• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3585 -
  • ۱۳۹۵ چهارشنبه ۶ مرداد

احمد توكلي:

حقوق‌هاي نامتعارف حرام‌خواري است!

گروه سياسي| احمد توكلي از چهره‌هاي اصولگراي بازمانده از مجلس دهم، اين روزها در دفتر ان‌جي‌اوي «ديد‌بان شفافيت و عدالت» بيشتر از هميشه بر موضوع «فساد سيستماتيك» و مقابله با آن متمركز شده است. او هم اقتصاد خوانده هم چهار دوره تجربه نمايندگي مجلس را داشته و هم در كنار اينها فعاليت رسانه‌اي داشته است. حال پيش و بيش از هر اصولگرايي بر چرخه آزادي رسانه ها و كاهش فساد تاكيد مي‌كند. سايت تابناك روز گذشته دومين بخش از گفت‌وگوي خود با او را منتشر كرد كه اهم اظهارات توكلي را در ادامه مي‌خوانيد:
مردم بايد آزاد باشند حرف‌شان را بزنند
احمد توكلي درباره تقدم توسعه سياسي بر توسعه اقتصادي گفت: بنده اگر قائل به تقدم باشم، به تقدم رتبي قائل هستم. من آزادي را براي تعالي يك ملت خيلي مهم مي‌دانم. ولي يك ملت همان‌طور كه به آزادي احتياج دارد به نان هم احتياج دارد. نمي‌شود به مردم گفت شما آزادي بخوريد يا گفت شما نان‌تان را بخوريد و حرف زيادي نزنيد. بنابراين حكومت اگر مي‌خواهد سالم باشد، بايد مردم را مهميز نزند و مردم آزاد باشند حرف‌شان را بزنند. البته شايد وقتي حرف بزنند حرف حساب نزنند، ولي حرف ناحساب هزينه آزادي داشتن است، هدايت افرادي كه حرف ناحساب مي‌زنند، خرج آزادي است. لذا من اين بحث‌هاي توسعه سياسي و اقتصادي را زايد مي‌دانم. حداكثر مي‌گويم آزادي تقدم رتبي دارد و از نظر اهميت خيلي مهم‌تر است، ولي از نظر واقعي نان مهم‌تر است. اگر نان نباشد، آزادي نيست، دين هم نيست.
او همچنين درباره برخوردهاي غيرسياسي با موضوع فساد هم اظهار كرد: مبارزه با فساد زماني موفقيت‌آميز است كه سياسي نشود. چون اگر سياسي شود افراد مي‌روند پشت اين دو گروه سياسي پنهان مي‌شوند. فاسدها به پول گرايش دارند، ولي خودشان را پشت گرايش‌هاي فكري پنهان مي‌كنند. لذا آنهايي كه مي‌خواهند با فساد مبارزه كنند بايد خودشان را مبرا نگه دارند. اين راه‌حل مساله است و شدني هم هست.
توكلي درباره انتقاد خودش از توافق دولت با كارگروه اقدام مالي هم توضيح داد: من يك چيز ديگري گفتم و آن اينكه ما آن تعهدي كه اينها سپرده‌اند و آن نقشه اقدام (Action Plan) را نمي‌دانيم، بايد بدانيم تا بتوانيم قضاوت كنيم. ديروز يك جلسه‌اي در مركز پژوهش‌ها بود و ديدبان هم دعوت بود و من رفتم. چند تا از مسوولان ذيربط بودند و توضيح دادند كه توضيحات خوبي بود. گفتند اين تعهدات در اين مرحله چيز بدي نيست، آنها توصيه كرده‌اند و توصيه‌شان عقلايي است، ما انجام مي‌دهيم و ضرر هم نمي‌كنيم. من گفتم در اين مرحله ممكن است همين طور باشد ولي نگران مراحل بعد باشيد. من از آنها ايراد گرفتم كه مشكل شما اين است كه لاپوشاني مي‌كنيد و نمي‌آييد همين حرف‌ها را به مردم بزنيد. گفتند اينها مسائل فني است و مردم متوجه نمي‌شوند. گفتم الان مثل قديم نيست و سطح تحصيلات بالا رفته مضافا اينكه مسائل آن قدرها پيچيده نيست. خلاصه حرف‌شان اين بود كه مجاز نيستند! من هم گفتم برعكس طبق قانون انتشار و دسترسي آزاد به اطلاعات شما مجاز به كتمان نيستيد. لذا منتظرم اين متن به دست من برسد و تا نبينم نمي‌توانم قاطعانه حرف بزنم. چنان كه در قصه برجام قسمت‌هاي اول خيلي اميدواركننده بود و حتي من مصاحبه جانبدارانه كردم ولي هرچه جلوتر رفتم اشكالات يكي يكي آشكار شد.
اما بخش ديگر از سخنان او درباره ارزيابي از نحوه برخورد دولت با موضوع حقوق‌هاي نامتعارف بود. توكلي در اين باره گفت: نامتعارف يعني چه؟ اينها حرام‌خواري است. اين ادبيات زشتي و پلشتي اين آزمندي بي شرمانه را مي‌پوشاند. اما به طور كلي من از اول توصيه كرده‌ام اين روزها به دنبال مقصر نگرديم. اول بايد جلوي آن را بگيريم. مثل وقتي كه در ماهشهر آتش سوزي شد، كسي فكر نكرد چه كسي دستگاه آتش نشاني را بيرون برده است. اول آتش را خاموش كردند و بعد به دنبال عوامل و مقصران گشتند... اين موضوع فيش‌هاي حقوقي يكي از زيباترين جلوه‌هاي نقش شبكه‌هاي اجتماعي بود. در واقع اگر اين شبكه‌ها هيچ كار ديگري براي ايران نكرده باشند، اگر همين يك كار را قدر بدانيم نگاه رسانه‌اي مان تغيير مي‌كند. زمانه عوض شده است، شما با بستن نمي‌توانيد كاري از پيش ببريد. اگر ببنديد مي‌رود از جاي ديگر سردر مي آورد، امكانش را هم دارد و خيلي هم قوي‌تر عمل مي‌كند و شما را مي‌زند. شما آن را بپذيريد و بشناسيد و نبنديد تا مردم احساس خفگي نكنند و سراغ روش‌هاي نامناسب نروند.
... دولت در استقبال از اين ماجرا نسبتا خوب عمل كرد. وقتي مي‌گويم دولت منظورم حكومت است. ولي سرعتش كافي نبود. مثلا اولين بار من اوايل ارديبهشت بود كه درمورد حقوق ماهانه 35 ميليوني يك مدير دولتي در رسانه گفتم و البته اسمش را نياوردم. فرداي آن روز رييس دفتر آقاي جهانگيري به من زنگ زد كه اين فرد چه كسي است. من گفتم فلاني است. آقاي جهانگيري همان زمان مي‌توانست با يك تلفن خبر را ارزيابي كند و پس از اطمينان فورا اقدامي موثر انجام دهد، ولو موقت و آن را رسانه‌اي كند. در اين صورت وقتي فيش حقوقي بيمه 10 روز بعد منتشر مي‌شد، توپ زير پاي دولت بود. اما اين تاخير اين ضرر را به دولت زد و درواقع به كل سيستم و نظام ضربه زد. حالا هم بايد دولت در برخورد و مجازات‌ها خوب عمل كند. مثلا بايد اين مديران عزل شوند نه اينكه دولت استعفاي‌شان را بپذيرد. استعفا يعني او نمي‌خواهد با ما كار كند، در صورتي كه اين ما هستيم كه مي‌گوييم او لايق كار با ما نيست. استدلال حقوقي محكم وجود دارد كه دريافت‌كنندگان اين حقوق‌ها، خيانت كرده‌اند و با خائن هم بايد مثل خائن‌ها برخورد كرد.
به عقيده توكلي ما بايد سراغ علت‌هاي اصلي‌تري برويم كه باعث اين موارد شده‌اند. مهم‌ترينش انتصابات نامناسب است. يعني وقتي كار دست آدم‌هايي باشد كه حريص و بي‌لياقت باشند و به جاي رقابت به واسطه رفاقت بالا آمده باشند، اگر نتيجه غير از اين بشود تعجب‌آور است. لذا قدم بعدي بايد برخورد با انتصابات غيرشفاف و غيرمناسب باشد. مثلا در يك دستگاهي يك فردي كه ليسانس الهيات دارد، مسوول يك كار صنعتي خيلي مهم شده است. اين معلوم است كه كار را خراب مي‌كند،‌گر چه آدم خوبي باشد و اگر آدم بدي باشد كار را خراب‌تر مي‌كند.
پروژه پيمان‌ دادن با سپاه، ايجاد رانت مي‌كند
بخش مهم ديگر از سخنان توكلي درباره مقابله با ويژه‌خواري‌ها بعد از مقابله با حقوق‌هاي نامتعارف بود. او در اين بخش به انتقاد از رويه موجود در بستن قراردادهاي پيماني با سپاه پرداخت و گفت: به جاي نامتعارف بفرماييد نامشروع! بله يكي از علت‌هاي اين مسائل انتصابات است و يكي ديگر، رانت‌هايي است كه به دستگاه‌هاي خاص داده مي‌شود. هرچند انتصاب‌ها از نظر من مهم‌تر است. مثلا سپاه طبق قانون اساسي مورد رجوع براي سازندگي است. تا اينجا قابل دفاع است البته روشش مي‌تواند بهتر از اين باشد. يك مثالي از ژنرال پينوشه بزنم كه يك كار عقلاني كرد. زماني كه مي‌خواست در شيلي از شمال تا جنوب بزرگراه بسازد، بزرگراه را قطعه‌بندي كرد و هر قطعه را تحويل يك لشكر از ارتش شيلي داد. به جاي آنكه براي ساخت هر قطعه با لشكر ذيربط قرارداد پيمانكاري ببندد كارشان را ماموريت جنگي به حساب آورد و حق ماموريت جنگي داد. لشكري يك قطعه را گرفت و در واقع به هر كدام يك ماموريت جنگي داد و حسب كيفيت و زمان مناسب‌تر جايزه و مدال هم مي‌داد. به اين ترتيب همه مي‌خواستند زودتر و بهتر كار را تحويل دهند. لذا فرمانده انگيزه داشت كه آدم‌هاي خوبي را به ارتش جذب كند تا كار زودتر جمع شود.
ولي ما پروژه پيمان مي‌دهيم و اين خوب نيست. اگر سپاه يا ارتش كاسبي كنند يا به اسم آنها كاسبي شود، در هر رشته‌اي مي‌توانند كاسبي كنند. آن وقت چون نيروي مسلح است راحت‌تر جواز مي‌گيرد، راحت‌تر ارز مي‌گيرد، به اين دليل كه از او حساب مي‌برند. اينها مضر است. ولي اينكه مي‌گويند هر جاي اقتصاد ايران را نگاه مي‌كني سپاه است، اين درست نيست. قضاوت منصفانه نيست.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون