• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3612 -
  • ۱۳۹۵ دوشنبه ۸ شهريور

سخنگوي قوه قضاييه درباره فيش‌هاي حقوقي:

اگر كسي را احضار كرديم گله نكنيد

محمدحسين مهرزاد / مريم وحيديان

گروه سياسي| «اتمام حجت با دولت» سرآغاز صد و يكمين نشست خبري سخنگوي قوه قضاييه بود. محسني اژه‌اي اگرچه به اقدامات مثبت دولت اشاره كرده و از عزل و استعفاي 15 نفر از مديران به عنوان يكي از عملكردهاي خوب ياد مي‌كند، اما انتقاداتي را بر آن وارد مي‌داند. او گلايه‌هاي خود را با طرح اين سوال مطرح مي‌كند كه «آيا 15 نفر بودند كه حقوق نامتعارف دريافت مي‌كردند؟». سوالي كه اژه‌اي از مقامات دولتي مي‌پرسد، به تبع خود اين هشدار را براي مسوولان در پي دارد كه: «اگر دستگاه قضايي كسي را احضار كرد گله نكنيد». سخنگوي قوه قضاييه با اشاره به موضوع فيش‌هاي حقوقي مي‌گويد: همه در اين باره حرف زديم، اما اينكه چه كرديم و چه مي‌خواهيم بكنيم در عمل مشخص مي‌شود. سخنگوي قوه قضاييه با بيان اينكه آنچه در رابطه با اقدامات دولت نقل شده اين است كه گفته‌اند ما 15 نفر را عزل و جابه‌جا كرديم و يكسري هم استعفا دادند و البته يك مصوبه‌اي را هم دولت گذراند و متعاقب آن بخشنامه براي تعدادي از مديران كرد تا سقفي را تعيين كند و از اين به بعد مبلغ اضافي كسي دريافت نكند كه اين كار مثبتي بود. معاون اول قوه قضاييه اما در ادامه به عدم معرفي متخلفان به دستگاه قضايي اشاره مي‌كند و مي‌گويد: گفته‌اند سعي مي‌كنيم كساني كه متخلفند و جرمي را انجام داده‌اند به قوه قضاييه معرفي كنند كه تا اين لحظه يك مورد از ناحيه دولت هم به قوه قضاييه معرفي نشده و همچنين بيان نشده كه چقدر افراد پول را برگردانده‌اند. سخنگوي قوه قضاييه با بيان اينكه حداقل براي من اين سوال مطرح است كه واقعا 15 نفر بودند كه حقوق غير شرعي و غيرقانوني دريافت كرده بودند؟ مي‌گويد: من نمي‌گويم 15 نفر بيشتر است يا كمتر، سوال من اين است كه ملاك انتخاب براي اين 15 نفر چيست؟ اگر ملاك فقط مبلغ بالا بوده كه ما خبر داريم تعداد اين افراد بيشتر است، اگر ملاك دريافت حق‌الجلسه يا وام‌هاي نسبتا سنگين با بهره يك درصد بوده كه باز هم تعداد بيشتر از 15 نفر است. اگر هيچ‌كدام از اينها ملاك نبوده بيان كنند تا من كه امروز مسوول جزيي در اين كشور هستم برايم شفاف‌سازي شود چرا كه تا الان چيزي براي من روشن نشده». اژه‌اي البته اين انتقادات را بر دستگاه قضايي هم وارد مي‌داند و مي‌گويد: «به نظر من قوه قضاييه هم در اين موضوع شتابي را كه بايد داشته باشد نداشته و كار ويژه‌اي كه بايد انجام مي‌شده صورت نگرفته است. قوه قضاييه اقدامي كرد و نامه‌اي به دستگاه‌هاي مختلف نوشت كه ليست افرادي كه دريافت‌هاي بالا داشتند را ارايه كند، برخي دستگاه‌ها گزارش‌هايي دادند اما ديديم كه مثلا فلان فرد فيش حقوقي يك جا را داده در حالي كه از سه جاي ديگر حقوق مي‌گيرد. به همين جهت سازمان بازرسي كل كشور وارد شد تا هم در مقام راستي‌آزمايي خوداظهاري‌ها برآيد و هم اسناد و مدارك جديدي به دست آورد». وي كار ديگر قوه قضاييه را بررسي آيين‌نامه‌هاي تنظيم شده عنوان مي‌كند و مي‌گويد: «بايد مشخص مي‌شد آيين‌نامه‌هايي كه براي ارايه حقوق‌ها تنظيم شده قانوني بوده يا خير. زماني كه سقف و كف براي پرداخت حقوق مشخص مي‌شود يعني اگر كسي كار فوق‌العاده‌اي انجام داد بايد به او سقف را پرداخت كنند به همين دليل قوه قضاييه بررسي مي‌كند كه چرا همه بايد سقف حقوق را دريافت كنند.» سخنگوي قوه قضاييه در پايان سخنان خود در مورد فيش‌هاي حقوقي عنوان مي‌كند: «به نظرم مي‌رسد فرصت كافي بوده و ما هم نامه نوشتيم كه اگر كساني فكر مي‌كنند پول ناحق دريافت كرده‌اند آن را باز گردانند، بنابراين اگر دستگاه قضايي وارد شد، عده‌اي را احضار كرد و گفت بايد مجازات شوند گله‌اي نشود و نگويند مي‌خواستند با دولت يا يك جناح برخورد كنند. اژه‌اي خاطرنشان كرد: به نظر من يك اتمام حجت كافي در بحث فيش‌هاي حقوقي صورت گرفته است.»
گزيده پاسخ‌هاي حجت‌الاسلام محسني اژه‌اي به سوالات خبرنگاران در ادامه مي‌آيد:
  مطلقا با هنر و استفاده هنرمند مخالف نيستيم و نه‌تنها مخالف نيستيم بلكه اسلام، هنر را تشويق مي‌كند. موضع صريح قوه قضاييه اين است كه مدافع جدي هنر و هنرمند هستيم زيرا اين زبان موثر است و بايد تشويق و حمايت كرد. صدور مجوز كنسرت‌ها با وزارت ارشاد است و نيروي انتظامي و قوه قضاييه در اين خصوص دخالت نمي‌كند، اما صدور مجوز به خودي خود مانع از ارتكاب جرايم بعدي نمي‌شود. اما اگر چنانچه از مراجع رسمي و اطلاعاتي گزارشاتي به نظر آنها مستند رسيد كه اگر اين كنسرت برگزار شود اقدامات امنيتي و خلاف عفت عمومي به وقوع مي‌پيوندد اينجا وظيفه نيروي انتظامي و قوه قضاييه است و عمل مي‌كنند.
  اصل دستگيري درخصوص وجود يك عامل نفوذي در تيم هسته‌اي درست است وي تحت تحقيب قرار داشت و بعد از چند روز با قرار وثيقه آزاد شد. فرق است بين اينكه فردي تحت تعقيب قرار گيرد با اثبات اتهام و اين دو از هم متفاوت است.
  پرونده متهم شركت دارويي رشد وابسته به سازمان هلال احمر در حال بررسي است و اين فرد با يك قرار وثيقه سنگين در بازداشت
 به سر مي‌برد.
  توهين به مقامات از حيث اينكه آن مقام را دارا هستند نيازي به شكايت شاكي خصوصي ندارد و مدعي‌العموم وارد مي‌شود. در مورد فردي كه مطرح شده بود به رييس‌جمهور توهين كرده، به اين دليل كه رسيدگي به اتهام وي در صلاحيت دادگاه و دادسراي ويژه روحانيت است دادستان صلاحيت ورود ندارد. اطلاع ندارم آيا دادستان ويژه روحانيت ورود پيدا كرده يا نه يا دولت به اين دادگاه شكايت كرده است يا خير.
  خانواده مهدي هاشمي اعاده دادرسي را مدتي پيش انجام داده‌اند كه اگر به استناد آيين دادرسي باشد به ديوان عالي كشور مي‌رود كه اكنون هم اين اعاده دادرسي به ديوان عالي رفته و ديوان پرونده را براي بررسي خواسته است.
  امام بزرگوار ما آنچنان مقيد به موازين بودند كه همه دوست و دشمن مي‌دانستند امام كوچك‌ترين تخطي از موازين اسلامي نمي‌كنند. همه فقها بدون استثنا قبول دارند كه اگر يك گروهي عليه يك حكومت رسمي قيام كرد و مركزيت آن باقي بود و به تجاوزات عليه آن حكومت ادامه داد تكليف‌شان روشن است كه بايد مجازات شوند و اينكه چگونه آن فايل صوتي پخش شده مراجع ذي‌ربط در حال
 بررسي هستند.
  در خصوص واگذاري املاك ميلياردي به مديران شوراي شهر و شهرداري، اگر تخلفي احراز شود براي دستگاهي كه تخلف كرده ارجاع مي‌شود. اما اگر جرم واقع شده باشد گزارش به دستگاه قضايي مي‌رسد. در مورد اين موضوع هنوز گزارش رسمي سازمان بازرسي ارسال نشده و هنوز گزارش نهايي نيامده، فقط اين گزارش را به شهرداري ارسال كردند و گفتند حرف و دفاع شما چيست كه تا قبل از ظهر كه پرسيدم گفتند هنوز جواب شهرداري نيامده است.
  در خصوص پرونده بانك ملت، قبلا 4 نفر بازداشت بودند كه جديدا يك نفر ديگر هم بازداشت شد. اين فرد از مسوولان رده بالاي اين بانك نيست. 420 ميليارد وجوهي كه اين افراد برده بودند توقيف شده و در حال حاضر در اختيار است. من بارها گفته‌ام كه اگر اين افراد برگردند به نفع‌شان است تا اينكه غيابي محاكمه شوند.
  موضوع بررسي حجاب پرستاران با دستور دادستان تهران به طور كل از سوي دادستان تكذيب شد. جلسه‌اي در خصوص عفاف و حجاب براساس مصوبات شوراي عالي انقلاب فرهنگي برگزار مي‌شود. گفته مي‌شد برخي بيمارستان مبالغي را براي آرايش پرستاران در نظر مي‌گيرند و در فيش آنها وجود داشته؛ كسي از دادستان خواست به اين موضوع ورود كند كه دادستان اعلام كرد بايد وزارتخانه مربوطه براي بررسي اين موضوع ورود كند.
  فواد صادقي، مشاور رسانه‌اي رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام، به دادسرا احضار شده و اين موضوع صحت دارد اما اينكه بازداشت شده يا خير را اطلاع ندارم. فرد مذكور قبلا يك محكوميت داشته و نمي‌دانم به خاطر جرم قبلي يا موضوع ديگري به دادسرا احضار شده است.
  در بعضي موارد شكايت‌هاي از رييس دولت قبل داراي شاكي خصوصي بود. يك مواردي از كميسيون اصل نود آمده و دو مورد هم از خود مجلس. شكايات خصوصي او به غير از دو مورد به نظر من داراي مرتبه پاييني بود. تاكنون ايشان در دادگاه حاضر نشده است، در همان موارد اول مربوط به شكايات شخصي هم بود كه در آنجا شاكي رضايت داد و موضوع منتفي شد، احضاريه فرستاده شد، ايشان حاضر نشد، ولي آن زمان ديگر نيازي به حضور وي نبود. اينها در شعبه مربوطه در حال رسيدگي است و هنوز منتج به نتيجه نهايي نشده است.

توكلي در رابطه با انتخاب نخست‌وزير گفت: ما براي انتخاب نخست‌وزير جلساتي گذاشتيم و نام كسي را كه نمي‌خواهم بياورم، كلي سر ولايت فقيه بحث كرديم اما سرانجام در جلسه‌اي به گزينه رجايي رسيديم. من در مجلس رجايي را ديدم و گفتم چطور است شما نخست‌وزير بشويد، او گفت نه، نه نخست‌وزير چيه؟ آموزش و پرورش مهم است. ما گفتيم خب نخست‌وزير شويد و بعد چند نفر شبيه خودتان را براي پيگيري آموزش و پرورش بگذاريد. او با اشاره به تقابل بني‌صدر و رجايي گفت: رجايي خيلي باهوش بود اما بني‌صدر مي‌خواست عقلش را به رخ او بكشد. بعد از بني‌صدر كه رجايي مي‌خواست نخست‌وزير انتخاب كند، من در حضور آقاي پرورش گفتم كه پرورش خوب است. رجايي بعد بيرون آمد و به من گفت كه احمد جان من نمي‌خواهم پرورش را انتخاب كنم، وقتي به من گفتي نخست‌وزير شوم، من گفتم خوب است اما پرورش مي‌گويد، نمي‌دانم چه كنم و در نهايت او را انتخاب كرد.
احمد توكلي در رابطه با تفاوت شهيد رجايي با بني‌صدر گفت: وقتي رجايي خواست كابينه معرفي كند بني‌صدر با موسوي، نوربخش، نبوي و بنده مخالفت كرد و بنا شد دو نفر آيت‌الله انواري و يزدي حكميت كنند. ما چند نفر به خانه بني‌صدر كه ساختمان سفيد رنگي در كنار ساختمان رياست‌جمهوري بود، رفتيم او به احترام آقاي انواري كه روحاني سرشناس مبارزي بود هم از جايش بلند نشد.
توكلي در توضيح اين جلسه اظهار كرد: بني‌صدر خطاب به موسوي گفت كه تو نخستين كسي بودي كه در روزنامه جمهوري عليه من سرمقاله نوشتي. ميرحسين موسوي هم جواب داد، تو اول عليه من حرف زدي. اين بحث مدام تكرار شد كه رجايي عصباني شد كه شما مدام بحث را تكرار مي‌كني و گوش نمي‌كنيد. تا اينكه نوبت به من رسيد، موقع ناهار بود. به من گفت كه شما نخستين كسي بودي كه در مجلس عليه من صحبت كرديد. كه من به او گفتم شما در زمان انقلاب ايران نبوديد، از اين بيشتر هم راي داشتيد اگر درست عمل نكنيد، انتقاد مي‌كنم.
توكلي افزود: زماني در هيات رييسه بودم با رجايي كار داشتم، او را در دفتر بني‌صدر پيدا كردم، بني‌صدر گفت من در رابطه با اتفاقاتي در بهشهر كسي را مي‌فرستم كه مي‌خواهد از تو اطلاعاتي را بگيرد. آن فرد آمد و گفت كه ما شنيديم كه كارگرهاي بهشهر با تو مخالفند و تو چطور مي‌خواهي وزير كار شوي؟ من گفتم اين اطلاعات را از كجا به دست آورده ايد؟ بله برخي توده‌‌اي‌ها آنجا با من مخالف بودند. او از من پرسيد كه شما سه تا خانه داريد؟ گفتم اشكالي دارد؟ البته من سه تا خانه ندارم. گفت سوال اصلي من اين است كه شما طرفدار بهشتي هستيد؟ گفتم بله من كتاب نماز بهشتي را خواندم و وقتي آمدم تهران ايشان را شناختم كه چه جواهري بودند.
وي گفت: ولي خدايي بني‌صدر پوپوليستي عالي بود. من در دو جا فشار جمعيت را حس كردم، يك‌بار در مكه و يك‌بار هم در سفر بني‌صدر به بهشهر، جمعيت در حدي از بني‌صدر به دليل حرف‌هاي پوپوليسمي استقبال كردند كه من مجبور شدم و پشت تريبون رفتم كه بلايي سر ايشان نيايد تا گردن ما كه مخالف او بوديم نيفتد.
توكلي به بيان خاطره‌اي از آرايشگري كه به مجلس مي‌آمد پرداخت و گفت: اين آرايشگر گفت من براي اصلاح شهيد رجايي روزنامه‌اي روي زمين پهن كرده بودم، وقتي خواستم روزنامه را دور بيندازم ايشان روزنامه را تميز و تا كرد. آرايشگر مي‌گويد آقاي رجايي اين روزنامه باز فردا مي‌آيد، چرا تا كرديد و گذاشتيد آن گوشه، رجايي در پاسخ او گفت چيزي كه قابليت استفاده دارد، نبايد دور انداخت، اين نگاه هنگام بودجه‌بندي و هزينه كردن‌ها خودش را نشان مي‌دهد.
احمد توكلي در ادامه با ذكر خاطره‌اي ديگر از شهيد رجايي گفت: آقاي نبوي، رجايي را بيشتر از من مي‌شناخت چون در زندان هم‌بند هم بودند. اما من يك روز به آقاي رجايي گفتم چرا نخست‌وزير نمي‌شوي. گفت حب نخست‌وزير شدن را براي كسي مثل خودت بگذار و شد وزير آموزش پرورش.
وي افزود: امام در تجليل از رجايي گفت بعضي‌ها عقلشون بيشتر از علم‌شان است. بعد از فرار بني‌صدر قرار بود آقاي پرورش نخست‌وزير شود كه رجايي به من گفت نمي‌خواهم پرورش را معرفي كنم. رجايي گفت به من احمد جان چرا من نخست‌وزير نشوم؟ بي‌شيله پيله بود.
در ادامه اين نشست و بعد از سخنان احمد توكلي تريبون به بهزاد نبوي رسيد. مجري از نبوي دعوت كرد به بالاي سن بيايد و در حين آن به بيان نكاتي پيرامون دوستي توكلي و نبوي پرداخت، توكلي در واكنش به اين جمله گفت: ان‌شاءالله همه بهشتي شويم. ما با آقاي بهزاد نبوي اختلاف سياسي داريم و شايد هم نداشته باشيم. (خنده) اما كنار هم مي‌نشينم و رفاقت داريم.
بهزاد نبوي، وزير دولت رجايي در ابتداي سخنراني از گرفتگي صدايش عذرخواهي كرد و با لحن طنزآميزش گفت كه بالاخره جواني است و اين گرفتن صدا هم يكي از مشكلاتش. او در رابطه با علت تاخيرش، اشتباه در زمان‌بندي را دليل دانست.
او در ادامه در رابطه با مخالفت بني‌صدر با او، توكلي، نوربخش و ميرحسين موسوي گفت: آقاي رجايي دوست داشت كه من مثل آچار فرانسه كنار دستش باشم و به بني‌صدر گفت كه اين كاره‌اي نيست. روزي آمدند به من گفتند كه بني‌صدر به شرط اينكه بنويسي من با بني‌صدر مخالفت نمي‌كنم، قبول كرده است تو به سمت وزارت دست بيابي. خلاصه صحبت كرديم و من نخستين عفوم را آنجا نوشتم و ان‌شاءالله آخرين عفوم باشد. (خنده) نوشتم كه من تعهد مي‌كنم كه با رييس‌جمهوري به هيچ‌وقت مخالفت نكنم كه اين نامه موجب شد من به وزارت دست پيدا كنم.
نبوي در رابطه با مردمي بودن يا پوپوليسم بودن رجايي گفت: معناي پوپوليسم مردم‌انگيزي است بدون توجه به مصالح واقعي مردم. براي روزهاي اول انقلاب مرز‌بندي بين اينكه چه كاري پوپوليسم است و چه كاري مردمي است يك مقدار دشوار بود. چرا؟ به دليل اينكه مسوولان اول هر انقلاب بي‌تجربه هستند. وقتي هر كسي انقلاب مي‌كند يك سري افراد صفر و بي‌تجربه سمت مي‌گيرند. با تجربه‌ترين افرادي كه سمت گرفتند، مرحوم بازرگان بود كه او را پروفسور اجرايي مي‌دانستيم و بقيه صفر كيلومتر بوديم. لذا در آن زمان تصميماتي مي‌گرفتيم كه ممكن است مصداق پوپوليسمي باشد.
وي افزود: من دو مثال مي‌زنم، مثلا امام كه در زماني اعلام كردند آب و برق مجاني است، يكي هم طرح شهيد رجايي هست كه گفتند ماهي 300 تومان به كشاورزان بالاي 60 سال بدهيم. ممكن است اين را همه شما پوپوليسمي تصور كنيد اما اين‌گونه نيست. در آن زمان با محدوديت اجرايي بهترين كاري كه براي مردم مي‌شد كرد اين اقدامات بود. رجايي در آن زمان فكر مي‌كرد كه مي‌شود اين كارها براي مردم خوب باشد اما 30 سال بعد ممكن است به اين كارها انتقاد كنيم.
نبوي در ادامه اظهار كرد: در اين بحث مهم اين است كه آيا اين حرف‌ها براي جمع‌آوري راي مردم است يا خير؟ امام اين حرف‌هايش براي جمع‌آوري رأي مردم نبود. او بدون اين حرف‌ها رأي مردم را داشت. يادم مي‌آيد شهيد رجايي در ديداري گفت كه وقتي به من پيشنهاد كردند كه نخست‌وزير شوم، قهقهه زدم و گفتم يعني چه مملكتي شده است كه از من مي‌خواهند نخست‌وزير شوم. (لبخند) من تلاش كردم كه او را راضي كنم تا اين سمت را قبول كند.
او معتقد است كه «رجايي دنبال جلب رأي مردم نبود. شايد اين اقدامات ظاهرش پوپوليستي باشد اما در آن زمان نگاه اين‌گونه بود. كار خيري كه مي‌شود گفت نشانه مردمي بودن رجايي بود اين بود كه ايشان در نخستين جلسه هيات دولت پيشنهاد كرد كه آيا موافقيد حقوق ما متوسط حقوق دولت باشد؟ سرانجام همه موافقت كردند و ديدند كه متوسط حقوق دولت 7 هزار تومان است كه تا آخر دولت رجايي همه وزرا و ايشان 7 هزارتومان مي‌گرفتند. اين 7 هزارتومان در دولت موقت مهدوي 10 هزارتومان شد كه همه‌مان هم خيلي خوش‌مان آمد. (خنده)
اين چهره اصلاح‌طلب گفت: وزير هم نمي‌توانست كه براي خرجش برود مسافركشي. اين حقوق در آخر دوره موسوي 12هزار  تومان شده بود.
نبوي در رابطه با نظر رجايي براي فعاليت كارشناسي گفت: اگر شخص رجايي را بگوييم با توجه به شناختي كه از ايشان از زندان داشتم، آدم با برنامه‌اي بود. شهيد بهشتي را خيلي قبول داشت، چون ايشان را با برنامه مي‌دانست. بعد از انقلاب كه رجايي دولت را در دست گرفت، برنامه‌ريزي براي كشور بحث ديگري مي‌شود، هر برنامه‌ريزي مبتني بر هدف‌گذاري است. در شرايط اول انقلاب، متاسفانه حداقل اطلاعات را داشتيم.
وي افزود: بعد از اينكه رجايي دولت را به دست گرفت، به دنبال برنامه‌ريزي براي كشور بود. در درجه اول براي هر برنامه‌ريزي توصيف و تبيين داده‌ها و اطلاعات مهم است. در شرايط اول انقلاب حداقل اطلاعات را داشتيم.
وي با تاكيد بر اينكه وقتي با الجزايري‌ها در مورد بيانيه الجزاير صحبت مي‌كرديم كه طرف ديگر آن امريكا بود، نمي‌دانستيم پول‌هاي موجود ما در بانك‌هاي امريكايي چقدر است، گفت: آقاي نوبري رييس بانك مركزي بود. به واسطه‌هاي الجزايري‌ها مي‌گفتيم كه شما از امريكايي‌ها صورت مطالبات را بگيريد. واسطه‌ها مي‌گفتند خودتان كه بهتر مي‌دانيد. ليكن ما گفتيم كه مي‌خواهيم چك كنيم كه ببينيم امريكايي‌ها صداقت دارند يا خير.
وي افزود: واقعيت اين است كه رقم دقيق پول‌هاي‌مان را نداشتيم. خدا از سر تقصيرات‌مان بگذرد. اميدواريم آن ارقام دقيق بوده باشد.
نبوي با بيان اينكه در كابينه شهيد رجايي قوي‌ترين وزرا شهيد كلانتري، شهيد عباسپور و شهيد قندي بودند تاكيد كرد: همين عزيزان با تمام قوا در مقابل سازمان برنامه در دولت شهيد رجايي ايستاده بودند. البته مسوول سازمان برنامه هم چون كم‌تجربه بود كارهايي مي‌كرد كه كارها قفل مي‌شد. وي افزود: مكانيزم تخصيص اعتبار را با اكثريت قاطع در دولت شهيد رجايي حذف كردند. مي‌دانيم بودجه‌اي را آقايان در مجلس تصويب مي‌كردند كه بر اساس امكانات واقعا موجود به نوعي پيش‌بيني مي‌كرد. اگر درآمد‌ها كمتر از آني بود كه در بودجه پيش‌بيني شده بود متناسب با آن تخصيص مي‌كرد. به هر دستگاهي سهمش را تخصيص مي‌داد. اين عضو سازمان مجاهدين انقلاب با بيان اينكه آقاي رجايي بستن بودجه سال 60 را از سازمان برنامه به نخست‌وزيري آورده و به من داد اظهار كرد: بنده هم از آقاي بانكي كمك خواستم. بودجه سال 60 كشور در نخست‌وزيري بسته شد در حالي كه سازمان برنامه وجود داشت. عين همين كارها سال سي‌ام انقلاب تكرار شد. ممكن است بنده اين كار را انجام دهم به اين بهانه كه مثل شهيد رجايي رفتار مي‌كنم. وي ادامه داد: شهيد رجايي در اوايل انقلاب چنين كاري كرد و شرايط با 30 سال بعد متفاوت است.
نبوي تاكيد كرد: برنامه‌ريزي نياز به شرايط با ثبات دارد. روزي كه رجايي كابينه‌اش را به امام راحل معرفي مي‌كرد عراقي‌ها به غرب كشور حمله كرده بودند. در اين شرايط بود كه رجايي دولت را به دست گرفت. در آن زمان كه آقاي رجايي دولت را به دست گرفت از يك طرف جنگ بود و از طرف ديگر اختلافاتي بين رييس‌جمهور و نخست‌وزير وجود داشت.
نبوي با بيان اينكه بني‌صدر در آن زمان در هر سخنراني به دولت رجايي حمله شديدي داشت، گفت: بني‌صدر مثلا در جاهايي كه با رجايي بود، براي اينكه رجايي كنارش ننشيند، بدون اينكه به او بگويد سوار ماشين مي‌شد و مي‌رفت و رجايي مجبور مي‌شد با ماشين ديگري برود. خلاصه سال‌هاي اول انقلاب موجب شد كه برنامه‌ريزي نتواند در دولت رجايي پا بگيرد. در زمان رجايي امكان اين كارها نبود. دوستان سوالاتي كه مي‌كنند با توجه به امروز است كه مي‌گويند خب رجايي اهل برنامه‌ريزي نبود اما بايد اين حرف‌ها را با توجه به شرايط آن روز زد. نبوي در رابطه با نگاه شهيد رجايي به آزادي‌هاي سياسي گفت: قبل از انقلاب تقريبا همه انقلابيون در سراسر جهان بيش از آنكه به بحث ضديت با استبداد توجه داشته باشند، به بحث ضديت با استعمار توجه داشتند، استبداد در تحليل‌مان اين بود كه ناشي از استعمار بود. مبارزه با استعمار اصل بود. در آن زمان كوبا و الجزاير براي ما محترم بودند. تقريبا همه ما به مرحوم ناصر و كاسترو ارادت داشتيم. حتي من مي‌گويم كه به مرحوم قذافي توجه داشتيم. (خنده)، چون الان همه مي‌گويند صد رحمت به قذافي. (خنده) حتي سيد قطب كه اعدام شد ما تازه متوجه ‌شديم كه كار خلافي رخ داده است. من يادم است با رجايي و صادق نوروزي، سه تايي كتاب آفات توحيد بازرگان را مي‌خوانديم. انتقادي كه هر سه به بازرگان داشتيم اين بود كه او مي‌گفت ما با استبداد 2500 ساله بايد مبارزه كنيم، ما مي‌گفتيم چرا او به استعمار اشاره نكرده است. وي افزود:  حد فاصل 28 مرداد 32 تا انقلاب تنها يك بار آن هم  در يك حوزه انتخابيه در كاشان اجازه داده شد بين ‌الله يار صالح به عنوان مخالف قانوني و درچارچوب وضع موجود و لاجوردي رقابتي صورت گيرد. اين اتفاق بعد از مدتي منحل شد و ديگر ممكن است اتفاق نيفتد. نبوي با اشاره به انتخابات سال 94 گفت: ممكن است برخي انتخابات سال 94 را نپسندند اما اين آزاد‌ترين انتخابات بود. من مي‌خواهم بگويم آزادي انتخابات در آن زمان امكان نداشت. در زمان مصدق براي آنكه به امريكايي‌ها نشان دهند آزادي است اجازه رقابت‌ الله‌يار را دادند. در فاصله سال 39 تا 42 سه چهار حزب دفتر داشتند و آزادي مطبوعات كه خيلي كنترل شده بود. خب ما اين دوران را پشت سر گذاشتيم و انقلاب شد. وقتي رجايي نخست‌وزير شد نظرسنجي و انتخابات انجام داديم و هيچ‌كس حتي اپوزيسيون هم مطرح نكرد كه تقلب شده است. شايد حالا كاريزماي امام موثر بود. احزاب اپوزيسيون حتي در كشور دفتر داشتند و اين اتفاق تا زمان ترورها ادامه داشت. تا روز آخردولت رجايي آزادي محترم بود در دولت رجايي استبدادي در كار نبود.
وي افزود: در آن زمان در رابطه با مجاهدين خلق مخالفتي با برخي دوستان داشتيم، ما مي‌گفتيم تا زماني كه دست به اسلحه نبرده‌اند نبايد كاري كرد. روزنامه پيام مجاهد حتي تا خرداد سال 60 شماره دارد. وي افزود: در مقطعي كه شهيد رجايي نخست‌وزير و رييس‌جمهور بود، استبدادي در كار نبود. در آن زمان آزادي سياسي تحقق يافته تلقي مي‌شد و در اين رابطه هيچ‌وقت بحثي با رجايي نداشتيم. در شروع جنگ كه حركت‌هاي جدايي‌طلبانه در كردستان وجود داشت، ايشان محدوديتي ايجاد نكرد و تا روز آخر آزادي‌ها محترم شمرده مي‌شد. آخرين حركتي كه موجب شد مجاهدين دست به اسلحه ببرند چيزي به نام اطلاعيه 10 ماده‌اي با امضاي شهيد قدوسي بود كه با حضور مسوولان و شهيد بهشتي و رجايي تهيه شد. نبوي در مورد اين اطلاعيه 10 ماده‌اي گفت: ما در اين اطلاعيه گفته بوديم هر گروهي مي‌خواهد فعاليت سياسي خود را ادامه دهد بايد اسلحه‌اش را تحويل دهد، محل دفاتر را به مسوولان ذي ربط اعلام كند و... خلاصه كارهاي شديدي كرديم كه مجاهدين خلق به دنبال اين اطلاعيه از امام درخواست ملاقات كردند كه امام هم در پاسخ‌شان گفت، البته نقل به مضمون نيست، كه گفتند اگر ذره‌اي به شما اصلاح شما اعتماد داشتم خودم به ديدن شما مي‌آمدم.
در ادامه اين نشست، توكلي در مورد آزادي سياسي گفت: در نخستين شوراي سرپرستي صدا و سيما من و روحاني از طرف مجلس، شيباني و همچنين جواد لاريجاني از طرف قوه قضاييه انتخاب شدند. يك روزي مجاهدين ميتينگ داشتند و تصميم گرفته بودند كه اين سخنراني‌ها در صدا و سيما پخش شود و عده‌اي هم مخالف بودند. ما آن شب در دفتر هاشمي جلسه داشتيم و رجايي زماني رسيد كه تلويزيون داشت حرف‌هاي بازرگان را پخش مي‌كرد، رجايي گفت چه كسي اجازه داده است كه حرف‌هاي ضدانقلاب پخش شود، بحث در گرفت. نفر آخر بهشتي گفت ما انقلاب كرديم كه آدم تربيت شود، آدم به انتخاب تربيت مي‌شود، اينكه خانم شما به بازار برود و از اول تا آخر بازار يك چادر بفروشند اين انتخاب وجود ندارد. بايد انتخاب وجود داشته باشد. صدا و سيما ايرادي ندارد كه تريبون مخالفين شود. اين بحث باعث شد كه همه قبول كردند. وي در رابطه با خاطره‌اي از بهشتي گفت: قبل از اينكه لاريجاني رييس صدا و سيما شود ما مي‌خواستيم مديرعامل تعيين كنيم كه 11 نفر را غربال كرديم كه از بين آنها انتخاب شود و قرار شد كه به سران سه قوه اعلام كنيم. در آن زمان بهشتي، رييس ديوان عالي بود و خدمت ايشان رسيديم. بهشتي در آن ليستي كه به او داديم دست روي كسي گذاشت و گفت از همه بهتر آقاي فلاني است، بهشتي صداي دلنشيني هم داشت. ما گفتيم كه ايشان در زماني كه لانه جاسوسي را تسخير كردند دنبال سند عليه شما مي‌گشت. بهشتي گفت خب چه اشكالي دارد او مي‌خواهد بداند با رييس‌جمهور آمريكا ديدار كرده‌ام، چه گفته‌ام؟ او جوان زيركي است. بهشتي حتي مي‌گفت كه مخالف من وقتي عرضه دارد برود رييس صدا و سيما شود. از او پرسيدم كه بدترين صفتي كه به شما مي‌دهند اصلاح‌طلبي است چرا سكوت كرديد؟ ايشان گفتند كه من وقت ندارم كه هم كار مردم را انجام بدهم و هم جواب اين حرف‌ها را بدهم، من تصميم گرفتم كارهاي مردم را انجام دهم و اين حرف‌ها را به خدا بسپارم كه خدا خودش خوب هم از ايشان دفاع كرد.

 

پاسخ بهزاد نبوي به اتهام 35ساله
اصلا كشميري را نمي‌شناختم

 35 سال پس از انفجار دفتر نخست‌وزيري كه مسعود كشميري، دبير وقت شوراي عالي امنيت ملي عاملش بود و منجر به شهادت رجايي و باهنر شد بهزاد نبوي، وزير مشاور دولت رجايي در اظهار نظري كوتاه جواب سوال «اعتماد» را داد. سوال همان اتهامي بود كه سال‌هاست تندروها آن را متوجه بهزاد نبوي مي‌كنند و در روزهاي گذشته برادر شهيد رجايي باز هم آن را تكرار كرد: كشميري را شما به رجايي معرفي كرديد! وقتي همين اتهام را با يك علامت سوال از نبوي پرسيديم اين‌گونه جواد داد:  «برادر شهيد رجايي دروغ گفته است. آنقدر واضح است كه من اصلا فكر مي‌كنم كه اين بنده خدا خودش هم رجايي را از نزديك نديده باشد. دروغ محض است. من همين الان هم كشميري را ببينم نمي‌شناسم. كشميري قبلا با ارتش و نيروي هوايي كار مي‌كرد و از آن طريق آمد در اطلاعات تحقيقات نخست‌وزيري. با من اصلا ارتباطي نداشت. با آقاي تهراني كار مي‌كرد، ظاهرا با آقاي سازگارا هم ارتباطاتي داشت ولي اصلا من هيچ‌وقت شناختي از كشميري نداشتم. الان هم ببينمش اگر همان سن و همان شرايط را داشته باشد باز هم نمي‌شناسمش. »

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون