نگاهي به اقتصاد
در موسيقي زيرزميني
لطفا سردرگم نشويد
سيامك قليزاده
روزنامهنگار
تعريف موسيقي زير زميني در ايران با همه دنيا متفاوت است. اينجا «مجوز» حرف اول را ميزند؛ هر آهنگي كه مجوز «ارشاد» را دريافت نكرده زيرزميني محسوب ميشود. اين تعريف هيچ ارتباطي با محتوا، درآمد، طرز تفكر مستقل و... ندارد. به هر روي اين تعريفي است كه براي موسيقي زير زميني از سوي همه در ايران پذيرفته شده است. پرسش اما اينجا است كه رابطه اقتصادي موسيقي مجوزدار با آنكه مجوز ندارد در چيست؟ اين نامها و نوع كاركردشان چه تفاوتي با هم دارند؟ در واقع هيچ؛ اوضاع اقتصادي اينها تقريبا تفاوت خاصي ندارد. اوضاع اقتصاد موسيقي زيرزميني همان قدر خراب است كه موسيقي مجاز. در اصل «رسيدن به درآمد» در موسيقي ايران يك الگوي كلي دارد و ارتباط مستقيمي با مجوز داشتن و نداشتن، ندارد.
هرچند اگر كمي در اسامي جستوجو كنيد شايد به نامهاي بسياري از خوانندهها يا موزيسينهاي مشهور برسيد كه با برگزاري كنسرتهاي زياد به درآمدهاي بالا رسيدهاند اما اين تنها يك پوسته و ويترين است. از اين ظاهر كه بگذريم راههاي درآمد، براي باقي موزيسينها و البته افراد درگير با چرخه موسيقي يكسان است.
فروش آلبوم، باز هم گذشته از ويترين و افراد مشهور، براي ديگر افراد سود چنداني همراه ندارد و بيشتر موارد ميتوان گفت كه حتي هيچ سودي هم ندارد. موزيسينهاي جوان كه بايد هزينه هم بكنند. پس در اين مورد به جرات، زيرزمينيها نقطه ضعفي ندارند.
پس درآمد اصلي از كجاست؟
يك| واقعيت آن است كه مهمترين شيوه درآمد موزيسينها «تدريس» است. كاري كه بسياري از آهنگسازان و نوازندگان مطرح كشور براي گذران زندگي انجام ميدهند. هر نوازنده يا آهنگسازي با تعداد محدودي شاگرد ميتواند گذران زندگي كند. شايد زيرزمينيها كمتر شناخته شوند و در نتيجه هم شاگردهاي كمتري داشته باشند اما مگر بين 400 آلبومي كه سال 1394 منتشر شد، چند نوازنده نامآشنا وجود داشت؟ اگر تعداد نوازندههاي شناختهشده را هم در بهترين حالت صد تن در نظر بگيريم، به خوبي روشن ميشود كه اين عددها در مقايسه با تعداد كل نوازندگان و موزيسينهاي كشور يك شوخي بزرگ است.
دو| راههاي ديگر درآمد هم براي سبكهاي مختلف متفاوت است؛ براي مثال در سبك «رپ» كه هنوز «روي زمين» نيامده است، پولهاي بزرگي جابهجا ميشود. ساختن بيت (آهنگسازي)، نوشتن تكست (ترانه) ميتواند درآمد ماهانه خوبي براي يك رپر به همراه داشته باشد. در سطوح بالاتر، خوانندههاي مشهور رپ با دريافت مبالغ چندين ميليوني حاضر ميشوند آهنگ مشتركي با خوانندههاي جوان و ناشناخته اجرا كنند.
سه| نكته جالب ديگر اينجاست كه آثار زيرزميني هم نياز به ضبط در استوديو و البته ميكس و مستر دارند؛ همين موضوعها هم خود به چرخه درآمد براي قشر ديگري در موسيقي كمك ميكند.
چهار| در بخش زيرزميني كسب و كار ديگري هم وجود دارد كه شايد از پردرآمدترين كارها باشد: خواندن و اجراي موسيقي در مراسم و جشنها. بسياري از خوانندههايي كه در اين كسب و كار هستند توانايي و استعداد بالاتري از خوانندههاي سطح اول پاپ كشور دارند اما نيازي به تغيير شغل نميبينند؛ چراكه آنها به خوبي دريافتهاند درآمدي مطمئن و راحت دارند.
پنج| سايتهاي دانلود موسيقي هم به نوعي از اقتصاد موسيقي در زيرِ زمين تغذيه ميكنند. سايتهايي كه آهنگهاي رپ را به اشتراك ميگذاشتند حالا ثروتهاي كلان دارند. اين سايتها هم از راه تبليغات و بنرهايي كه منتشر ميكنند به درآمد ميرسند و هم از خوانندههاي زيرزميني پول دريافت ميكنند تا آثارشان را منتشر كنند. اين مبالغ به نسبت بازديد سايت، براي انتشار يك آلبوم حتي به 10 ميليون تومان هم ميرسد.
با همه آنچه گفته شد به خوبي روشن است كه اقتصاد در موسيقي ايران روي زمين و زير زمين نميشناسد. پيچيدگيهاي عجيب و غريبي دارد كه ميتواند هركسي را سردرگم كند؛ شايد بتوان گفت اقتصاد در اين چرخه بيش از هر بخش ديگري در بخشهاي فرهنگي بيمار است.