سخنگوي جامعه روحانيت مبارز:
شايد سال 96 از روحاني حمايت كنيم
جامعه روحانيت مبارز چند سالي است كه ديگر نه آن كاريزماي قبل را دارد و نه ديگر ميتواند محور و ستون خيمه اصولگرايي باشد. اين را ميتوان از چندين انتخابات سالهاي گذشته به خوبي فهميد. چه آن روزها كه آيتالله مهدوي كني در غياب اصلاحطلبان نتوانست اصولگرايان مجلس نهم را تحت عنوان يك ليست گرد هم آورد و چه روزهايي كه كانديداهاي اصولگراي رياست جمهوري پاسخ تماسهايش را نميدادند معلوم شده بود كه عصر روحانيت مبارز در اصولگرا رو به افول است. انتخابات مجلس دهم و خبرگان رهبري نيز مهر تاييد ديگري بود بر اوضاع نه چندان خوش اين نهاد روحاني ديرپا. همين چند روز قبل بود كه احمد سالك، عضو اين نهاد ورود نام هاشميرفسنجاني به فهرست كانديداهاي مورد تاييد جامعه روحانيت براي انتخابات خبرگان را زير سوال برد و گفت كه اين انتخاب محصول كميته سياسي بوده و نه كل جامعه! اين سخن صريح پرده از اختلافات سياسي برداشت كه حالا در دل جامعه روحانيت مبارز جا خوش كرده است. ديروزحجتالاسلام مصباحي مقدم، سخنگوي جامعه روحانيت مبارز در برابر پرسشهاي خبر آنلاين قرار گرفت. در خلال اين گفتوگو آنچه مثل تمام اين سالها به چشم ميآيد چند دستگي در جريان اصولگرا و نابساماني شرايط سياسي جامعه روحانيت مبارز است؛ اتفاقي كه در صورت تداوم بار ديگر شكست در انتخابات رياستجمهوري را نصيبشان خواهد كرد:
اتهام بيانگيزگي و بدهكار نبودن گوش مردم
ما بيانگيزگي را در بخشي از مردم در زمان تبليغات انتخاباتي ميديديم و هر چه ميگفتيم كار اجرايي كشور، دست مجلس نيست، گوششان بدهكار نبود! چون آنها فرقي بين مجلس و دولت نميگذارند و مجلس و دولت را از مظاهر حاكميت ميدانند و ميگويند شما دولتمردان كاري براي بهتر شدن زندگي ما، بهبود فضاي كسب و كار و اشتغال جوانان ما نكرديد و نتيجه اين شد كه نهايتا انگيزه قوي براي مشاركت پيدا نكردند و در نتيجه تعداد آراي خالص جريان اصولگرا كاهش پيدا كرد.
چرا در تهران 30 به صفر باختند؟
در انتخابات 7 اسفند اصلاحطلبان توانستند همه كساني را كه حامي اصولگرايان نيستند به نفع خود پاي صندوق راي بياورند و تلگرام و فضاي شبكههاي اجتماعي تا روز رايگيري به كمك اصلاحطلبان آمد و حدود 30 درصد به حاميان آنها افزوده شد و افرادي به صحنه آمدند كه تاكنون در هيچ انتخاباتي شركت نكرده بودند و نهايتا همهچيز به نفع آنها شد.
اتفاقي كه در تهران افتاد هم براي ما قابل پيشبيني بود چرا كه مقام معظم رهبري فراخواني دادند و فرمودند كه همه كساني كه ميتوانند در انتخابات شركت كنند، شركت كنند حتي اگر نظام جمهوري اسلامي و شخص من را هم قبول نداشته باشيد. اين دعوت مهمي بود و برخي افراد با همين دعوت پاي صندوق راي آمدند و براي ما مشخص بود اين افراد حامي اصولگرايان نيستند، كساني كه رهبري و اصل نظام را قبول ندارند و پاي صندوق راي ميآيند قطعا اصولگرا نيستند اما در كل به معناي برنده شدن اصلاحات در مجموعه كشور نيست. مجموعه شرايط شامل دعوت مقام معظم رهبري و نقش ليدر اصلاحات از طريق فضاي مجازي و شبكههاي اجتماعي و فراخوان ايشان در راي دادن كامل به ليست اميد قطعا در پيروزي آنها اثرگذار بوده و ما اين قسمت را پيشبيني نميكرديم. ما پيشبيني نميكرديم در روز پنجشنبه و جمعه كه هرگونه تبليغات كاملا ممنوع بود، فضاي مجازي براي تبليغات مفتوح باشد و طيف اصلاحات توانست به خوبي از اين فضا استفاده كند؛ در حالي كه اصولگرايان نتوانستند از اين فضا خيلي استفاده كنند. مجموعه اين شرايط ايجاب كرد كه اصلاحطلبان برنده انتخابات در تهران باشند.
تقصير شكست اصولگرايان بر گردن لاريجاني!
اگر آقاي لاريجاني به ائتلاف ميپيوست تركيب ائتلاف آن چيزي نميشد كه تحقق يافت. نيامدن ايشان بستر را براي اينكه وزن جريان و طيف مقابل ايشان سنگينتر شود، فراهم كرد. پس اينطور نيست كه بگوييم آقاي لاريجاني نيامدند، چون مجموعه ائتلاف ايشان را قبول نداشتند، بلكه نيامدنشان به اين مساله كمك كرد كه نكته قابلتوجهي است. آقاي لاريجاني نيز مورد حمايت ائتلاف اصولگرايان بود اما بناي ائتلاف اين نبود كه خارج از تهران ليست دهد و اينكه برخي ميگويند آقاي لاريجاني مورد حمايت ائتلاف نبودند، حرف درستي نيست. ايشان مورد حمايت جامعه روحانيت، موتلفه و مهندسين بودند و فوق اين حرفها مواضع مراجع در قم بود كه آنها به حمايت آقاي لاريجاني آمدند. اگر آقاي لاريجاني در ائتلاف بود، حتما فردي مثل كاظم جلالي به ليست ما ميآمد و ميتوانست در آراي اصولگرايان موثر واقع شود. اگر آقاي لاريجاني و حاميان ايشان در ليست ما قرار گرفته و از آن حمايت ميكردند، در نتيجه انتخابات اثرگذار بود.
موتلفه نباشد رياستجمهوري را هم ميبازيم
(آقاي بادامچيان گفتند كه موتلفه ديگر وارد ائتلاف اصولگرايان نميشود و قطعا براي انتخابات رياستجمهوري نامزد اختصاصي معرفي ميكنند.) اگر چنين اتفاقي بيفتد شكست ما قطعي است. ما اگر به هم بپيونديم احتمال پيروزي وجود دارد اما در غيراين صورت بايد شكست را براي خود پيشبيني كنيم. البته من تصور نميكنم موتلفه از ائتلاف خارج شود كمااينكه عنوان موتلفه اقتضا ميكند كه به ائتلاف بپيوندد و پيشتاز و سردمدار نيز باشد. اگر چنين اظهارنظري نيز توسط دكتر بادامچيان مطرح شده، شايد در شرايطي بوده كه آن شرايط خيلي مناسب نبوده، چون معرفي يك نفر از موتلفه بدون هماهنگي با مجموعه اصولگرايان به اين معناست كه پيشاپيش بپذيريم، شكست خورديم. من معتقدم جدايي موتلفه از ائتلاف رخ نميدهد و بسيار بعيد است. مجموعه اصولگرايان باز هم در يك گفتوگوي ائتلافي به هم ميپيوندند و درصدد معرفي يك نامزد براي انتخابات رياستجمهوريخواهند بود.
شايد از روحاني حمايت كرديم
اينطور نيست كه شرايط آقاي روحاني شرايطي باشد كه مورد اقبال اصولگرايان قرار نگيرد و محتمل است مجموعه اصولگرايان در انتخابات رياستجمهوري از ايشان حمايت كند و اگر گزينه بهتري نداشته باشيم حتما وارد گفتوگو با ايشان خواهيم شد. من اين موضوع را نفي نميكنم اما اگر شرايط اقتضا كند و كسي به ميدان رقابت با آقاي روحاني بيايد، حتما بايد بهگونهاي باشد كه همه اصولگرايان پشت او باشند كه اگر اين اتفاق بيفتد برنده انتخابات خواهيم بود.
تصور ميكنم اصلاحطلبان ترجيح ميدهند به حمايت از روحاني ادامه دهند. چرا كه در سايه رياستجمهوري آقاي روحاني آنها بهتر ميدان فعاليت سياسي پيدا ميكنند.
رفع حصر خط قرمز نظام است مجلس وارد نشود
اگر اين مجلس به دنبال ايجاد فضايي براي ايجاد رفع حصر از كساني باشد كه به نظام ظلم كردند، بداند كه نقطه منفي جدي در عملكردش خواهد بود. ولو اينكه اين مطالبه، مطالبه بخشي از نمايندگان مجلس باشد، در قلمروي تصميمات مجلس نيست. چرا كه قدم برداشتن در اين راستا ايجاد چالش دروننظام است و بدانند اين موضوع از خط قرمزهاي نظام است.