• ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3608 -
  • ۱۳۹۵ چهارشنبه ۳ شهريور

«اعتماد» گزارش مي‌دهد

تربيت، توسعه و آموزش و پرورش

گروه مدرسه «اعتماد»

 چندي است موضوع تعليم و تربيت و مسائل آموزش و پرورش علاوه بر كنشگران صنفي و سياسي و فعالان رسانه‌اي مورد توجه اساتيد و نويسندگان و پژوهشگران هم قرار گرفته كه اين در نوع خود قابل ستايش است و يكي از مواردي كه خيلي زيربنايي است و در رويكردها و سياستگذاري‌ها بايد مورد توجه قرار گيرد اولويت تربيت بر توسعه است كه خوشبختانه به بهانه‌هاي مختلف محل بحث و تبادل نظر قرار گرفته است. يكي از اين بهانه‌ها معرفي كتابي در همين زمينه بوده، ما نيز فرصت را مناسب دانسته و در اين زمينه بررسي‌اي داشتيم تا مخاطبان صفحه مدرسه را متوجه اين مهم كنيم.
تفكيك مفاهيم رشد، پيشرفت و توسعه
دكتر محسن رناني، استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان در ارتباط با اين سه مفهوم گفته: مفاهيم رشد، پيشرفت و توسعه در جامعه ما تفكيك نشده و در سياستگذاري كلان بين اينها تفاوتي ديده نمي‌شود. رشد يعني تكثير افقي وضع موجود و پيشرفت يعني تكثير عمودي وضع موجود. در دل توسعه، رشد و پيشرفت هم هست كه گرچه لازم هستند اما كافي نيستند. توسعه وقتي اتفاق مي‌افتد كه نظام مديريت، سطح دانش و مناسبات عقلاني شود. براي مثال رشد يعني ساخت فرودگاه، پيشرفت يعني دستيابي اين فرودگاه به دانش فني روز و توسعه يعني مناسبات، سازوكار و اخلاق در اين فرودگاه تغيير كند. ما تاكنون به ساخت جاده، فرودگاه و دانشگاه مشغول شده‌ايم كه رفاه توليد كنيم. در آموزش عالي تمركز ما بر توليد مدرك بوده نه توليد انسان‌هايي كه بتوانند يك جامعه شرافتمند ايجاد كنند.
 سرمايه‌هاي مغفول مانده در توسعه كشور
وي مي‌افزايد: بعد رفاهي و فيزيكي توسعه، ابتدا به سرمايه اقتصادي و سپس به سرمايه انساني نياز دارد اما بعد دوم توسعه، نيازمند سرمايه‌هاي اجتماعي و نمادين است. اين دو سرمايه در همه اسناد رسمي توسعه كشور ما مغفول بوده است. اگر سازوكار عقلاني جايگزين سازوكار عاطفي نشود، مناسبات متحول نخواهد شد، سرمايه از كشور فرار مي‌كند و توليد نمي‌تواند محور توسعه شود. ما رشد و پيشرفت داشته‌ايم اما توسعه خير. تحول رفتاري رخ نداده است.
افق بلوغ توسعه نيازمند تحول فكري و فرهنگي
دكتر رناني بر اين باور است كه: اگر جايگزيني قانون به جاي مناسبات شخصي رخ ندهد، وجه اول توسعه پرهزينه مي‌شود و تا زماني ادامه پيدا مي‌كند كه چاه نفت داشته باشيم. هزينه پيشرفت ابتدا بالا خواهد بود، چون بايد زيرساخت‌هايي ايجاد شود. بعد از مدتي در طول زمان هزينه پيشرفت كاهش مي‌يابد، به شرطي كه همزمان تحول فكري و فرهنگي نيز در رفتارها رخ دهد. در اين صورت افق بلوغ توسعه را خواهيم ديد. اگر تحول فرهنگي رفتاري رخ ندهد، هزينه پيشرفت دوباره بالاتر مي‌رود و توسعه وارد دام كودكي مي‌شود. يعني جامعه پيشرفته است اما رفتارها و خلقيات آن هنوز كودكانه است. از طرف ديگر اگر تحول اتفاق نيفتد، از يك جايي به بعد نمي‌توانيم به همين پيشرفت عادي هم برسيم چون بسيار پرهزينه مي‌شود.
بذر توسعه و آموزش و پرورش
 ايشان تاكيد دارد بر اين نكته كه: ما از فقر توسعه در دام كودكي توسعه گرفتار شده‌ايم. تحول فناوري ما را دچار سرگيجه كرده است در نتيجه مثلا ما به اندازه اقتصاد امريكا كه 40 برابر اقتصاد ما است مهندس توليد كرده‌ايم، يعني فقط به پيشرفت فكر كرده‌ايم نه توسعه! آموزش و پرورش مي‌تواند تحول كيفي را كه لازمه توسعه است، رقم بزند. روانشناسان مي‌گويند كودك فقط تا هفت سالگي تغيير مي‌پذيرد و بعد از آن فقط تا 18 سالگي تاثيرپذير است و بعد از آن تابع جمع‌بندي خود قرار مي‌گيرد. 40 سال است كه دنيا فهميده كه بذر توسعه بايد قبل از هفت سالگي در ذهن كودك كاشته شود در حالي كه در كشور ما عملا كودك تا هفت سالگي چيزي ياد نمي‌گيرد و پس از آن هم فقط مغزشان را آموزش مي‌دهيم بدون اينكه توانايي زيستي داشته باشند كه مي‌تواند خطرناك هم باشد. ما در ايجاد اصلي‌ترين ابزار توسعه ناتوانيم. براي دو نسل بايد كمربند‌ها را سفت كنيم. بايد دستور سرمايه بس براي اقتصاد صادر كنيم، سرمايه‌ها را بايد صرف آموزش كودكان دو نسل بعدي كنيم. مانند كشور‌هاي توسعه‌يافته برنامه‌ريزي براي توسعه را بايد از زمان جنيني كودكان شروع كرد، شايد دوره‌اي برسد كه تصميم بگيريم فرزندان‌مان را به مدرسه‌هاي فعلي و نظام آموزشي فعلي نس‍پاريم.
اثري متفاوت در توسعه و تربيت
دكتر اقبال قاسمي پويا، مولف، مدرس و پژوهشگر برتر ملي، خواندن كتاب توسعه و تربيت را به معلمان، دانشجو معلمان و كليه فرهنگياني كه دغدغه توسعه دارند، توصيه مي‌كند. ايشان كه از چهره‌هاي نام‌آشناي تعليم و تربيت و پژوهشگر برتر كشور است، مخاطبان را به مطالعه كتاب نگاه تربيتي به توسعه دعوت كرد. دكتر قاسمي پويا گفت: اين كتاب از نظرهايي با كتاب‌ها و پژوهش‌هاي تربيتي كشور ما تفاوت‌هايي دارد كه آن را در نوع خود متمايز مي‌كند. از نمونه اين تفاوت‌ها اينكه اين اثر از كتاب‌هايي است كه به تربيت از ديد توسعه و به توسعه از ديد تربيت نگاه كرده است.
نظام آموزشي ما و پارادايم توسعه‌اي
وي اظهار داشت: شوربختانه نظام آموزشي ما مانند اقتصادمان هنوز از پارادايم توسعه‌اي ويژه تبعيت نمي‌كند. همچنان كه در عرصه اقتصادي تاكنون سرگردان در ميان شعارهاي بي‌شمار غيرعملي بوده‌ايم، در آموزش و پرورش نيز از الگوي آموزشي خاصي كه ما را به توسعه رهنمون شود برخور‌دار نبوده‌ايم. هردم با آمدن وزيري از شعاري دم زده‌ايم و تغييرهاي بدون مطالعه و خودسرانه بي‌ثمري صورت داده‌ايم. نتيجه‌اش آن شده است كه امروز همه شاهد آنيم: يأس و كم‌علاقگي در ميان اغلب معلمان و دانش‌آموزان و والدين و... اگر اقدامي هم صورت گرفته در بخش غيررسمي يا غيردولتي آموزش و پرورش بوده كه كوشيده‌اند براي رهايي از ناكارآمدي آموزش رسمي كشور، خود راه‌هايي برگزينند.
سند تحول پر است از مطالب كلي و نامفهوم
اين پژوهشگر ملي كشور افزود: هنوز بعد از 36 سال معلوم نيست آموزش و پرورش ما از چه الگوي آموزشي كه بتواند جامعه را در رسيدن به توسعه همه‌جانبه ياري كند، پيروي مي‌كند. شوربختانه اغلب آثاري هم كه چاپ و منتشر مي‌شود مطالب مبتني بر روانشناسي آن هم روانشناسي فردي مدون شده در فرهنگ ديگر يا آثاري بر مبناي مطالب نظري اخلاقي و ديني است كه بيشتر به شعار نزديك است تا مطالب تربيتي ملموس و عملي. آخرين سندي هم كه براي آموزش و پرورش ما تدوين شد سند تحول است كه پر است از مطالب كلي و نامفهوم براي اكثر خوانندگان به ويژه معلمان.
قاسمي پويا با اشاره به نگاه واقع‌بينانه نويسنده افزود: كتاب «نگاه تربيتي به توسعه» به دور از اين نوع مفاهيم كلي و انتزاعي به مطالبي پرداخته است كه امروز در بحث توسعه در سراسر جهان مطرح است و كوشندگان راه توسعه تلاش مي‌كنند براساس ويژگي‌هاي جامعه توسعه يافته بر آنها تاكيد نهند. مصداق‌هاي اين مفاهيم در بسياري از كشور‌هاي توسعه‌يافته به صورت عملي محقق شده و جامعه‌ها شاهد و ناظر آنند. در بحث توسعه از انسان توسعه‌يافته سخن به ميان مي‌آيد كه ويژگي‌هاي آن ملموس و عيني است نه رويايي آسماني.
ويژگي‌هاي انسان توسعه‌يافته
براي نمونه در اين كتاب گفته شده است انسان توسعه‌يافته اين ويژگي‌ها را دارد: جهاني مي‌انديشد و ملي و منطقه‌اي عمل مي‌كند، به انديشه‌هاي ديگران توجه مي‌كند، از تعصب به دور است و تعصب را سد راه تعقل مي‌داند، مشاركت‌جو و جامعه‌گراست، علم و دانش را متعلق به تمام جهانيان مي‌داند، پرسشگر است و تفكر انتقادي دارد و با عقلانيت به مسائل نگاه مي‌كند، علاوه بر حل مساله مي‌كوشد طرح مساله هم بكند، اساس هستي را مبتني بر تغيير و تحول مي‌داند، از نوجويي و نوپويي هراس ندارد، همه‌چيز را نتيجه تربيت و تربيت را امري مستمر و رو به رشد و تكامل مي‌داند، به يادگيري مادام العمر اعتقاد دارد، مبناي تصميم‌گيري‌ها را خرد جمعي و پژوهش مي‌داند، قانون‌مدار است و از خودمداري‌هاي بي‌پايه گريزان است كه اين ويژگي‌ها همه در نتيجه تربيت حاصل مي‌شود. ما اين نوع تربيت را تربيت براي توسعه مي‌ناميم.
آموزش براي توسعه
قاسمي پويا در پايان گفت: همچنان كه در اين كتاب هم آمده است، آموزش ركن بنيادين توسعه است اما نه هر آموزشي. آموزش براي توسعه، نشانگان و سنجه‌هايي دارد كه با آموزش و پرورش سنتي و ايستا تفاوت‌هاي بسياري دارد. شوربختانه ما از نبود ساختار و برنامه‌هاي توسعه محور در رنجيم. شايد كتاب‌هايي از اين سنخ بتواند مسوولان و دست‌اندركاران را از سرير تعصب به زمين واقعيت‌ها فرود آورد و ميهن ما هم در مسير توسعه‌يافتگي قرار گيرد. خواندن اين كتاب را به معلمان و دانشجو‌معلمان و كليه افرادي كه دغدغه توسعه دارند، توصيه مي‌كنم.
آموزش و پرورش يك نهاد گسترده اجتماعي است
مرتضي نظري، نويسنده كتاب نگاه تربيتي به توسعه، با اشاره به اينكه آموزش و پرورش قبل از آنكه يك دستگاه اجرايي باشد، يك نهاد گسترده اجتماعي است كه زيرساخت تربيتي توسعه را فراهم مي‌آورد گفت: به باور من آموزش و پرورش در ايران دچار غربت گفتماني شده است. نمي‌توانيم از توسعه حرف بزنيم، اما حاضر به پذيرش الزامات توسعه نباشيم. سياسيون، احزاب و حوزه عمومي هنوز آموزش و پرورش را در عمل جدي نمي‌پندارند تا در فضاي فكري و گفتماني جامعه ايران درباره نقش آموزش و پرورش در توسعه‌يافتگي، تحرك فكري و گفتماني به وجود نيايد، سخن از هر نوع تحول در آموزش و پرورش راه به جايي نمي‌برد.
زيربناي توسعه، تربيت است
وي اظهار كرد: مساله‌اي كه در پانزده سال گذشته به واكاوي آن پرداخته‌ام اين بوده كه آموزش و پرورش متمركز ايران، براي همراهي با توسعه بايد تن به چه تغييراتي دهد. مقالات بيست و شش‌گانه اين كتاب از زواياي مختلف به اين پرسش پاسخ مي‌دهد. مخاطبان اصلي كتاب، دانشجويان جامعه‌شناسي توسعه، فلسفه تعليم و تربيت و علوم تربيتي و همچنين فرهنگيان، دانشجو معلمان و تمام علاقه‌مندان به مسا‌ئل آموزش و پرورش و توسعه هستند، به باور من همه كنشگران عرصه تعليم و تربيت از معلم تا مديران ارشد و از دانشجويان تا اساتيد همگي بايد براي پررنگ شدن تربيت در برنامه‌هاي توسعه تلاش كنند. زيربناي توسعه نه سيمان و سد و كارخانه است و نه حتي انرژي هسته‌اي. زيربناي توسعه تربيت است.


آموزش و پرورش ژاپن و امريكا و نظريه توسعه و تربيت
دكتر محمدرضا سركارآراني از پژوهشگران ايراني مقيم ژاپن هستند كه مطالعاتي در حوزه آموزش و توسعه داشته‌اند. ايشان در ترجمه كتاب آموزش به مثابه فرهنگ، بين دو نظام آموزشي پيشرفته جهان يعني ژاپن و امريكا مقايسه‌اي انجام داده كه در نتيجه آن آورده است: فرهنگ آموزش و يادگيري در ژاپن بيشتر بر همكاري، مشاركت و فعاليت گروهي تاكيد دارد حال آنكه در آموزش امريكايي رقابت و توانايي فردي بيشتر جلوه مي‌كند. ژاپني‌ها كمتر دست به جداسازي دانش‌آموزان بر اساس آزمون‌هاي هوش و پيشرفت تحصيلي مي‌زنند ولي در امريكا گروه‌بندي دانش‌آموزان بر اساس آزمون‌هاي تحصيلي، فرهنگ رايج آموزش و يادگيري است. در ژاپن به فرآيندها بيشتر از نتايج و پيامد‌ها اهميت داده مي‌شود و پرسش‌هاي كتاب درسي و معلمان بيشتر از چگونگى است تا چرايي؛ در حالي كه در مدارس امريكا نتايج و پيامدها وزن سنگيني دارد و سوالات كتاب‌هاي درسي و معلمان بيشتر از چرايي است تا چگونگى.

 

 برش‌هايي از كتاب توسعه و تربيت

  بزرگ‌ترين دغدغه و خبر همه وزراي آموزش و پرورش بعد از انقلاب براي معلمان، همان عبارت هميشگي است: «مطالبات و معوقات سال گذشته فرهنگيان به زودي پرداخت مي‌شود.»
 با نگاهي به تجربه تمام كشورهاي توسعه يافته در دهه گذشته مي‌بينيم كه اين كشورها حتي در رياضتي‌ترين وضعيت اقتصادي خود حاضر به كاهش بودجه و ساير حمايت‌ها از آموزش و پرورش نشدند.
 ما نمي‌توانيم از توسعه حرف بزنيم، اما حاضر به پذيرش الزامات آن نباشيم. سياسيون، احزاب و حوزه عمومي هنوز آموزش و پرورش را در عمل جدي نمي‌پندارند. تا در فضاي فكري و گفتماني جامعه ايران درباره نقش آموزش و پرورش در توسعه‌يافتگي، تحرك فكري و گفتماني به وجود نيايد، سخن از هر نوع تحول در آموزش و پرورش راه به جايي نمي‌برد.
 براي توسعه‌يافتگي قطعا به سيستم پيشرفته حمل‌و‌نقل، انرژي، توليد و اشتغال، ICT، شهرسازي و احزاب كارآمد نياز داريم اما زيرساخت توسعه، «تربيت» است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون