علي رهبري عطاي رهبري اركستر سمفونيك تهران را به لقايش بخشيد
نامه خداحافظي علي رهبري
زينب كاظمخواه/ علي رهبري پايش را در يك كفش كرد و در نهايت وقتي ديد كه نه نامه به جنتي و نه نامه به رييسجمهور و نه حتي جلسهاش با علي مرادخاني معاون هنري ارشاد نتيجهاي ندارد و آنچه او ميخواهد و از آن گلايه دارد امكان نخواهد داشت، استعفايش را نهايي كرد و آنقدر در تصميم خود مصر بود كه به اتريش محل اقامت دايمياش رفت و نامه رسمي كنارهگيرياش از اركستر را به رسانهها داد تا همه راههاي برگشتش را ببندد.
مشكلات علي رهبري سر اركستر سمفونيك تهران انگار تمامي نداشت. او اول آستينها را بالا زد و نامهاي به رييسجمهور نوشت و درباره مشكلات اين اركستر صحبت كرد. بعد از چند وقت انگار آن نامه تاثيري نداشته باشد، دوباره نامهاي ديگر نوشت اما اينبار به علي جنتي، وزير ارشاد. در آن نامه دادن اختيار اين اركستر به بنياد رودكي را اشتباهي بزرگ دانسته بود و از مديريت بهرام جمالي بر بنياد رودكي و عدم شناخت موسيقي كلاسيك از سوي او و همچنين از ندادن دستمزد درست به اعضاي اركستر گلايه كرده بود. او در اين نامه متذكر شده بود كه تمام مشكلات را تحمل كرده ولي ديگر اميدي براي ادامه كار با بنياد رودكي را ندارد به همين خاطر از سمت رهبر دايم و مدير هنري اين اركستر استعفا ميدهد. چند روز بعد از انتشار اين نامه، علي رهبري اعلام كرد كه با علي مرادخاني معاون هنري ارشاد و فرزين پيروز پي مشاور اركستر سمفونيك جلسهاي داشته و مرادخاني در آن جلسه ضمن تاييد بر پيشرفت در نظم و كيفيت هنري اركستر سمفونيك تهران در ۱۲ ماه گذشته به علي رهبري گفته كه به هيچوجه نميخواهند او اركستر و راهي را كه پيش گرفته را ترك كند، اين حرف به معناي اين بود كه مرادخاني استعفاي علي رهبري را نپذيرفته است. معاون هنري وزير ارشاد از رهبري خواسته بود كه يك هفته صبر كند تا او بعد از بررسي كامل نارضايتيهايي كه او از بنياد رودكي اعلام كرده راهي را براي ادامه كار اركستر سمفونيك تهران پيشنهاد كند.
رهبري هم روي حرف مرادخاني حساب كرد و گفت كه يك هفته صبر ميكند. چند روز بعد از آن جلسه، تعدادي از نوازندگان اركستر سمفونيك تهران به دعوت مديريت بنياد فرهنگي هنري رودكي با مسوولان اين نهاد ديدار و گفتوگو كردند. در اين جلسه كه با حضور بهرام جمالي مديرعامل بنياد رودكي، حسن سهرابي مدير امور اداري و امور حقوقي و مهدي اكبري مدير برنامهريزي و بودجه اين مجموعه فرهنگي برگزار شد تعدادي از نوازندگان اركستر سمفونيك تهران درباره موضوعات حقوقي و قراردادهاي نوازندگان، نوع قراردادها و بودجه اركستر سمفونيك تهران سوالاتي را مطرح كردند.
يكي از مشكلاتي كه علي رهبري بارها به آن اشاره كرده بود دستمزد نوازندگان اركستر بوده كه به صورت نامنظم و با تاخير پرداخت ميشده، اما در اين جلسه اعلام شد نوازندگاني كه نسبت به دريافت حقوق خود اعتراض داشته و مشكل دارند ميتوانند به امور اداري بنياد رودكي مراجعه كرده و مطالباتشان را اعلام كنند. اين در حالي است كه تمامي مطالبات قانوني تا پايان اسفند ماه تسويه خواهد شد ضمن اينكه تنظيم قرارداد سال آينده نوازندگان اركستر منوط به تسويهحساب كامل قرارداد سال ۹۴ خواهد بود.
اما اين جلسه هم انگار كارساز نشد و علي رهبري فكر كرد كه مشكلات به روال سابق خود باقي ماندهاند؛ همين شد كه همچنان بر استعفاي خود پافشاري كرد و با وجود قبول نكردن اين استعفا ايران را به مقصد وين ترك كرد و بعد هم از راه دور نامهاي را براي رسانهها ايميل كرد، نامهاي كه او از بسياري افراد حقيقي نام برده كه باعث بروز مشكلات و حاشيههاي فراواني براي اركستر شدهاند. او نامهاي نوشته كه به منزله خداحافظي با اركستر سمفونيك تهران بعد از يك سال همكاري است. او در اين نامه نوشته است:
«هموطنان گرامي و هنردوست ايران، دوستان عزيزم و نوازندگان محترم اركستر سمفونيك تهران:
براي اينجانب، بعد از ۴۰ سال فعاليت هنري در كشورهاي مختلف افتخار بزرگي بود تا در طول ۱۲ ماه دوباره در مملكت خودم در خدمت شما باشم. ۱۲ ماهي كه ما همگي موفق شديم با وجود مشكلات فراوان مانند اغلب كشورهاي پيشرفته دنيا برنامهاي سالانه چاپ كرده و آن را عملي كنيم.
از نظر هنري ما روي صحنه به همه ثابت كرديم كه در ايران هم امكان كار حرفهاي با كيفيت بالا وجود دارد و شما عزيزان آن را با نظمي بينظير و تحسينبرانگيز به اجرا درآورديد ولي متاسفانه وابستگي اركستر به بنياد رودكي و گردانندگانش همواره مانعي براي ادامه كار و پيشرفت بود؛ بنيادي كه مدير عامل و همراهانش نه تنها كمترين تجربهاي در زمينه مديريت اركستر نداشتند بلكه با سوء مديريت و در نتيجه بينظمي و بيبندوباريهاي فراوان اداري روزانه با ايجاد مشكلات متعدد آرامش را از مجموعه اركستر سمفونيك تهران سلب كردند و به غير از ايجاد تشويش، هيچ زمينهاي براي ايجاد بستري مناسب براي فعاليت هنري فراهم نكردند و هنوز با گذشت ۱۲ ماه هيچ قدمي در مورد اداره يك اركستر ۷۵ نفري برنداشتهاند.
همين باعث شد كه بنده كه فقط براي مديريت هنري دعوت شده بودم بيشتر وقتم صرف مبارزه براي گرفتن حق قانوني نوازندگان شد كما اينكه هر روز با دغدغهاي تازه به سراغ نوازندگان رفتم.
بالاخره بعد از ماهها به اين نتيجه رسيدم كه ادامه همكاري حرفهاي من با اين بنياد غيرحرفهاي به هيچوجه امكان پذير نيست و نميتوانم بي تدبيري و بيمسووليتيهاي ماههاي گذشته را تحمل كنم به همين دليل هم دو ماه پيش با اعتراض، مشكلات را به اطلاع عموم رساندم. اين بنياد ميخواهد بنده فقط به عنوان رهبر ميهمان كار بكنم كه ديگر مزاحم اعمال غيرحرفهاي و غيرانسانيشان نشوم؛ بنده هم قبول نكرده و نخواهم كرد. بنياد رودكي از ماهها پيش شورايي درست كرده به نام شوراي سياستگذاري اركستر سمفونيك با حضور:
۱. مديرعامل آقاي (…) نوازنده متوسط سه تار ولي بدون داشتن هيچگونه فرهنگ موسيقي كلاسيك و عدم سابقه در مديريت اركستر سمفونيك.
۲. مشاور هنري و گرداننده تمام برنامههاي پشت پرده (…) نوازنده متوسط تنبور و كاملا نا آشنا و دور از فضاي اركستر سمفونيك. شخصي كه در تلاش براي به انحصار درآوردن اركستر سمفونيك تحت سلطه شركت هنري خودش است.
۳. مشاور هنري و رابط اعظم در خانه موسيقي و شوراهاي ديگر (…) خواننده متوسط آواز سنتي و داراي هيچگونه اطلاعاتي از اركستر سمفونيك و موسيقي كلاسيك.
۴. دلال، مشاور هنري، اقتصادي، حقوقي، اجتماعي، سياسي، امنيتي، استراتژي، داراي قدرت مطلق وتو و اختيار تام در تمام موارد و داراي داشتن حق گفتن حرف آخر به همه افراد. (…) كه ايشان به طور كل دور از فضاي موسيقي هستند.
حال شما دوستان در هر مقامي كه هستيد خودتان قضاوت كنيد كه چطور ميشود در كنار اين افراد واقعا بيربط به موسيقي كلاسيك و اركستر سمفونيك كارهاي جهاني انجام داد. اين افراد در شش ماه گذشته با بيسوادي و ندانمكاري و تصميمات غيرحرفهاي تماما غلط و با سلب آرامش مدام فعاليت را براي اركستر سمفونيك غير ممكن ساختند. وجود اين چهار نفر تنها دليل اينجانب براي استعفا هستند.
يكي از تلخترين روزهاي كاري زندگي من امروز بود كه خودم را ناچار ديدم كنسرتهاي اختتاميه فستيوال بينالمللي بهاري شانگهاي در چين و كنسرت افتتاحيه فستيوال بروكنر در اتريش را كه از شخص بنده دعوت شده بود و همچنين دعوتنامه چندين سوليست و رهبر ميهمان ايراني و خارجي را لغو كنم. اميدوارم روزي شرايط و زمينه مناسب بدون وجود چنين افراد ناكارآمد و كم سواد و به دور از شخصيت هنري براي حضور مجدد اينجانب و همكاري حرفهاي با اركستر سمفونيك فراهم شود. با اميد به روزهايي بهتر براي موسيقي ايران.»
بالاخره بعد از كش و قوسهاي فراوان انگار مسوولان نتوانستند به قولهايي كه به رهبري براي حل مشكلات اين اركستر داده بودند، جامه عمل بپوشانند. حسين نوشآبادي، سخنگوي وزارت ارشاد هم به اين استعفا واكنشنشان داده و گفته كه تصميم علي رهبري قدري عجولانه بوده است و البته تصديق كرده كه اركستر ملي و اركستر تهران هر دو با مشكلات مالي دست و پنجه نرم ميكردند. به هر حال انگار علي رهبري ديگر طاقتش طاق شده بود و عطاي رهبري اركستر سمفونيك تهران را به لقايش بخشيد و به جايي كه از آنجا يك سال پيش آمده بود برگشت تا دوباره اركستر سمفونيك تهران بدون رهبر بماند.