• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3507 -
  • ۱۳۹۵ سه شنبه ۳۱ فروردين

همايش سعدي و كنفوسيوس برگزار شد

سعدي و كنفوسيوس در تهران به هم رسيدند

اعتماد| سعدي نه تنها به دفعات از چين به زبان تحسين‌آميزي ياد كرده بلكه در مسير طولاني سفرهاي خود در جواني در سرزمين كاشغرسين‌كيان چين قدم گذاشته است. در اين شهر مسجدي كه به نام آزينه معروف است و سعدي شيرازي از آن ديدن كرده به همان شكل قديمي حفظ شده است. داستان ديدار سعدي از اين مسجد و نمازگزاري او در آن همچنان به عنوان يادبود تاريخي مورد تبادل فرهنگي دو ملت ايران و چين در ميان مردم بومي دهان به دهان گفته مي‌شود. آثار سعدي تقريبا هفتصد سال قبل، وارد چين شد و از قرن 14 به بعد گلستان او جزو كتاب‌هاي درسي مسلمانان چين بود. غير از اين كتاب مردم چين در قديم با غزليات سعدي آشنا بودند. در 1948 يكي از مسلمانان چين به نام «وانگ جين» كه زبان فارسي را به خوبي مي‌دانسته براي نخستين بار گلستان را به زبان چيني ترجمه كرده است. از سوي ديگر كنفوسيوس فيلسوف بزرگ چين قرار دارد كه گفته مي‌شود در افكار سعدي و اين فيلسوف شباهت‌هايي وجود دارد. به عنوان مثال هم سعدي و هم كنفوسيوس بر اهميت علم و دانش تاكيد مي‌كردند و به نقش آموزش و تربيت در نوسازي و اصلاح انسان و جامعه اهميت مي‌دادند و در مورد اخلاق و خودسازي انسان، ‌هر دوي آنها مسووليت انسان را در مقابل جامعه تاييد كرده و بر اين عقيده بودند كه آنچه بر خود روا نمي‌داريد بر ديگران هم روا نداريد. اين شباهت‌ها و بسياري ديگر، كه ميان سعدي و كنفوسيوس وجود دارد بهانه‌اي شد براي برگزاري همايش سعدي و كنفوسيوس در ايران؛ همايشي دو روزه كه 29 و 30 فروردين در شهر كتاب برگزار شد. در اولين روز همايش فتح‌الله مجتبايي، رضا داوري‌اردكاني، ضيا موحد، پروفسور چينگ من لي، پروفسور «بي گوي»، كوروش كمالي سروستاني و علي اصغر محمدخاني حضور داشتند. كوروش كمالي سروستاني در اين نشسست گفت كه جغرافياي خيال سعدي محصور به مرزهاي مادي نيست و شاعر پرآوازه ما علاوه بر سفرهايي كه بر ما روشن است، بر سمند خيال و بر ذهن سيال، چين و ماچين را در نورديده است و حكايت او در گلستان كه از جامعه كاشغر مي‌گويد به دوران محمد خوارزمشاه، انگيزه‌اي شده است براي تذكره‌نويسان كه حكايتش را سفرنامه كنند. چنان‌كه نوشته‌اند مردم چين همواره براي سعدي شيرازي و آثارش ارزش فراواني قايل بوده‌اند و به او احترام مي‌گذاشته‌اند. به گفته او، در سفر سعدي به كاشغر ترديد جدي وجود دارد اما آنچه ترديد نيست مهر سعدي به چين است؛ به همين سياق واژه چين و تركيباتي چون نگارخانه چين، لعبت چين، ديباي چين، كاسه چيني، صورتگران چيني، بت‌خانه چين، بت‌گر چين، نگارستان چين، حرير چين، نافه چين و بت چين در آثارش آمده است كه اگر كاشغر، تركستان، ختن و ختا را به آن بيفزاييم، بسامد واژگان مرتبط با چين در سعدي به پنجاه مي‌رسد. او در انتهاي سخنان خود شرح مختصري از زندگي كنفوسيوس ارايه كرد و برخي اشتراكات معنايي و تذكره‌اي او وسعدي را برشمرد. فتح‌الله مجتبايي استاد دانشگاه ديگر سخنران اين نشست هم به پيشينه روابط فرهنگي ايران و چين اشاره كرد و بعد از بخش‌هايي از زندگي كنفوسيوس و شكل رويارويي او با حكومت وقت را تشريح كرد. او به نقل قولي از كنفوسيوس در باب يكسان‌بودن آدميان در طينت و طبيعت اشاره كرد و افزود: به زعم وي تفاوت‌هاي آدميان نتيجه تعليم و تربيت و حاصل تجربه‌ها و شرايط زندگي آنها است؛ به بيان ديگر چگونگي شخصيت فرد بستگي به چگونگي تربيت و تجارب او دارد. طينت و فطرت در همه يكسان است اما استعداد آموختن و بهره‌گرفتن از تجربه‌ها در همه يكسان نيست و بر حسب شرايط و نوع تربيت تغيير مي‌كند. اين نزديك به نظري است كه در اين خبر معروف آمده است كه: «كل مولود يولد علي الفطره فابواه يهودانه و ينصرانه و يمجسانه». سعدي نيز در تاثير و نتيجه تعليم و تربيت در اصلاح اخلاق و تكامل نفس آدمي با حكيم چيني موافق و هم‌صداست؛ در گلستان او، باب هفتم در تاثير تربيت است؛ باب هفتم بوستان هم در همين معناست. مجتبايي اختلاف نظر سعدي وكنفوسيوس را بر سر نظري درباره اصل و ريشه اخلاق و رفتار آدمي (طينت و طبيعت) دانست. مجتبايي ضمن شرح مصاديقي،  بر اين نكته تصريح داشت كه از نگاه كنفوسيوس آدميت به انسان‌دوستي منحصر شده است؛ وي از آن‌پس تاكيد كرد: براي سعدي جان و حيات جاندار در هر حد و مقامي كه باشد داراي حرمت و قداست است و لطف و احسان و جوانمردي او جانوران ديگر را هم همچون انسان شامل مي‌شود؛ مصاديق زيادي در تاييد اين معنا وجود دارد؛ از آن‌جمله داستان موري است كه شبلي در انبان گندم يافته بود كه در بوستان نقل شده است.
«بي گوي» ديگر سخنران اين همايش هم تاكيد كرد: در روند گسترش تمدن اسلامي فارسي به سمت شرق بايد مردي بزرگ را معرفي كنم؛ او همين شاعر بزرگوار سعدي است. در اواخر قرن شانزده سلسله ‌يمينگ، بنيانگذار آموزش اسلامي چين، گلستان را به عنوان يكي از كتاب‌هاي آموزشي در مقطع كارشناسي مدارس اسلامي قرار داد. پس از آن گلستان در فهرست كتاب‌هايي است كه دانش‌آموزان مدرسه اسلامي براي انديشيدن درباره حقايق آفرينش، درك مكتب تصوف، بهبود سطح خواندن متون فارسي و افزايش سطح ادبي بايد بخوانند. در دوره جمهوري چين (اوايل قرن بيستم) امام مشهور چين اولين ترجمه گلستان را ارايه كرد كه در ۱۹۴۷ چاپ و منتشر شد. اين نسخه در دوره جنگ مهيا شد و امروز نادر و كمياب است. در سال ۱۹۵۸ دانشمندي ديگر ترجمه ديگري از آن دست داد. اين نسخه چندين‌بار تجديد چاپ شده و به عنوان بهترين نسخه در بازار چين موجود است.
ضيا موحد هم در اين نشست اخلاق و آداب و موسيقي را از جمله مباحثي دانست كه ديدگاه سعدي و كنفوسيوس درباره آنها يكسان است. موحد افزود: كنفوسيوس و سعدي هر دو اهل نصيحت و تحكيم اخلاق و نواهي رفتاري و سياسي هستند  اما نكته اينجاست كه آبشخور اين مباحث در سعدي ديني و مبتني بر قرآن و سنت است و در كنفوسيوس عقلاني و فلسفي است. در منتخبات كنفوسيوس سخني از كيفر پس از مرگ و بهشت و دوزخ نمي‌رود. در واقع به قولي، متافيزيك كنفوسيوس متكي بر نيروي فوق‌انساني مطلق است كه خواسته‌هاي آن نيرو را عوامل انساني در جهان محقق مي‌كند. او از اين مرز فراتر نمي‌رود. كنفوسيوس برخلاف سعدي دنبال يافتن «فيلسوفْ پادشاه» بود و براي يافتن و تربيت چنين انساني با دولتمردان نشست‌وبرخاست مي‌كرد؛ شغل دولتي مي‌پذيرفت و گله مي‌كرد كه كسي گوش به حرفش نمي‌دهد و كائنات او را واگذاشته است. «اهميت عملي انديشه‌هاي خيرخواهي سعدي و كنفوسيوس» عنوان بحث چينگ
من لي بود؛ او گفت: سعدي با دلسوزي و مثبت‌نگري نسبت به زندگي گلستان زيبا را پرورش داد و به زمينه وحدت انسان با خداوند رسيد. همين نقطه بزرگي و عظمت او بوده است. انديشه خيرخواهي سعدي باعث شده است كه او به جهان ورود يابد و مورد احترام جهانيان قرار گيرد. شاعر و فيلسوف امريكايي امرسون درباره سعدي مي‌گويد: عشق و علاقه سعدي كل بشر است. مي‌توان گفت روح سعدي مردم جهان را متاثر كرده است. افكار او نيز با توسعه بشر تا ابد خواهد ماند. به معناي ديگر مي‌توان گفت انديشه‌هاي سعدي با متفكر سياست‌مدار و كارشناس آموزش و پرورش چين باستان، كنفوسيوس، شباهت بسيار دارد. داوري اردكاني يكي ديگر از سخنرانان اين همايش بررسي نسبت‌هاي ميان سعدي و كنفوسيوس را هم دشوار و هم آسان ارزيابي كرد و در اين باره گفت: از اين‌روي دشوار است كه جهان كنوني شرق را به دشواري مي‌شناسد؛ تفسيري كه از امروزِ تفكر چيني (كلا شرق دور) صورت مي‌گيرد، در خور تامل است. جهان متجدد بايد از لايه‌هاي متعدد بگذرد تا به تفكر شرقي دست يابد اما حكما در هر جا و متعلق به هر دوراني باشند به يكديگر مي‌رسند و دچار همزباني مي‌شوند. بنابراين مي‌توان بين سعدي و كنفوسيوس هم همزباني‌ها يافت؛ گرچه براي من دشوار است به عالم كنفوسيوس ورود يابم. سعدي كيست؟ ما همه او را شاعر مي‌دانيم؛ شاعر به معناي مطلق لفظ است؛ يعني اگر اروپاييان قرون وسطي «استاد» مي‌گفتند و مرادشان ارسطو بود، به نظر من ما هم اگر سعدي را «شاعر» بگوييم غلو نكرده‌ايم اما سعدي امتيازهاي ديگري دارد. او ادامه داد: ما در تاريخ شعر و ادب فارسي شاعراني داريم كه دانشمند نيز بودند و اين عجيب نيست اما سعدي امتيازي دارد كه او را ممتاز مي‌كند؛ هيچ شاعري چون او كتاب بوستان و گلستان و نصيحه‌الملوك ننوشته است؛ هيچ شاعري كتاب حكمت ننوشته است. بايد در نظر داشته باشيم حكمت با فلسفه تفاوت دارد؛ فلاسفه ما ذوق به كار گرفته‌اند و حكمت قرآن را بر فلسفه اطلاق كرده‌اند؛ اين اطلاق بي‌جا نبود چراكه فلسفه حاوي حكمت نيز است. به هر روي سعدي حكمت نوشته است. بايد توجه داشت حكمت كنفوسيوس حكمت سياسي است كه البته از اخلاق جدا نيست. در مقام قياس اين دو بايد توجه داشت بر اينكه سعدي نيز اهل حكمت سياسي است و آنچه در اين زمينه نوشته است از قبيل مطالب عادي و معمول در اين حوزه نيست.

 

استفاده از قابليت‌هاي هنري در پرداخت به مسائل فرهنگي

بهزاد  شيشه‌گران

پرداختن به مسائل اجتماعي و فرهنگي در خلق مجموعه پوسترهايم در طول اين سال‌ها ناشي از خلاءهايي است كه در مورد چنين موضوعاتي همواره حس مي‌كنم و بنابراين من هم به سهم خود تلاش مي‌كنم تا به‌شكلي اين خلأ را پر كنم. هرچند واقعا آرزوي قلبي من اين بود كه دولت و ديگر نهادهاي مرتبط با اين موضوعات حساسيت مردم را نسبت به مسائل فرهنگي و اجتماعي با پرداختن بيشتر به آنها بالا ببرند. نتيجه چنين نگاهي، علاوه بر شناخت بيشتر جامعه از اين موضوعات به اهميت بيشتر و گسترش چنين مسائلي در جامعه ما منتهي خواهد شد. اين شكل نگاه اتفاقي است كه متاسفانه تا به حال نيفتاده است و من هيچ‌وقت نديده‌ام دولت حامي مسائل عرصه هنر و هنرهاي تجسمي باشد. شيوه معمول در پرداخت به اين مسائل هميشه قالب ثابتي داشته و بعضا در برنامه‌هاي مناسبتي در رسانه‌ها به آن پرداخته مي‌شود. چه اشكالي دارد تا دولت در برخورد با چنين مسائلي نيم‌نگاهي هم به قابليت‌هاي هنري در پرداختن به آنها داشته يا اين انتظار در جامعه هنري در حمايت و تشويق چنين حركت‌هايي وجود داشته باشد؟
من اما در طول اين سال‌ها ترجيح داده‌ام در برخورد با چنين موضوعاتي و در نگاه به مسائل فرهنگي و اجتماعي در جامعه خودم به عنوان سفارش‌دهنده آنها عمل كنم. پرداختن به چنين دغدغه‌هايي از سال‌هاي ابتدايي دهه پنجاه و زماني كه هنرجوي هنرستان هنرهاي زيبا بودم شروع شده و در اين سال‌ها با موضوعات مختلف ادامه پيدا كرده است. اين دغدغه همچنان در من هست و ادامه آن در طي اين 45 سال به خاطر اعتقاد قلبي‌اي بوده كه در پرداخت به اين مسائل داشته‌ام. اين آثار در واقع سفارش‌هاي قلبي من هستند و هميشه دلم خواسته تا در مناسب‌هايي اينچنيني به عنوان كسي كه با رسانه نقاشي و گرافيك درگير است كار كوچكي انجام دهم. در اين ميان «روز سعدي» هم يكي از اين دغدغه‌ها و مشغله‌هاي ذهني من در طول اين سال‌ها بوده و هست. هر ساله در اول ارديبهشت شيفتگان شعر و هنر در بزرگداشت مردي چون سعدي شاعر بزرگ ايران و جهان در شيراز گرد هم مي‌آيند تا سالروزش را گرامي بدارند. من نيز به پاس امروز و آفرينش‌هاي ستودني شاعر بزرگ‌مان، پوستري را پيشكش مي‌كنم به پادشاه سخن، سعدي كه از مجموعه مشاهير ايران و جهان من است.
سعديا! چون تو كجا نادره‌گفتاري هست؟/ يا چو شيرين سخنت نخلِ شكرباري هست؟/ طاعت آن نيست كه بر خاك نهي پيشاني/  صدق پيش آر كه اخلاص به پيشاني نيست
 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون