نزديكي اعراب به اسراييل دردوران پسابرجام
زهره شاه بيك
كارشناس روابط بينالملل
يكي از مهمترين پيامدهاي برجام در فضاي پيراموني ايران، نزديكي هرچه بيشتر برخي دولتهاي عرب منطقه به رژيم صهيونيستي بوده است. دولتهاي عرب كه همواره سعي داشتند ايرانِ تهديدكننده را براي ملتهاي خود تصويرسازي كنند، در شرايط جديد پس از برجام به دلايل متفاوت و متنوعي تلاش ميكند، تهديد ساختگي ايران را جديتر از قبل تبليغ كنند. تحولات سياسي متاثر از بهار عربي در داخل كشورهاي عربي و به كنار رفتن برخي از متحدان سنتي و ديرينه امريكا در منطقه و عدم حمايت امريكا از بقاي آنها، راهبرد امريكا در كاهش حضور در منطقه خليج فارس، عدم مداخله نظامي مستقيم اين كشور در بحران سوريه و يمن، افزايش تعاملات ايران و امريكا به ويژه در جريان مذاكرات ايران و 6 قدرت جهاني در موضوع هستهاي، نهايي شدن توافقنامه هستهاي ايران با پنج به علاوه يك كه در برخي مقاطع به ويژه موجب بروز جنگهاي لفظي بين رهبران رياض و واشنگتن (و حتي رژيم صهيونيستي) نيز شد، زمينه سردي روابط و كاهش اعتماد بين آنها و در نتيجه ايجاد نوعي اتفاق نظر در ضرورت عاديسازي تدريجي روابط بين رژيم صهيونيستي و كشورهاي عربي را فراهم كرد؛ با اين وجود و با وجود اين تحولات، عدم حل و فصل مناقشات رژيم صهيونيستي با فلسطين و ترس از افكار عمومي كشورهاي عرب، همچنان دو مانع اصلي و مهم در عدم پيشرفت سريع در عاديسازي روابط بين طرفين است. تمايل به برقراري روابط و عاديسازي روابط بين اعراب و رژيم صهيونيستي، تمايلي يك طرفه تنها از سوي كشورهاي عربي نيست بلكه، از سوي طرف صهيونيستي نيز به عنوان ضرورتي گريزناپذير به دليل ضعفهاي راهبردي سرزميني اين رژيم همواره دنبال شده است. در اينجا ميتوان ديدگاه جامعي از آرمانها و اهداف اسراييل را براي آينده منطقه خاورميانه مطرح كرد كه محورهاي اصلي آن «ضرورت دستيابي اسراييل به همزيستي مسالمتآميز با همسايگان عرب»و «اهميت توسعه روابط اقتصادي بيش از توسعه مناسبات سياسي» با اين كشورها است. طبيعي است كه هرچقدر رژيم صهيونيستي، بتواند در كشورهاي پيراموني ايران حضوري امن داشته باشد، توانايي اجراي تحركات تخريبي عليه تهران را بيش از پيش خواهد داشت. ترديدي نيست كه ايران و رژيم صهيونيستي را ميتوان در رديف دو دشمن در منطقه خاورميانه دانست و نبايد نقش رژيم صهيونيستي را در شكلگيري و تشديد بحرانهاي منطقه خاورميانه و تلاش براي سوق دادن مسير اين تحولات به سمت و سويي كه قدرت مانور كشورمان را محدود كند و همگرايي ايران با كشورهاي منطقه را تضعيف كند. حضور مستشاري ايران در سوريه و عراق، تقويت نفوذ كشورمان در اين دو كشور، رفع تحريمهاي بينالمللي و بازگشت ايران به جامعه بينالمللي و استقبال گسترده كشورها و جامعه از توافق هستهاي، فصل مشترك جديدي بين رژيم صهيونيستي و برخي جريانها و كشورهاي عربي در منطقه عليه جمهوري اسلامي ايران ايجاد كرد. ايران كشوري تاثيرگذار در منطقه خاورميانه محسوب ميشود. ايران علاوه بر داشتن مولفههاي قدرت داخلي داراي نفوذ معنوي در برخي از كشورهاي منطقه است. اين بدين معناست حل بسياري از مشكلات منطقه بدون در نظر گرفتن نقش ايران امكان پذير نيست. برخي از كارشناسان غربي و عربي معتقدند كه 1+5 در قبال توافق هستهاي با ايران دست ايران را در امور منطقهاي باز گذاشتهاند. اين امر به ويژه باعث نگراني عربستان و رژيم صهيونيستي از افزايش قدرت ايران در امور منطقهاي شده است.
همچنين رژيم صهيونيستي در جستوجوي هويت زدايي از منطقه خاورميانه است كه براساس آن اين كشور با درخواست يك بازار خاورميانهاي در حوزه اقتصادي به دنبال تحقق اين هدف است. عمده هدف رژيم صهيونيستي تحليل بردن هويت اسلامي در منطقه است. موضوعي كه از منظر اعراب مورد غفلت قرار گرفته است. اين ديدگاه رژيم صهيونيستي كه با كمال تاسف در نگرش برخي از رهبران و صاحبنظران عرب هم قابل مشاهده است، ميتواند تهديدي بر كل منطقه از جمله ايران باشد. تقويت پروژه ايرانهراسي، به شكست كشاندن برجام و راندن ايران به دوره ماقبل برجام و بزرگنمايي تهديدات امنيتي ايران در منطقه، از جمله مهمترين محورهاي تحريكات ضد ايراني اسراييل و برخي كشورهاي عربي منطقه در دوره پسابرجام است. تدبير مناسبات ايران با كشوري مانند عربستان بايد با در نظر گرفتن همسايگي، اهميت امنيت در خليج فارس، جلوگيري از آشفتگي بيشتر در بازار بينالمللي انرژي، اسلامي بودن دو كشور و... باشدو همين امر و زاويه گرفتن رياض از تهران، پيچيدگيهاي خاصي ايجاد كرده است و هوشمندي ويژهاي را در هر گونه واكنشها نسبت به تحولات ميطلبد.
بايد توجه داشت كه در فضاي پس از برجام، ايران نيازمند توسعه اقتصادي و با ثبات باقي ماندن فضاي كسب و كار و حفظ و تقويت امنيت داخلي كنوني خود است و براي رسيدن به اهداف توسعهاي خود حتمابايد در مسيركاهش درگيريها و تنشهاي منطقهاي گام بردارد.