• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3608 -
  • ۱۳۹۵ چهارشنبه ۳ شهريور

گفت‌و‌گوي« اعتماد» با احمد رضا نيك‌كار اصفهاني

ديگرچيزي از فوتبال باقي نمانده

گروه ورزش

فوق دكتراي مديريت برنامه‌ريزي از دانشگاه هاروارد، فوق‌ليسانس مهندسي عمران از دانشگاه تگزاس، جانشين وزير سابق راه در قطار سريع‌السير اصفهان ـ تهران، قائم‌مقام وزير سابق صنايع در آموزش و تحقيقات، نايب‌رييس و دبيركل سابق فدراسيون فوتبال، عضو هيات‌مديره اسبق پرسپوليس.
اينها تنها بخشي از سوابق تحصيلي و اجرايي فردي است كه در سال‌هاي اخير رياست شركت سرمايه‌گذاري آتيه صبا به عنوان بزرگ‌ترين مجموعه سرمايه‌گذاري در حوزه‌هاي صنعت و معدن، گردشگري و حمل و نقل كشور را بر عهده دارد.
دكتر احمدنيك‌‌كار اصفهاني به عنوان رييس اين مجموعه بزرگ اقتصادي اما دغدغه‌هاي زيادي براي ورزش كشور و به ويژه فوتبال دارد. شايد به همين دليل است كه بارها نام او به عنوان گزينه پيشنهادي دولت براي تصدي عنوان وزير ورزش و جوانان هم در محافل ورزشي مطرح شده بود. جالب اما اينجا است كه اين تحصيلكرده دانشگاه هاروارد و تگزاس، قصد داشت براي انتخابات فدراسيون فوتبال هم با ايده‌ها و برنامه‌هاي مهمي كه در سر داشت ثبت‌نام كند. او مي‌خواست با استفاده از تجارب اجرايي و تحصيلي خود و همچنين ارتباط بسيار نزديكي كه با شركت‌هاي اقتصادي بزرگ كشور و مسوولان دولت دارد، ‌وارد عرصه انتخاباتي شود تا با پيروزي در اين پروسه به صندلي رياست فدراسيون فوتبال برسد تا آنطور كه خودش مي‌گويد تغييرات اساسي در ساختار فوتبال ايران انجام بدهد. اما اين برنامه‌اي بود كه وجود داشت. منتها در عمل اتفاق ديگري رخ داد و نيك‌كاراصفهاني از حضور در انتخابات فدراسيون فوتبال كناره‌گيري كرد. طبيعتا اين اتفاق بهترين بهانه بود براي گفت‌وگو با مديري كه تاكيد دارد تنها راه برون رفت ورزش ايران از بحران‌هاي فعلي انحلال وزارت ورزش و ‌جوانان است.
تحليل شما از شرايط امروز فوتبال ايران چيست؟
 فوتبال ايران چهار دهه قبل داشت به سويي حركت مي‌كرد كه بايد مي‌رفت. تركيه و خيلي از كشورهاي ديگر اصلا فوتبالي نداشتند. اما متاسفانه فوتبال ايران نتوانست مسير خود را ادامه بدهد. بخشي از آن به خاطر هشت سال جنگ تحميلي بود كه ضربات جبران‌ناپذيري به كشور ما زد كه فوتبال هم يكي از آنها بود. بعد از جنگ اما دلايل ديگري باعث شد به جاي پيشرفت، پسرفت داشته باشيم. اين فاكتورها مي‌تواند در عدم مديريت صحيح و برنامه‌ريزي و نبود نگاه ويژه به اين صنعت و هنر جهاني خلاصه شود كه ما را يواش يواش به ركود كامل در فوتبال رساند. به صورت كلي درست است كه ما سه دوره حضور در جام جهاني را هم تجربه كرديم، اما اينها هم جسته و گريخته بوده است. اتفاقي صورت گرفته و برنامه‌ريزي مدون استانداردي براي آن وجود نداشته است. بيشتر يك تسكين‌دهنده روحي بوده كه مردم را خوشحال يا ناراحت كرده است. من فكر مي‌كنم دستاورد اين فوتبال، نشاط اجتماعي است كه مسوولان ما هميشه كمتر به آن توجه داشته‌اند.
بيشتر توضيح مي‌دهيد؟
يك زماني من به شهردار گفتم زماني كه شما در حال جمع‌آوري آشغال‌ها در سطح شهر هستيد، خيلي بهتر مي‌شود جاي آشغال توپ بگذاريد كه بچه‌ها اين توپ‌ها را بردارند و به ورزش فكر كنند به جاي سيگار و معضلات اجتماعي ديگر و به اين سمت و سو هدايت شوند. پس فوتبال يك حزب بزرگ بوده كه ما از آن غافل شديم و نسبت به آن بي‌توجه بوده‌ايم. همچنين در انتخاب مديران هم هميشه با معضل روبه‌رو بوده‌ايم. مديراني را آورده‌ايم كه اصلا با فوتبال بيگانه بوده‌اند. ‌از مسائل مربوط به برنامه‌ريزي و هدف‌گذاري خبر نداشته‌اند و اصلا پتانسيل‌هاي مربوط به فوتبال را نمي‌شناخته‌‌اند. در حالت بدتر بايد به اين واقعيت اشاره كنم كه مديراني كه به فوتبال آمدند حتي در مراجع بين‌المللي فوتبال هم به مسائل آشنايي نداشته‌اند. مديريت در تمام سال‌هاي گذشته حتي اقتصاد را متوجه نبوده است و نمي‌دانسته كه اين فوتبال مي‌تواند چه كمكي به پويايي چرخه اقتصادي يك كشور مي‌توانسته داشته باشد. ما آمديم آدم‌‌هايي را هميشه انتخاب كرديم كه بيشتر مدير هزينه بودند تا اينكه مدير با فكر باشند. اصلا لازمه اينكه يك مدير، بايد فوتبالي باشد و از اين رشته شناخت داشته باشد را بياييم ناديده بگيريم، مديراني كه وارد فوتبال و ورزش شده‌اند نخستين فاكتور كه داشتن «فكر» بوده را نداشته‌اند. حالا توجه كنيد در مجموعه‌اي كه تفكر و انديشه در آن حاكم نباشد، در هر بستري كارها رو به زوال پيش‌ مي‌رود.
 براي تمام اين فرصت‌ها و زمان‌هايي كه سوخت چه راه‌حلي مي‌توانست وجود داشته باشد؟
اين همه پول در مواد مخدر هزينه مي‌شود. اگر ما يك دهم اين پول را به ورزش مي‌آورديم و ساختار مي‌ساختيم امروز هم شرايط فوتبالي بهتري داشتيم و هم آمار اعتياد در كشور با نزديكي جوانان ما به ورزش حرفه‌اي كمتر بود. يك روز مي‌گوييم مربي خارجي خوب است. يك روز مي‌گوييم مربي ايراني خوب است. مربي خارجي مي‌آوريم و هيچ چيزي نداريم كه به او بدهيم. من يادم مي‌آيد زماني كه در فدراسيون فوتبال بوديم در نظر داشتيم 20 مربي جوان ايراني را به كشور‌هاي پيشرفته دنياي فوتبال اعزام كنيم. ما مي‌توانستيم از قبال اين همه تفاهمنامه‌هاي ورزشي كه با كشورهاي پيشرفته در زمينه‌هاي اقتصادي و سياسي امضا كرده‌ايم براي ورزش هم برنامه‌ريزي‌ كنيم. جوانان مستعد خود را به باشگاه‌هاي فوتبال بزرگ دنيا بفرستيم. اينها ساده‌ترين كارهايي بود كه مي‌شد انجام داد. ما در آن مقطع يك برنامه داشتيم كه از طريق دولت لايحه‌اي را در مجلس مطرح كنيم كه ساخت استاديوم‌ها در هر استان با مشاركت‌ بانك‌ها شروع شود. اين يكي از برنامه‌هاي اوليه ما بود در فدراسيون فوتبال. بيست سال پيش من فكر مي‌كردم هر استاني بايد سه، چهار استاديوم خوب از خودش داشته باشد. اما امروز هنوز پرسپوليس و استقلال يك استاديوم از خودشان ندارند. اسپانسر مي‌‌آيد و مي‌رود و هيچ‌وقت وضعيت اقتصادي باشگاه‌ها درست نمي‌شد. من فوتبال را دوست دارم كه اين‌گونه صحبت مي‌كنم. اما وقتي اداره فوتبال و ورزش ايران بر عهده افرادي است كه فاقد ساده‌ترين اصول مديريتي و تفكر در اين حوزه هستند وضعيت همين خواهد بود و هيچ اتفاق خاصي هم رخ نخواهد داد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون