• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3135 -
  • ۱۳۹۳ پنج شنبه ۲۷ آذر

ميزگرد هاليوود ريپورتر با كارگردانان برتر سال جهان


   مازيار  معتمدي/ ميزگرد كارگردانان برتر سال نشريه «هاليوود ريپورتر» مثل هر سال به بررسي تجربيات كارگردان‌هاي شاخص با حضور مايكل لي، آنجلينا جولي، ريچارد لينكليتر، بنت ميلر، كريستوفر نولان و مورتن تيلدوم پرداخت.
  بيايد از همان لحظه‌يي صحبت‌مان را شروع كنيم كه به اين نتيجه رسيديد كارگرداني راه شماست.
كريستوفر نولان: من وقتي هفت سال داشتم شروع به ساخت فيلم كردم – آن هم با دوربين سوپر هشت ميليمتري. يادم مي‌آيد وقتي 12 سال داشتم فهميدم كه كار كارگرداني در حقيقت   چيست.
مايك لي: 12 سالم بود و داشت برف مي‌آمد. پدربزرگم به تازگي درگذشته بود و همه در خانه بودند. پيرمردها داشتند تابوت را از پله‌ها پايين مي‌آوردند و يك مردي هم بود كه دماغي دراز داشت و يادم مي‌آيد با خودم فكر مي‌كردم: اين فيلمي فوق‌العاده خواهد شد. اين كاري است كه مي‌خواهم انجام دهم، مي‌خواهم درباره چيزهايي كه دوست‌شان دارم فيلم بسازم.
     وقتي فيلم مي‌سازيد نگران هستيد و مي‌ترسيد؟
لي: بله. هيچ‌وقت پيش نيامده كه فيلمي بسازم و پيش خودم فكر نكنم: اين همان فيلمي است كه قرار است يك فاجعه باشد.
مورتن تيلدوم: ديدن نخستين تدوين فيلم بدترين چيز است. شما سرجمع اثر را ديده‌ايد و با خود فكر مي‌كنيد كه لعنت! گند زدم به كل فيلم.
نولان: من دقيقا به همين دليل سر هم‌بندي اثر را نگاه نمي‌كنم. هيچ‌وقت نگاهش نكردم – نمي‌توانستم با آن روبه‌رو شوم. چهار ساعت نسخه افتضاح كاري است كه انجام داده‌ايد. جالب اين است كه اديتورها آن را نسخه اديتورها مي‌نامند.
تيلدوم: هيچ‌چيز را هم نمي‌توانيد حذف كنيد. همه‌چيز بايد در فيلم باشد. طولاني است و افتضاح است و ازش متنفريد و تماشا كردنش براي نخستين بار بدترين تجربه است.
آنجلينا جولي: شنيدن اين حرف خيلي آرامش‌بخش است. به من احساس خيلي بهتري مي‌دهد. (مي‌خندد)
ريچارد لينكليتر: هيچ‌وقت به خوبي شات‌هاي فيلمبرداري شده روزانه نيست و از سوي ديگر هيچ‌وقت به بدي نخستين كات كامل فيلم نيست.
 اگر نمي‌خواهيد تماشا كنيد پس چرا يك سرهم‌بندي كلي اوليه انجام مي‌دهيد؟
نولان: چون براي اين ساخته مي‌شود كه به شما بگويد همه‌چيزي را كه مي‌خواستيد گرفته‌ايد يا خير. من به فيلمبرداري دوباره اعتقاد ندارم و به افرادي كه داريم و صحنه فيلمبرداري اوليه كه داريم باور دارم پس براي من اتمام فيلمبرداري اصلي اهميت دارد. براي همين لي اسميت كه اديتورم هست اگر چيزي را نفهميده باشد زنگ مي‌زند و مي‌گويد: چرا اين شات را نگرفتي؟ هر شب با هم مي‌نشينيم و صحنه‌هاي فيلمبرداري شده روز را تماشا و درباره‌شان صحبت   مي‌كنيم.
جولي: در پاسخ به اين پرسش كه چطور وارد كارگرداني شدم بايد بگويم كه كاملا تصادفي بود. من يكي از آن بازيگراني بودم كه هميشه به من مي‌گفتند مي‌خواهي كارگرداني كني و من هم مي‌گفتم به هيچ‌وجه نه. اما مي‌خواستم درباره جنگ يوگسلاوي چيزهاي بيشتري ياد بگيرم براي همين پروژه‌يي را نوشتم («سرزمين خون و عسل») كه بسيار شخصي بود. فكر نمي‌كردم بخواهم آن را به هيچ كس نشان بدهم. پروژه‌يي بود كه از آن به عنوان بهانه‌يي استفاده مي‌كردم كه بيشتر درباره تاريخ مطالعه كنم و بعد يك روزي كسي گفت: مي‌داني، آنقدر هم بد نيست، بايد فيلم شود.
  آن پروژه چطور دست شما رسيد؟
جولي:  من آن آدم ديوانه‌يي بودم كه فكر كردم آنقدر خوش‌شانسم كه بتوانم اين كتاب را داشته باشم و نحوه نوشتن لارا هيلن‌برند آنقدر تصويري است كه بي‌اختيار مي‌خواهيد آن را ببينيد. اما در ابتدا خيلي درباره آن نمي‌دانستم و فكر مي‌كردم درباره كارهاي قهرمانانه و مردي است كه مي‌تواند كارهاي خارق‌العاده انجام دهد و خيلي علاقه‌مند نبودم. بعد متوجه شدم كه درباره قدرت روحيه انساني است. مي‌خواستم جاي پاي او بگذارم و همان سفر را انجام بدهم.
لي خطاب به لينكليتر: 12 سال صرف ساخت يك فيلم كرديد. آيا باز هم اين كار را خواهيد كرد؟
لينكليتر:  13 سال بود. بستگي به داستاني دارد كه بايد تعريف شود. بيشتر فيلم‌هاي امروزي احساس يك قطار فراري را دارند. اينكه من مي‌توانستم سه روز فيلمبرداري كنم، اديت كنم، تماشايش كنم و بروم مثلا شش ماه كاري ديگر انجام دهم و دوباره برگردم و ببينم براي سال آينده چه چيزي لازم دارم يك نعمت حقيقي بود. اصلا احساس يك فيلم را نداشت.
  هيچ كدام از شما 12 سال صرف ساخت فيلمي كرده‌ايد؟
نولان: من مي‌گويم 10 سال وقت صرف نوشتن «سرآغاز» كردم اما خيلي كارهاي ديگر هم انجام دادم.
لينكليتر: فيلمسازها خيلي كنترل‌جو هستند و مي‌خواهند همه عناصر را كنترل كنند. در مورد اين فيلم به اين نتيجه رسيدم كه خيلي خوب مي‌خواهم اين كارت را كنار بيندازم و با آينده‌يي كه كاملا ناشناخته است همراهي كنم.
تيلدوم: بست دادن چيزي به مدت 12 سال از جهات زيادي ديوانه‌وار به نظر مي‌رسد. موقع فيلمبرداري مي‌دانيد كه قرار نيست بخوابيد و بايد همه‌چيز را در يك بازه زماني جاي دهيد و هميشه مي‌ترسيد كه تصميم اشتباه گرفته باشيد و تمام چيزهاي لازم را نداشته باشيد. وقتي تمام مي‌شود در عين حال رها شديد و مي‌ترسيد.
   فيلمبرداري چطور روي زندگي خصوصي‌تان تاثير مي‌گذارد؟
تيلدوم: بايد شريك زندگي‌اي داشته باشيد كه حقيقتا درك مي‌كند چه مي‌كشيد چون در آن مدت شديدا روي خودتان متمركز مي‌شويد. واقعا به فرد ديگري اهميت نمي‌دهيد چون همه‌چيز را در بر مي‌گيرد.
جولي: من به خانه مي‌رفتم و فرزندانم به من تعادل مي‌بخشيدند چون موقع كار ديوانه مي‌شدم. قبل از خواب چند ساعت ديوانگي خاص خودم را داشتم، اما هميشه خوشحال بودم كه مي‌توانم با آنها روي زمين بنشينم و بازي كنم چون واقعا آدم را مجبور مي‌كند كه براي مدتي كار را پشت سر بگذارد و واقعا كمك مي‌كند.
 چه محدوديت‌ها و نيازهايي توسط استوديوها يا سرمايه‌گذاران اعمال مي‌شود؟
لينكليتر: خب هر فيلم متفاوت است. من فيلمي شش روزه با بودجه 23 هزار دلاري و فيلمي 50 روزه با بودجه 30 ميليون دلاري ساخته‌ام.
  مورتن تو با هاروي واينستين كار كردي كه دقيقا به اين خاطر معروف است كه خود را وارد فيلم‌هاي كارگردانانش مي‌كند.
تيلدوم: من راستش موقع وارد شدن خيلي ترسيده بودم. آدم همه جور داستاني مي‌شنود. نخستين فيلم هاليوودي‌ام بود و آماده بودم كه اگر چيزي گفت با استقامت برخورد كنم، اما همه‌چيز خوب پيش رفت. اما متوجه شدم كه راه‌حل‌هايي كه آنها پيدا مي‌كنند معمولا اشتباه است و بايد راه‌حل‌ها را درون خودتان پيدا كنيد.
    فيلم يا كارگردان خاصي بوده كه شما را شكل داده باشد؟
جولي: سيدني لومت. «تپه». من كتاب او را خواندم و پيش خودم نگهش مي‌دارم و با بازخواني آن خيلي چيزها درباره‌ او ياد گرفتم. با افراد بسياري كه با او كار كردند صحبت كردم تا درباره پروسه كار كردن با بازيگران و نحوه برخورد او به آثار بيشتر آشنا شوم.
  تو چي كريس؟ فكر كنم «2001».
نولان: آن فيلم برايم فوق‌العاده بود. پدرم وقتي هفت سال داشتم مرا براي تماشايش به ميدان لستر لندن برد. هيچ‌قت آن تجربه را فراموش نكردم. اما به ياد مي‌آورم كه متوجه شده بودم كه اگر به «آدم فضايي» و «بليد رانر» نگاه كنيد متوجه مي‌شويد آنها فيلم‌هايي متفاوت با مجموعه بازيگران متفاوت و داستان‌هايي متفاوت هستند كه در دنياهاي گوناگون اتفاق مي‌افتند، اما تفكر پشت‌شان يكي است. يادم مي‌آيد كه متوجه اين موضوع شدم و با خودم گفتم ريدلي اسكات يك كارگردان حقيقي است.
لينكليتر: من خيلي وقت پيش يك انجمن فيلمي راه انداختم كه فقط بتوانم هر فيلمي را كه مي‌خواهم ببينم و خيلي هم به حالم بستگي دارد. يكي از حال‌هاي خاص مرا انتخاب كنيد و به شما مي‌گويم كارگردان‌هاي محبوب‌ام چه كساني هستند.
جولي: الان چه حالي داري؟
لينكليتر: همين لحظه؟ هممم. به نظر دوست دارم يك كمدي ببينم. دوست دارم يك كمدي هال اشبي ببينم، شايد «شامپو».٭خبرگزاري  مهر

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون