سينماي تقوايي ارزان نيست
پريسا ساساني
سينماي تقوايي سينماي ارزاني نيست و نميتوان به راحتي اين پرسش را مطرح كرد كه چرا تقوايي فيلم نميسازد؟
ناصر تقوايي از آن دسته از فيلمسازانِ شناسنامهداري است كه سينما را نه به دليل اشراف بر ادبيات بلكه به واسطه سواد ادبي و بصري كه در طول سالها فعاليت مستمر در عرصه فرهنگ به دست آورده، ميشناسد و بايد قدر دانست. به همين دليل است كه نميتوان و نبايد انتظار داشت كه اين سواد سينمايي ارزان در اختيار سرمايهداراني كه امروزه دنبال اسم و رسم هستند، گذاشته شود.
پاسخ درست به اين پرسش كه چرا تقوايي فيلم نميسازد، در همين نكته نهفته است كه سينماي اين فيلمساز سينماي ارزاني نيست و تقوايي به واسطه مولف بودن خود نياز به تهيهكنندهاي مولف دارد.
تجربه ساخت سريالي چون «دايي جان ناپلئون»، آثار مستندي مانند «بادجن»، «اربعين» و... يا فيلمهاي داستاني مانند «آرامش در حضور ديگران»، «ناخدا خورشيد»، «كاغذ بيخط» و... توسط تقوايي حاكي از آن است كه اين فيلمساز از كوچكترين و كمترين جزيينگري در كارگرداني آثار خود نگذشته است و شايد به دليل همين جزيينگري و البته مولف نبودن برخي از تهيهكنندگان است كه دو فيلم «چاي تلخ» و «زنگي و رومي» نيمهكاره باقي ماند و هرگز رنگ پرده را به خود نديد.
درواقع تقوايي معماري است كه سنگ بناي ساختمان خود را خشت به خشت كنار هم چيده است. بنابراين نوع نگاه و معماري خاص فيلمساز نشان داده كه اگر قرار است سرمايهاي كنار تقوايي و آثارش قرار گيرد، بايد سرمايهاي از جنس تاليف باشد و اين فيلمساز بيش از اينكه نيازي به تهيهكننده به معناي عام در سينما داشته باشد نيازمند تهيهكننده مولف است.
نياز سينما به تهيهكننده مولف، فارغ از دولتي يا خصوصي بودن نكتهاي است كه تقوايي به شكل تلويحي در صحبتهاي خود در مراسم بزرگداشتش كه در موزه سينما برگزار شد، مطرح كرد و گفت: «من نميدانم چرا هربار كه به فكر تغيير در جامعه ميافتيم به عقب برميگرديم و چيزهايي را نابود ميكنيم كه اتفاقا خوب هست. بارها شنيديم در قبل از انقلاب كه يك عده كلنگ برداشتند كه تخت جمشيد را خراب كنند. كسي نبود كه بپرسد چرا با گذشته خود چنين ميكنند؟ متاسفانه با گذشته خود خوب مواجه نشديم اين در حالي است كه گذشته بيشتر از آينده به ما ياد ميدهد و آينده هنوز نيامده و يك پديده نامعلوم است. ولي گذشته تجربههايي دارد كه ميتواند به ما بدهد. تجربه به ما ياد داده اگر كاري را دوست نداريم نكنيم. فيلمي را دوست نداريم نبينيم و در نهايت هيچ كس حق ندارد به جاي كس ديگري تصميم بگيرد.»
بخش بزرگي از گذشته و تجربهاي كه تقوايي در آن مراسم از آن صحبت كرد، توجه به گذشته سينما و ارزيابي چگونگي ساخت آثاري است كه در سينماي ايران ماندگار شده است. ماندگاري كه امروزه توسط تازه واردها در توليد پس رفته و شايد به دليل همين عقبگرد است كه فيلمسازاني امثال تقوايي نميخواهند فيلم بسازند و ترجيح ميدهند خاطره خوش آثارشان را با ساخت فيلمهاي جديد خود توسط تهيهكنندگان تازه وارد به سينما، نزد مخاطب ويران نكنند.
اما خبر خوش سينمايي در اين روزها، اكران سه فيلم از ساختههاي ناصر تقوايي است كه پس از سالها در گروه سينمايي هنر و تجربه در حال اكران است.
«تعزيه»، «تمرين آخر» و «كشتي يوناني» از جمله آثار اين روزهاي در حال اكران هستند و تماشاي اين فيلمها بر پرده نقرهاي از يكسو توضيح ميدهد كه چرا تقوايي به هر قيمتي فيلم نميسازد و از سوي ديگر ارزشهاي سينماي گوهرگون اين فيلمساز را نشان ميدهد.
حضور نداشتن افرادي چون تقوايي باعث شده سينماي ايران در سالهاي اخير كمتر رنگ دقت، زلالي و زيبايي در روايت و تصوير ببيند.
بنابراين به كرات بايد گفت كه سينماي تقوايي سينماي ارزاني نيست كه آسان به دست آيد. سينمايي است سراسر دقت كه بايد قدر و قدرت آن را ارج نهاد و به دليل همين ارج نهادن است كه سه فيلم «تعزيه»، «تمرين آخر» و «كشتي يوناني» كه به تازگي اكران شده است را بايد روي پرده ديد و از سينما به معناي سينما لذت برد.