بازنگري سياستها درباره سوريه
ماحصل افزايش همكاري ايران و روسيه
داوود هرميداس باوند
تحليلگر مسائل سياست خارجي
روز گذشته وزارت دفاع روسيه طي بيانيهاي حضور و استقرار بمبافكنهاي اين كشور در ايران را تاييد كرد. بنا بر اعلام وزارت دفاع روسيه، تهران و مسكو توافقنامهاي را امضا كردهاند كه به روسها اجازه ميدهد بمبافكنهاي راهبردي خود را در پايگاه نوژه همدان مستقر كنند. با وجود اعلام استقرار بمبافكنهاي روسي در ايران، هنوز ابعاد چنداني از حضور روسها در اين پايگاه منتشر نشده است و ما هنوز نميدانيم كه حضور نظامي روسها در ايران موقتي است يا آنكه پايگاه نوژه در همدان همانند پايگاه اينجرليك براي امريكا خواهد بود. قضاوت بهتر در اين باره نيازمند اطلاعات بيشتري است ولي به نظر ميرسد كه اين حضور و آن استفاده، موقتي و محدود به انجام عملياتهايي براي بمباران مواضع نيروهاي مخالف بشار اسد، به ويژه داعش و جبهه النصره باشد و به سخن ديگر، استفاده روسها از اين پايگاه، بيشتر جنبه لجستيكي داشته باشد. با اين حال، انتشار اين خبر در هر سطح و اندازهاي كه باشد، با توجه به افزايش رايزنيها و رفت و آمدهاي مقامات دو كشور نشان از آن دارد كه همكاري ايران و روسيه درباره سوريه در حال افزايش يافتن و پيدا كردن جنبهها و ابعاد جديد است و به عبارتي، ميتوان گفت كه دو كشور وارد فاز جديدي از همكاريهاي نظامي، امنيتي و سياسي شدهاند. از ابتداي بحران سوريه، ايران و روسيه در اين باره از مواضع كم و بيش نزديكتري نسبت به ديگر بازيگران منطقهاي و فرامنطقهاي حاضر در اين بحران برخوردار بودند و با حضور نظامي روسها در سوريه از حدود 10ماه پيش، اين همكاريها بيشتر شده است.
با اين حال، پس از كودتاي نافرجام در تركيه، شاهد مواضع نسبتا متفاوتي از رجب طيبب اردوغان، رييسجمهور تركيه و ديگر دولتمردان ترك هستيم و با سفر اردوغان به سنپترزبورگ و ديدار او با پوتين و سفر محمدجواد ظريف نيز خبرهايي مبني بر ايجاد همكاريهاي جديدي ميان ايران، روسيه و تركيه شنيده ميشود. اين همكاريها بيترديد ميتواند در صحنه ميداني سوريه تاثير داشته باشد. در كنار اين مساله، از همان ابتدا خبرهايي از همكاري تهران و مسكو درباره بحران عراق و مبارزه با داعش در اين كشور به گوش ميرسيد؛ چيزي كه تا به امروز عملي نشده است ولي اين افزايش همكاري قابليت تسري يافتن به عراق را هم دارد ولي من فكر نميكنم كه به انجام همكاريهايي فراتر از آن منجر شود زيرا سرعت تحولات در خاورميانه و سوريه بالاست و همان طور كه تحولات موجود منجر به افزايش همكاريها ميان ايران و روسيه و همچنين تركيه شده است، ميتواند آن روي ديگر خود را هم به نمايش بگذارد. با اين حال، علني شدن استفاده روسيه از پايگاههاي هوايي ايران و استقرار بمبافكنهايش ميتواند اثراتي خرد و كلان را به همراه داشته باشد. مهمترين تاثيري كه اين مساله ميتواند به همراه داشته باشد آن است كه بازيگران درگير در بحران سوريه از جمله اعراب را به تغيير يا حداقل اصلاح و تعديل در برخي از سياستهايشان در قبال سوريه وادار كند. بيترديد بازيگران حاضر در سوريه در اين باره بازنگريهايي در سياستهاي اعماليشان خواهند داشت تا در صحنه معادلات منطقه بتوانند هزينههاي كمتري را پرداخت كرده و سودهاي بيشتري را دريافت كنند. با اين وجود، ترديدي نيست ايران براي حل بحران سوريه بايد از تمامي ظرفيتهاي موجود استفاده كند و با همه همسايگان خود، به ويژه روسيه روابط مثبتي داشته باشد اما نكتهاي را هم بايد مورد توجه قرار دهيم، آن است كه ايران نبايد تمامي تخممرغهاي خود را هم در سبد روسيه سرمايهگذاري كند. نكته مهمي كه ايران بايد بداند، آن است كه اينك ايران بازيگر بسيار مهمي در سطح منطقه و به ويژه سوريه است. از سويي، ايران در همكارياش با روسيه بايد متوجه اين نكته باشد كه روسها در زمانهايي هم كه منافعشان ايجاب كرده است، برخلاف انتظار و خواست ايران عمل كردهاند كماآنكه مشاهده كرديم آنها به بهانه تحريمها، از تحويل سامانه موشكي اس 300 خودداري كردند و به قطعنامههاي تحريمي عليه ايران در شوراي امنيت راي مثبت دادند و تنها پس از ماجراي اوكراين به ايران نگاه مثبتتري كردند و با توجه به نگاه معاملهگرانه اين كشور امكان دارد كه در بحران سوريه ايران را تنها بگذارند. ايران در سوريه نبايد همكاريهاي خود را مطلق به طرف يا كشور كرده و آزادي مانور خود در تعاملات سياسي و امنيتي را محدود كند.