روشنفكران و كودتاي 28 مرداد در گفتوگو با مازيار بهروز
كودتا مانع بسط مشروطيت شد
برنامهريزي براي تحولات سياسي وظيفه روشنفكران نيست
مرتضي ويسي: كودتاي 28 مرداد با تاثيراتي كه بر زندگي سياسي و اجتماعي مردم ايران به جا گذاشت تبديل به زخمي شد كه هيچگاه در خاطره جمعي ما ايرانيان فراموش نشد. روشنفكران به عنوان يكي از گروههاي حاضر در حيات اجتماعي و سياسي دهه 30 از اين تاثيرات به دور نبودند. معروف است كه روشنفكران بيشتر از ديگر گروههاي اجتماعي در آن زمان از اين واقعه تاثير پذيرفتند و دچار سرخوردگيهاي شديد سياسي و اجتماعي شدند. در اين شماره «سياستنامه» به مناسبت سالروز كودتاي 28 مرداد با مازيار بهروز، استاد دانشگاه ايالتي سانفرانسيسكو و مولف كتاب «شورشيان آرمان خواه» گفتوگويي ترتيب داده و سوالات خود را با اين پژوهشگر تاريخ معاصر در ميان گذاشته است. مازيار بهروز اعتقاد دارد كه سرخوردگي كودتاي 28 مرداد براي روشنفكران ايراني يك دوره كوتاه بود كه روشنفكران توانستند در بافتي تازه وارد عرصه اجتماع شوند و به فعاليت بپردازند.
آيا جريان روشنفكري ما در سالهاي نخست به قدرت رسيدن پهلوي دوم اساسا تصوري از كودتا در ذهن داشتند يا اين امر موضوعي غير قابل تصور بود و براي همين بعد از به قدرت رسيدن دولتي ملي هيچ برنامهاي براي محافظت از آن در برابر كودتاي احتمالي نداشتند؟
اين روشنفكران نيستند كه بايد براي تحولات سياسي برنامه داشته باشند. اين امر در حيطه فعاليت فعالان و احزاب سياسي است كه اعضاي آن ميتوانند روشنفكر باشند يا نباشند. روشنفكر معمولا در محدوده نقد اجتماعي فعاليت ميكند و البته در دورانهايي نيز به فعاليت سياسي روي ميآورند. از اين منظر ميتوان گفت كه از دوران مشروطه و حتي قبل از آن تسلط و دخالت خارجي (استعمار) همواره دغدغه روشنفكران ايران بوده است. اما نميتوان گفت و در واقع مدركي وجود ندارد كه براي روشنفكران ما تصوري از كودتاي ۲۸ مرداد به آن شكل كه اتفاق افتاد وجود داشته است.
كودتا چه بر سر روشنفكران ايراني آورد؟ آيا آنها را منزوي و سرخورده كرد يا شخصيتهايي مانند جلال و شريعتي توانستند خود را از اين معركه خارج كنند؟
بي شك كودتا براي يك دوران موجب سرخوردگي شد اما كم كم در اوايل دهه ۱۳۴۰ خورشيدي و با باز شدن فضاي سياسي ميتوان گفت اين سرخوردگي رو به افول گذاشت و در پايان اين دهه بستر به پا خاستن نسل جديدي از مبارزان را فراهم ساخت.
در كودتاي 28 مرداد روشنفكران چپ دچار شكستي فاحش شدند، اين شكست چه تاثيري بر جريان چپ در تاريخ ايران داشت؟
براي جريان چپ كودتا آغاز روندي بود كه طي دوراني نزديك به ۲۰ سال به رد شيوه مسالمتآميز در مبارزه با نظام شاهنشاهي انجاميد.
نسبت روشنفكران و جامعه مدني بعد از كودتاي 28 مرداد به چه سمتي رفت؟ آيا روشنفكران به واسطه سرخوردگي كه داشتند به هجرت دروني و انفكاك از جامعه دچار شدند يا راهي ديگر انتخاب كردند؟
حكومت بعد از كودتا، جامعه مدني را مصادره كرد و به جز وقفهاي كه در اوايل دهه ۱۳۴۰ خورشيدي روي داد اين وضعيت ادامه داشت. سرخوردگي بعد از ۲۸ مرداد تا اواخر دهه ۴۰ جايش را به تدريج به مبارزه جويي و چالش با كليت نظام داد كه تبعات و آثار اين تحول را ميتوان به وضوح تا متون ادبي و فعاليتهاي ادبي و هنري آن دوران مشاهده كرد.
آيا براي روشنفكران ايران تاثير كودتاي 28 مرداد مبتني بر نوعي اغراق و بزرگ نمايي نبود؟
معني كودتاي ۲۸ مرداد دخالت خارجي در روند تحولات داخلي ايران به كمك عوامل داخلي بود. اين واقعه باعث مصادره شدن جامعه مدني، پايان روند دموكراتيك و قانون مند در كشور و اعمال خشونت حكومتي بر جامعه شد. من هيچ گونه اغراقي در اين برداشت مشاهده نميكنم.
اين موضوع را كه مفاهيم پوچ بعد از كودتاي 28 مرداد بيشتر در ذهن روشنفكران ايراني شكل گرفت چه ميزان درست ميدانيد؟
فكر ميكنم همان واژه سرخوردگي مناسبتر باشد و پوچي را نادرست ميدانم.
آيا كودتاي 28 مرداد يك مفهوم ضد روشنفكري بود يا توانست روشنفكران خاص خود را تربيت كند كه در دستگاه پهلوي مشغول به كار شوند؟
كودتا باعث شكست جنبش ملي كردن نفت شد و روند تداوم و بسط مشروطيت را در ايران متوقف كرد. هر شكستي در اين ابعاد باعث سرخوردگي و تفكر درباره چراييهاي شكست و چگونگي يافتن راهحل ميشود. اما بي شك بودند آنهايي كه با تجديد نظر در افكار خود و با توجه به شكست پيش رو در درجات مختلف با نظام حاكم همراهي كردند. برخي اين همراهي را به سطح همكاري نزديك رساندند و برخي ديگر (به نظر من اكثريت) با حفظ فاصله براي گذران زندگي در نظام به كار پرداختند.