دنيا دو روز است
روزنامه اعتماد
شوراي نويسندگان
مخاطبان صداوسيما به نسبت شناختهشده هستند، در واقع حدود نيمي از مردم كشور كه از اين رسانه استفاده ميكنند، در مقايسه با كساني كه از اين رسانه استفاده چنداني نميكنند، به لحاظ گرايشهاي فرهنگي و سياسي با معيارهاي رسمي همسويي و هماهنگي بيشتري دارند. تقريبا بخش اعظم و قريب به اتفاق طبقات پايين جامعه از اين رسانه استفاده ميكنند و مخاطب آن هستند، همچنان كه اقشار مذهبي نيز غالبا از اين رسانه استفاده ميكنند. بنابراين اگر يك نظرخواهي در اين رسانه صورت گيرد، انتظار ميرود كه نتايج آن با نوعي جهتگيري بيش از اندازه به سوي ارزشهاي رسمي همراه باشد.
با ملاحظه اين فرض معقول، نتايج نظرخواهي تلفني در برنامه تلويزيوني درباره يك پرسش سه گزينهاي در زمينه برگزاري كنسرت در شهرهاي مذهبي را چگونه ميتوان تحليل كرد. براساس اخبار در يك برنامه تلويزيوني سوالي به اين مضمون پرسيده شده كه« به نظر شما برگزاري كنسرت در شهرهاي مذهبي چه پيامدهايي ميتواند داشته باشد؟ سه گزينه براي پاسخها در نظر گرفته ميشود؛ گزينه اول: شهر مذهبي را به شهر غيرمذهبي تبديل ميكند، گزينه دوم: ناهنجاريهاي اجتماعي - فرهنگي پديد ميآورد. گزينه سوم: هيچ كدام، بلكه ميتوان با مديريت فرهنگي درست شاهد برگزاري كنسرتهاي فرهنگي باشيم. در پايان اعلام ميشود كه 99 درصد شركتكنندگان به گزينه سه راي دادهاند.»
فرض كنيم اين پاسخ كمتر هم باشد بعيد است از 80 درصد كمتر شود. پرسشي كه براي يك ناظر سياسي و اجتماعي به وجود ميآيد اين است كه چگونه ممكن است در يك جامعه مخالفان يك پديده تا اين حد در اقليت محض باشند، ولي در عمل بتوانند اهداف خود را پيش ببرند و مانع از برگزاري كنسرت شوند؟ پاسخ تا حدي روشن است؛ اعمال زور. وقتي كه زور باشد ميتوان با استفاده از آن ساير كمبودها را از جمله منطق و... را پوشش داد. پرسش مهمتر اين است كه نتيجه اين رفتار چيست؟ و چه عوارضي را براي فرد يا گروهي كه زور را جانشين ساير امور ميكند، دارد؟
ابتدا بايد متذكر شد كه زور و قدرت چيز بدي نيست ولي عوارض منفي آنها وقتي است كه جانشين ساير عوامل اقتدار شوند. براي گفتوگو و اقناع ديگران، بايد منطق حاكم باشد، در اقتصاد، كار و سرمايه و پول، در فرهنگ، خلاقيت و نوآوري، در تصميمگيري عمومي، توافق اكثريت مردم و البته در جنگ نيز اسلحه و قدرت تخريب آن، در مبارزه با فساد و جرم و جنايت نيز بايد در كنار ساير سياستها از ابزار زور و زندان و مجازات استفاده كرد. ولي جايگزيني هيچكدام از اين ابزارها به طور كامل ممكن نيست. در گفتوگو و اقناع نميتوان، از ضرب و زور استفاده كرد، همچنان كه در مبارزه با جنايت و جرم نميتوان به گفتوگو اكتفا كرد.
وقتي كه يك گروه براي بيان برتري نظراتشان به زور متوسل شوند و طرف مقابل از ترس تمكين كند يا براي اتخاذ تصميم، راي اكثريت را در نظر نگيرد و به زور متوسل شود، نتيجه در كوتاهمدت به نظر رضايتبخش خواهد بود، ولي قضيه به اين سادگي نيست، در همان كوتاهمدت نيز عوارض خود را دارد، چه رسد به ميانمدت و بلندمدت كه تبعات سنگيني خواهد داشت. نمونهاش رفتار سعيد مرتضوي است كه طي حدود يك دهه آن طور كه خواست رفتار كرد، ولي امروز مجبور شده براي بخش كوچكي از عملكرد يك دههاي خود عذرخواهي و حتي به تعبيري اقرار به عملي كند كه پيش از اين منكر آن بود. پرسش اين است چرا وقتي كه سعيد مرتضوي امروز ميتواند نسبت به رفتار گذشته اظهار ندامت كند، در همان گذشته چنين كاري را نكرد تا جلوي گلآلود شدن آب از سرچشمه گرفته شود؟ پاسخ اين است كه مبناي رفتاري يك قاضي بايد مبتني بر بيطرفي و عدالت و منطق حقوقي و مواد قانوني باشد.
اگر از اين چارچوب خارج شويم و بتوانيم با استفاده از شيوههاي قهرآميز يا تهديد يا هر شيوه ديگري جز موارد فوق اهداف و كارهاي خود را پيش ببريم، در اين صورت ممكن است در كوتاهمدت به نتيجه برسيم، ولي پس از آن و هنگامي كه فضا تغيير كرد به يكباره سيل حملات عليه ما آغاز ميشود و گمان ميكنيم كه اين حملات برنامهريزي شده و توطئهآميز است، در حالي كه اين حملات چيزي نيست جز پاسخ به استفاده از شيوههاي نادرست گذشته، به قول امام علي(ع) دنيا دو روز است، يك روز به نفع تو و يك روز عليه تو. آن زماني كه بيمحابا از شيوههاي غيرمرتبط براي پيشبرد و اهداف خود استفاده ميكنيم روي خوش دنيا را ميبينيم. ولي اين روي خوش دوام زيادي نخواهد داشت. زيرا روي ناخوش هم دير يا زود خودش را نشان خواهد داد. وضعيت آن روز بد به قول امام علي (ع) شديدتر است از آن روز خوش. در مساله كنسرتها نيز همين منطق صادق است. اينكه بتوانيم جلوي يك كار قانوني را بگيريم و به نام اكثريت مردم اظهارنظر كنيم، در حالي كه طرفداران چنين ايدهاي آن قدر اندك هستند كه ميتوان آنان را ناديده گرفت و قانون نيز مجوزي براي اين كار نداده است، طبعا به مذاق برخي افراد خوش ميآيد، ولي واقعيت اين است كه اين كارها جز با اتكا به شيوههاي غيرطبيعي انجام نميشود و دير يا زود آن سوي ماجرا نيز خود را نشان خواهد داد؛ آن سويي كه تحملش خيلي سخت است.