• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3554 -
  • ۱۳۹۵ شنبه ۲۹ خرداد

مخالفان شريعتي از سنتي تا مدرن

علي شكوهي

پيش‌تر گفته شد كه شريعتي از متفكران موثر در تاريخ انديشه ديني معاصر است و در عين حال بر سر انديشه و نگاه او اختلاف نظر هم كم نيست و شريعتي مخالفاني از طيف‌هاي فكري گوناگون داشته است. در همان‌جا به دو جريان از مخالفان شريعتي در حد اجمال اشاره شد:
1- جريان‌هاي سنتي مذهبي
2- طيفي از ماركسيست‌ها
در اينجا برخي ديگر از مخالفان شريعتي را به اختصار معرفي مي‌كنم.
سوم- روشنفكران غربگرا: شريعتي از روشنفكران به عنوان قشر دردآشنا و مسوول و حساس نسبت به سرنوشت اجتماعي مردمش، دفاع مي‌كرد اما نسبت به «انتلكتوئل»ها و تحصيلكردگان بي‌اعتنا به مسووليت اجتماعي، موضع منفي داشت و البته آنان هم با او سر سازگاري نداشتند. از مختصات روشنفكري غربگرا و فرنگي‌مآب، ضديتش با مذهب بود و تلاش براي «از فرق سر تا نوك پا فرنگي شدن». شريعتي با اين جريان سخت مخالفت داشت و از ميرزاملكم‌خان تا تقي‌زاده و تا روشنفكران غربگراي معاصر را در آثارش مي‌نواخت. فرياد «بازگشت به خويشتن» شريعتي و تلاشش براي احياي مذهب در عصري كه همه بر طبل بي‌ديني مي‌كوبيدند، طبعا باب ميل اين طيف فكري نبود. آنان خود را در سنت روشنفكري قرن 19 اروپا تعريف مي‌كردند كه دين‌گريز و حتي دين‌ستيز بود و به همين دليل تلاش مي‌كردند شريعتي را مرتجع و امل قلمداد كنند و اين را شريعتي تاب نمي‌آورد. در آثار شريعتي موارد فراواني از مواجهه او با اين دست از روشنفكران را شاهديم كه او را به خاطر دفاع از دين سرزنش مي‌كنند و شريعتي نيز به خاطر نوع نگاه آنان به دين و مسائل اجتماعي بر سرشان فرياد مي‌زند. اين زبان نقد حتي به افرادي مانند فريدون آدميت و احمد شاملو هم رسيد و آنان نيز از مرتجع بودن شريعتي سخن مي‌گفتند و البته شريعتي نيز از مقولات پايه‌اي فكري گرفته تا مباحث روز سياسي با آنان مخالفت مي‌كرد. نامه دكتر شريعتي به «داريوش آشوري» درباره صهيونيسم و اسراييل را همگان به ياد دارند كه چگونه به آشوري اعتراض مي‌كند و به او مي‌تازد كه چرا وجود يك كشور جعلي در خاورميانه را توجيه و از صهيونيست‌ها در مقابل فلسطينيان حمايت كرده است؟ اين دست از روشنفكران بعد از درگذشت شريعتي هم به نقد انديشه او ادامه دادند و از جمله به آن دست از آثار ايشان كه به نفي غرب و نقد غربزدگي مي‌پردازد، بيشتر اعتراض كردند. آنان مدعي هستند كه شريعتي غرب را آنچنان كه بايد و شايد نشناخته بود. آنان بيشتر به اين دليل با شريعتي مخالفت مي‌كنند كه او يكي از كساني است كه انگيزه غرب‌ستيزي در ايرانيان را تشديد كرده است.
چهارم- روشنفكرستيزان: در كشور ما جريان‌هايي هستند كه با كليت روشنفكري مخالفند. اينان از طيف‌هاي متفاوتي هستند و در مقابل روشنفكري از انديشه‌هاي گوناگوني دفاع مي‌كنند. مثلا جريان فكري مرتبط با دكتر فرديد (هايدگري‌هاي ايران)، سنت‌گرايان (منتسب به دكتر نصر) و نيز طيفي از روحانيون و مجتهدان با روشنفكري در هر قالبي از جمله در شكل روشنفكري ديني مخالف هستند و مطلق روشنفكري را نفي مي‌كنند. مرحوم فرديد در اوج مبارزه مردم با رژيم شاه و در هنگامه‌اي كه آثار شريعتي محرك بسياري از جوانان بود، در گفت‌وگو با روزنامه رستاخيز به شريعتي حمله مي‌كرد. مرحوم علي ابوالحسني (ع. منذر) يكي از روحانيوني بود كه سخت نسبت به روشنفكران حساسيت داشت و در اوايل انقلاب كتاب «شهيد مطهري افشاگر توطئه؛ تاويل «ظاهرِ» ديانت به «باطنِ» الحاد و ماديت» را عليه شريعتي نوشت و جنجالي برانگيخت. او شاگرد شيخ حسين لنكراني و لنكراني هم از روحانيون به‌شدت مخالف شريعتي بود كه در سال‌هاي قبل از انقلاب تعدادي از شاگردانش عليه شريعتي تبليغ و افشاگري مي‌كردند و او را به فراماسونري نسبت مي‌دادند. ابوالحسني در اين كتاب با تكيه بر برخي از دست‌نوشته‌هاي مرحوم مطهري، شريعتي را روشنفكر وابسته معرفي كرد كه درصدد تحريف دين و ترويج‌الحاد به نام مذهب است. وي به شكل ناشيانه ميان مرحوم رشديه و حسينيه ارشاد هم رابطه ايجاد كرد و از تفسير كلمه «رشد» هم براي حمله به شريعتي بهره گرفت. اين جريان‌ها عموما در ستيز با روشنفكري از مشروطه به بعد شهره هستند و طبيعي است كه تعلق شريعتي به حوزه روشنفكري ديني از منظر آنان جرم بزرگي است و مستحق نقد و حتي افشاگري.
پنجم- تاريخ‌نويسان سندناشناس: بخشي از مخالفان شريعتي را كساني تشكيل مي‌دهند كه در سال‌هاي بعد از انقلاب به اسناد تازه‌ياب دسترسي داشتند و از جمله برخي مطالب و نامه‌ها و گزارش‌هايي از ساواك در اختيارشان قرار گرفت كه آنان در تفسير آن دچار اشتباه شدند. در راس اين افراد سيدحميد روحاني قرار دارد كه در جلد سوم كتاب «نهضت امام خميني» و در نشريه 15 خرداد، به سراغ اين اسناد رفت و شريعتي را همكار ساواك معرفي كرد. در همان زمان بسياري پاسخ وي را دادند و با توجه به نحوه تعامل افراد مختلف با ساواك، نشان دادند كه شريعتي درصدد ايجاد فرصت سخنراني و تدريس در دانشگاه براي خود بود و به هيچ‌وجه با رژيم گذشته همكاري نكرده است. بعدها مركز اسناد انقلاب اسلامي تمامي اسناد شريعتي را در قالب سه‌جلد كتاب منتشر كرد و معلوم شد كه شريعتي در مسير مبارزه با رژيم شاه و ساواك قرار داشت و فهم درست از آن اسناد از سوي سيدحميد روحاني و ديگران صورت نگرفته است.
فردا اين بحث را پايان مي‌برم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون