‌شان برنامه  دارند.
   اساسا بازي سياسي ما در حال تغيير است. با ابزارهاي قديمي ديگر نمي‌توان نتيجه‌يي مطلوب گرفت. اصولگرايان صحنه‌هاي مهمي را ناديده انگاشته‌اند كه اتفاقا ظرفيت جذب راي بالايي دارد؛ مثل صحنه اجتماعي محيط‌ زيست و مهم‌تر از همه فرهنگ و هنر.
  من فكر مي‌كنم آن دوران كه تصميمي گرفته شود و بقيه سمعا و طاعتا بگويند گذشته است. ما ديگر نمي‌توانيم از جعبه شعبده‌بازي برنامه‌يي بياوريم و همه براي ما كف بزنند. تازه بحث‌ها شروع شده است.
  تا مشكل رهبري اصولگرايان حل نشود، هيچ تصميم اتخاذ شده توسط اين يا آن گروه مقبوليت عام نخواهد يافت.
  در صورت شكست مذاكرات تندروها بعيد نيست كه در مجلس و بيرون معركه‌گردان شوند.
  سكوت و سكون معتدلين و نيز ضعف شناخت دولت از فضاي مجلس عملا باعث جلوه‌گري تندروهاي محدود مجلس شد.
  گرايش فكري جامعتين با پايداري‌ها متفاوت است مگر اينكه جامعتين باورهاي خود را كنار بگذارد و زير چتر پايداري برود كه شدني نيست و اگر چنين وضعي هم رخ دهد عملا جامعتين جايگاه خود را به عنوان جرياني محوري و عقل‌محور در ميان عقلاي اصولگرا از دست خواهد داد.
 تحرك احمدي‌نژاد و هواداران او امري عجيب و خلاف عقل نيست، فعلا پايداري به نيابت از او ولو انكار كند، اقداماتي را انجام مي‌دهد اما مهم‌ترين فاكتوري كه موقعيت ويژه براي احمدي‌نژاد ايجاد خواهد كرد شكست دولت روحاني در برنامه‌ها يا غلتيدنش به آغوش اصلاح‌طلبان خواهد بود.
  مهم تعامل اصلاح‌طلبان و اصولگرايان به اقتضاي تشكيلات‌شان نيست بلكه مهم پيدايش جبهه بزرگ و فعال عقل‌گرايي و اعتدال‌گرايي در برابر افراط است. در اين حالت اصولگرا و اصلاح‌طلب براي پيشرفت و تعالي ايران متحد خواهند شد والا تا هر كس بر اساس تعصبات جناحي عمل مي‌كند اولين قرباني‌ها عقل است و اعتدال!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون