اسلامگرايي و خاورميانه
آينده عربستان سعودي
بنابراين تمايل امريكا به سمت [...] و عربستان سعودي نميتواند به سادگي محاسبات توازن قوايي يا دموكراتيزه كردن امور باشد؛ ايالات متحده و متحدانش مجبور هستند رابطه خودشان را با احتياط تنظيم كنند. براي اينكه اگر فشارها در منطقه رها شوند بر شبكههاي ظريف ارتباطاتي كه مركز پادشاهي عربستان سعودي را پي ريخته و مقدسترين مكانهاي اسلام را اداره ميكنند اثر خواهد گذاشت. تغيير و تحول در عربستان سعودي عكسالعملهاي عميقي را بر اقتصاد جهان، آينده دنياي مسلمانان و صلح جهاني در پي خواهد داشت. ايالات متحده در سايه تجربيات انقلابي كه در ديگر دنياي عرب دارد نميتواند اين فرض را در نظر بگيرد كه منتظر مخالفت دموكراتيكي [در عربستان سعودي] باشد كه با اصولي كه بيشتر با حساسيت غرب همخوان است. امريكا بايد به يك درك مشترك با كشوري برسد كه براي نسخههاي جهادي نقش محوري داشته باشد و تلاشهايشان، هر چند مستقيم، در تغذيه تحولات منطقهيي، سازنده و مهم باشد. [...] تا آن حد كه عربستان سعودي فكر ميكند كه امريكا از منطقه بيرون ميرود، به همان اندازه هم به دنبال نظم منطقهيي است كه [در صورت بيرون رفتن امريكا] قدرت خارجي ديگر را كه شايد چين، هند يا حتي روسيه باشد در منطقه درگير كند. در دو دهه اول قرن بيست و يكم، تنش، زد و خورد و خشونت، خاورميانه را داغان كرده است؛ اين نزاع را بايد به عنوان لايههايي از نزاع داخلي و ديني كه در رقابت براي تعيين اين است كه منطقه چگونه با اجراي مفاهيم بزرگتري از نظم جهاني كنار ميآيد، فهميد و بيشتر اينها به ظرفيت، مهارت و اراده ايالات متحده براي كمك به شكلدهي پيامدي بستگي دارد كه منافع امريكا را تكميل كند و اينكه عربستان سعودي و متحدانش آن را با امنيت و اصولشان هم سازگار ببينند.