• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3598 -
  • ۱۳۹۵ شنبه ۲۳ مرداد

محمد رضا باهنر:

وضعيت اصولگرايان بغرنج است

چهره كاريزماتيك نداريم

محمد رضا باهنر، اصولگراي كاركشته‌اي است كه مي‌كوشد با وجود تمام اختلاف‌نظر‌ها چهل تكه اصولگرايي را زير يك سقف بنشاند. او مدتي است كه سوداي كارگرداني صحنه اصولگرايان را در سر مي‌پروراند و به همين دليل نيز ترجيح داد به جاي ثبت نام در انتخابات مجلس به فعاليت‌هاي سياسي‌اش سر و ساماني بدهد. چكيده گفت و گوي او با اميد ايرانيان به اين شرح است:
   اگر بخواهيم فعاليت‌هاي جبهه پيروان را به سمت حزبي شدن ببريم، بسيار كار مي‌برد. يعني تشكل‌ها بايد كمرنگ شوند تا اختيارات افزايش پيدا كند. من بسيار علاقه‌مند هستم اما موانعي در مسير وجود دارد. حزب موتلفه اسلامي، سابقه 50 ساله دارد و هر حزبي هم بخواهد تشكيل شود، موتلفه حاضر نيست كه سابقه 50 ساله خود را كمرنگ كند و برند 50 ساله‌اش را از دست بدهد.
  الان كارهاي حزبي و تشكيلاتي مي‌كنم و به برخي مسوولان اجرايي نظام، شخصيت‌ها و مسوولان سياسي مشورت مي‌دهم. حتي در خدمت شخص رييس‌جمهور، وزرا و معاونانش هستيم اما اينها هيچ‌كدام رسمي نيست، يعني اينكه حكمي ندارم.
  اينكه عده‌اي مي‌گويند كه فراكسيون اصولگرايان مجلس الان 2 دسته شده است، من مي‌گويم كه اصلا شايد 5 تا شود و اين ايراد نيست و اشكالي ندارد. مهم اين است كه سر بزنگاه‌ها چه طور با هم جفت و جور مي‌شوند.
  فراكسيون اميد را اقليت مي‌دانم اما نگاهم مثل برخي نيست كه مي‌گويند آقاي عارف در انتخابات 92 و 94 شكست خورد. به نظرم آقاي عارف خيلي خوب برد. عارف مجلس نهمي را كه فراكسيون اقليتش 25 تا عضو داشت الان به 103 تبديل كرده است و اين يك ثروت اجتماعي بزرگي است. برخي فكر مي‌كنند كه اين حرف‌ها را من براي تخريب مي‌زنم اما بحثم اين است كه آقاي عارف سرمايه اجتماعي خوبي دارد و من فكر مي‌كنم كه در تصميمات مجلس ايشان خيلي موثر خواهند بود. شما ببينيد الان كساني كه در مجلس ما اصلاح‌طلب نيستند 190 نفر هستند.
  در مورد انتخابات رياست‌جمهوري و حمايت از روحاني يا معرفي كانديداي اصولگرا، الان همه جور حرفي زده مي‌شود. اما خيال‌تان راحت كه تا بهمن يا اسفند ماه اين اظهارنظرها ادامه دارد و تا قبل از آن هم موضع روشن نخواهد شد. نه در مورد روحاني بلكه در مورد احمدي‌نژاد هم همين طور روشن نخواهد شد. مثلا اگر روحاني قرار باشد كه تا سال آخر 95 چند كار دندانگير، انجام ندهد، در راي مشكل پيدا خواهد كرد.
  الان هنوز درباره اينكه ما از روحاني حمايت مي‌كنيم يا نه به جمع‌بندي نرسيده‌ايم. ممكن است از روحاني بهتر پيدا كنيم و ممكن است، نكنيم.
 احمدي‌نژاد را هم داريم رصد مي‌كنيم. اگرچه خودش هم مي‌گويد كه من كار انتخاباتي نمي‌كنم اما دارد كار انتخاباتي مي‌كند و كسي باورش نمي‌شود. از اين جهت ما درباره او هم در شرايط مقايسه‌اي تصميم مي‌گيريم و هيچ چيز الان مطلق نيست.
  اصولگرايان چهره كاريزماتيكي براي انتخابات‌ها ندارند. كساني قبلا آمده‌اند و امتحان شده‌اند و قضيه بغرنج است. الان ديگر دوره چهره كاريزماتيك هم گذشته است. از زماني كه رقابت سال 76 بين رييس دولت اصلاحات و آقاي ناطق نوري رخ داد و تخت گاز رفتند، ديگر دوران چهره‌هاي كاريزماتيك تمام شد و ديگر حتي راي هم نخواهند آورد.
    اگر احمدي‌نژاد را معرفي كنيم از او حمايت هم مي‌كنيم. اما ممكن است اتفاق ديگري بيفتد. يعني چهره گمنامي بيايد كه كانديداي ما نباشد اما از چهره اصولگرا باشد و اتفاقا راي هم بياورد، در اين شرايط ما به او كمك مي‌كنيم اما مسووليت كارش را نمي‌پذيريم. چون كانديداي ما نبوده است.
  درباره ممنوع‌التصويري آقاي خاتمي بحث نظر شخصي من مطرح نيست. بايد در كشور تقسيم كار باشد و اين تقسيم كار را بر اساس قانون اساسي به رسميت بشناسيم. يكسري تصميمات هم در كشور ما اين‌طور است. اگر قوا يكديگر را قبول نداشته باشند كه نمي‌شود.
  من با رييس دولت اصلاحات يك خاطره خوبي دارم؛ اين بود كه در جلسات آخر حضور او در مجمع، او صحبتي كرد و من در دفاع از ايشان صحبت كردم (شايد هم من پيشنهادي داده باشم و ايشان حمايت كرده باشد، دقيق يادم نيست) پيشنهاد ايشان مخالف زياد داشت اما با همكاري من و آقاي خاتمي راي آورد بعد كه مي‌خواستيم از مجمع بيرون بياييم، آقاي خاتمي به من گفت كه باهنر ما خيلي خوب با هم مي‌توانيم كار كنيم و من گفتم كه بله اما حيف كه ديگر آخر دوره است. اگر زودتر متوجه مي‌شديم، بهتر بود.
  مواضع ما با مواضع آقاي هاشمي منطبق بر هم نيست. ممكن است بتوانيم در مباحثي با هم بحث و همديگر را قانع كنيم اما اينكه فكر كنم از مواضع آقاي هاشمي حمايت كنيم به توفيق مي‌رسم، هنوز به اين جمع‌بندي نرسيده‌ام.
  قطار ممنوع التصويري به ما هم مي‌رسد و امكان دارد، برسد. بنده اگر اپوزيسيون نظام شدم، بايد پيه اعدام هم به تنم بمالم. اينكه بگوييم فرش قرمز پهن كنيد كه من مي‌خواهم عليه نظام كار كنم كه نمي‌شود. بخشي از خانواده انقلاب، ضد انقلاب هستند. خب چه كار بايد كرد؟ تعارف نداريم. هيچ كشوري هست كه اجازه دهد، مخالف نظام قانوني كشور كار كند؟

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون