• ۱۴۰۳ سه شنبه ۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3487 -
  • ۱۳۹۴ پنج شنبه ۲۰ اسفند

مترجمي با نثر خوشخوان و روان

اسدالله امرايي

مرتضي كلانتريان متولد ۱۳۱۱ و تنكابني است. حقوق خواند و دكتراي حقوق را از دانشگاه پاريس گرفت و بعد از پايان تحصيلات به ايران آمد و به عنوان قاضي دادگستري مشغول كار شد. پس از بازنشستگي به وكالت روي آورد، اما وكالت را كنار گذاشت و شوق ترجمه او را به وادي ادبيات كشاند. نثر فاخر و روان او در برگردان فارسي متون ادبي و البته متون حقوقي مورداستقبال علاقه‌مندان ادبيات و دانشجويان حقوق قرار گرفته است. كلانتريان از ميان متون ادبي، آناني را كه با ذايقه ادبي خود و جامعه مخاطبانش سازگاري بيشتري دارد، انتخاب مي‌كند و در ترجمه وسواس غريبي دارد. «نقطه ضعف» اثر آنتونيس ساراماكيس با ترجمه او يكي از اين آثار است. نشر آگاه آن را تجديدچاپ كرد. «وجدان زنو» رمان مدرني از ايتالو اسووو است رمان «سيماي زني در ميان جمع» اثر هاينريش بل نيز از آن دسته آثاري بود كه در ايران مخاطبان بسياري را در حوزه ادبيات داستاني جلب كرد و به سرعت به چاپ‌هاي مكرر رسيد. ديدار به قيامت اثر پي‌ير لومتر نويسنده فرانسوي برنده جايزه گنكور سال 2013 شده است. «زمين اطرافش همه‌جا مي‌لرزد. خيلي دورتر، بالاي سرش، جنگ ادامه دارد. خمپاره‌ها همچنان زمين را مي‌لرزانند و زيرورو مي‌كنند. آلبر با ترس و شرم چشمانش را باز مي‌كند. شب است، ولي تاريكي كامل نيست. اشعه‌هاي بسيار كوچكي از نور سفيدگون روز به زحمت رخنه مي‌كند: نوري پريده‌رنگ، با ورقه ناچيزي از زندگي. آلبر به‌ناچار بريده‌بريده نفس مي‌كشد. آرنج‌ها را چند سانتيمتر به دو طرف باز مي‌كند، موفق مي‌شود پاهايش را كمي دراز كند، خاك را به پايين پاها مي‌راند. محتاطانه ضدترسي كه بر وجودش چيره مي‌شود، تلاش مي‌كند. صورتش را به‌آرامي آزاد مي‌كند تا بتواند نفس بكشد. بلافاصله لايه‌اي از خاك مثل تاولي مي‌تركد و از صورتش جدا مي‌شود. واكنشش آني است. همه عضلاتش باز مي‌شوند، ولي چيز ديگري اتفاق نمي‌افتد. چه مدت در اين توازن ناپايدار كه هواي نفس كشيدن كم‌كم كمياب‌تر مي‌شود، باقي مي‌ماند كه فكر مردن چطور رهايش نمي‌كند، چه كار بايد بكند اگر از اكسيژن محروم شود، با رگ‌هايي كه يكي‌يكي مي‌تركد و از هم مي‌پاشد، با چشماني كه چون هوا براي ديدن ندارد از حدقه درآمده. سعي مي‌كند تا جايي كه مي‌شود كمتر نفس بكشد، فكر نكند، خود را همان طوري كه هست ببيند.» رمان ديدار به قيامت برنده جايزه گنكور ٢٠١٣، روايت دو سرباز جنگ است كه از بزرگ‌ترين كشتار قرن بيستم در جنگ جهاني اول، جان سالم به‌در برده‌اند. ماجرا اما از آنجا آغاز شد كه دولت تصميم گرفت كار تفحص و نبش پيكرهاي سربازان كشته‌شده در جنگ را كه نزديكي‌هاي جبهه به خاك سپرده شده بود، به شركت‌هاي خصوصي واگذار كند. «طرح دولت اين بود كه همه مرده‌ها را در گورستان‌هاي نظامي وسيعي جمع كند. در تصويبنامه هيات وزيران قيد شده بود: تشكيل بزرگ‌ترين گورستان‌هاي ممكن با برچيدن كوچك‌ترين گورستان‌ها. چون جسدهاي سربازان همه جا پخش و پلا بود.» اين اقدام بزرگ زمينه‌ساز كسب‌وكاري پرسود شد: صدها هزار تابوت بايد ساخته شود، ‌زيرا نعش‌هاي بيشتر سربازها بدون تابوت، زير لايه نازكي از خاك پنهان است. صدها هزار نبش قبر با ضربه بيل، همان اندازه كاميون براي نقل‌و‌انتقال پيكرهاي در تابوت گذاشته شده و حمل آنها به ايستگاه‌هاي راه‌آهن، صدهاهزار قبر كنده‌شده در مقصد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون