قارچهاي بيسوادي رشد ميكنند
سعيد معيدفر
مدركگرايي و بيماري «كپي- پيست مقالات» در نظام آموزشي ما، اتفاق تازهاي نيست. حالا شايد اين ماجرا كه دانشجويان با اندكي صرف وقت در فضاي مجازي يا خرج مقداري پول در موسساتي كه مقالههاي علمي مختلف و پاياننامه ميسازند، مقالات و پاياننامههاي خود را به دست ميآورند، مخصوص اين روزگار باشد و امكانات تازه. اما مدركگرايي از ابتدا در سيستم آموزشي ما وجود داشته و از ابتدا، نظام آموزشي ايران مبتني بر توسعه دانش براي پركردن كادر اداري و سازماني نهادينه شده است. در تحولات مدرن جامعه ايراني كه همزمان با دوره رضاشاه، آغاز شده موسسات علمي و دانشگاهها، همه براساس يك نياز اداري افتتاح شدند تا فارغالتحصيلان بتوانند بعد از گذراندن دورههاي مختلف، شبيه يك محصول وارد نظام اداري شوند و سركار بروند. سيستم آموزشي ما براساس نيازهاي اداري شكلگرفته است و اينكه آدمها تواناييهاي اداري پيدا كنند تا در ساختار اداري موثر باشند. از همين تفكر هم «مدركگرايي» در جامعه ايراني شكل گرفته و باعث شده تا به جز دسته خاصي از نوابغ، نخبهها و استعدادهايي كه نه براي كسب مدرك كه براي دانشآموزي بيشتر به دانشگاهها رفتهاند، باقي دانشجويان در نظام آموزشي بيشتر از يك مدرك، دستاوردي ديگر ندارند. اما در سالهاي اخير اتفاق ديگري هم رخ داده؛ جمعيت جوان كشور بالا رفته و بيكاري و مشكلات اقتصادي هم به اين بحران اضافه شده. در مقطعي دانشگاهها با افزايش نرخ متقاضي روبه رو بودند و دانشجوياني كه ميخواستند به هر ترتيبي، سهمي از مدركگرايي داشته باشند. اما همزمان، فرصتهاي شغلي هم كم و كمتر شد و كار به جايي رسيده كه تنها داشتن يك «مدرك» كافي است و ديگر مهم نيست كه در آينده دانشجو در رشتهاي كه تحصيل ميكند فعال باشد يا نه. اگر تا پيش از اين بحران، مدركگرايي به اشتغال ختم ميشد، حالا ديگر مدرك داشتن الزاما به معناي تامين آن نظام اداري هم نيست و در اين بحران بيكاري، اشتغالزاييهاي منفي هم رخ داده؛ شغلهايي مثل كلاسهاي كنكور كه سالهاست مثل قارچ رشد ميكنند يا مشاغلي مثل تامين پاياننامه و مقالات علمي كه كار دانشجويان بيانگيزه و بيتفاوت را راحتتر ميكند. دانشگاهها تبديل به سيستمي شدهاند كه محصولاتي را در داخل خود توليد ميكنند و بعد يا اين محصولات ديگر كارايي ندارند يا دوباره به خود دانشگاه بازميگردند و در همان سيستم، باقي ميمانند.