شروعي دوباره در مناسبات امريكا و اسراييل
جعفر قنادباشي
طي روزهاي گذشته، مصر به عنوان عضو غيردايم شوراي امنيت طرحي را ارايه كرده بود كه براساس آن، رژيم صهيونيستي به دليل تداوم شهركسازي در سرزمينهاي اشغالي محكوم ميشد. پيشنويس اين قطعنامه قرار بود روز پنجشنبه در شوراي امنيت مطرح شود اما دونالد ترامپ، رييسجمهور منتخب امريكا آن را غيرعادلانه دانست. سرانجام با گفتوگوي تلفني ميان ترامپ و عبدالفتاح السيسي، رييسجمهور مصر، قاهره طرح خود را پس گرفت. این موضوع موجب ميشود اين سوال مطرح شود كه چه مسالهاي موجب شد تا مصر از موضع اوليه خود عقبنشيني كند؟دو فرضيه درخصوص پس گرفتن اين طرح از سوي مصر قابل توجه است. فرضه نخست، آن است كه امريكا همچون گذشته از اهرمهاي خود براي واداشتن و مجبور ساختن كشورهاي مختلف همچون مصر با مواضعش استفاده كرده است. شكي نيست كه همه دولتمردان امريكايي خود را متعهد به حفظ امنيت رژيم صهيونيستي ميدانند و در اين راه، از هر كاري دريغ نميكنند. اين امر، اتفاق جديدي نيست و امريكاييها هم از اهرمهاي تهديد و هم از اهرمهاي تطميع براي همسو كردن كشورهاي مختلف درخصوص خط قرمزهايشان به ويژه مسائلي كه مربوط به رژيم اسراييل ميشود، استفاده ميكنند. آنها قطعنامهها و طرحهاي مختلفي را در محكوميت رژيم صهيونيستي وتو كردهاند و همين مساله موجب شده تا وجهه و اعتبار بينالمللي آنها در رابطه با اقدامات مغاير با شؤون و حقوق بينالمللي اسراييل مخدوش شود و هزينههاي بسياري را بپردازند. به همين خاطر آنها در ظاهر اعلام كردند كه با اين طرح مخالفت نميكنند ولي آنها از راه ديگري وارد شدند و آن، اين بود كه مصريها را براي ارايه طرحشان منصرف كنند. قاهره نيز براي پذيرش خواست واشنگتن بسيار مستعد است زيرا آنها در ابعاد مختلف آسيبپذير شدهاند. اقتصاد مصر در حالت بسيار بدي قرار گرفته و در واقع، ورشكست شده است. ارتش مصر، ديگر مانند قبل قدرتمند نيست و نيازمند يك بازيابي هم در امر آموزشي و هم تسليحاتي است و مدتي است كه ميخواهند سلاحهاي جديدي را از امريكا كسب كنند. همچنين از نظر سياسي نيز مشكلاتي دارند و علاقهمند به كسب حمايت امريكا هستند. فرضيه دوم در اين باره – كه به اعتقاد من درستتر است – آن است كه اقدام مصر در ارايه طرح يك سناريو و نمايش بازي كردن است. دولت عبدالفتاح السيسي، از نظر مشروعيت با مشكلات عديدهاي روبهرو است و به سخن ديگر، بسياري از مردم مصر و كشورهاي ديگر، آن را به رسميت نميشناسند. با وجود آنكه دولت كنوني يك انتخابات برگزار كرد ولي همچنان بسياري از افراد، دولت السيسي را دولت كودتا ميدانند. ضديت با رژيم صهيونيستي ميتواند بخشي از مشروعيت را براي دولت مصر حاصل كند و از خشم گروههاي مختلف نسبت به ارتش و دولت مصر بكاهد و وجههاي مثبت به السيسي بدهد. در گذشته نيز دولتهاي پيشين مصر از اين حربه براي كسب مشروعيت استفاده كرده بودند. با آنكه انور سادات و حسني مبارك، روساي جمهور پيشين مصر خود از كساني بودند كه از در سازش با اسراييل وارد شدند و مناسبات گرمي هم ميان قاهره و تلآويو برقرار بود ولي گهگاهي از مبارزات فلسطينيها حمايت كرده و با شهركسازيهاي رژيم صهيونيستي مخالفت ميكردند. پشت طرح اخير مصر هم ميتواند چنين سناريويي وجود داشته باشد تا السيسي هم اعتباري براي خود بخرد و هم بتواند از واشنگتن امتيازهايي را كسب كند. با اين حال، گفتوگوي تلفني ترامپ و السيسي از نخستين اقدامات ديپلماتيك ترامپ محسوب ميشود. ترامپ تا پيش از كسب مقام رياستجمهوري، سابقه فعاليت سياسي نداشته است و به نظر ميرسد، نگاهش هم به سياست، از دريچه اقتصادي است. از ديگر سو، متاسفانه او هم مانند ديگر دولتمردان امريكايي، خود را متعهد به حفظ امنيت رژيم صهيونيستي ميداند. با توجه به جايگاه ژئواستراتژيك مصر و نزديكي آنها به اسراييل، به نظر ميآيد تامين امنيت اسراييل، مقولهاي جدي و اساسي در مناسبات آتي ميان قاهره و واشنگتن در دولت ترامپ باشد. به عبارت ديگر، ترامپ ميكوشد تا مصر را از ورود به زمينههايي كه موجب به خطر افتادن امنيت و منافع رژيم اسراييل ميشود، بازدارد و در مقابل او حداكثر تلاشش را براي عاديسازي مناسبات ميان قاهره و تلآويو انجام خواهد داد. البته اين پارامتري است كه ترامپ در چهار سال آينده درخصوص ساير كشورهاي ديگر منطقه نيز در پيش خواهد گرفت. از سوي ديگر، با توجه به نگاه تجاري ترامپ به روابط با ديگر كشورها، در صورتي كه رييسجمهور منتخب امريكا احساس كند كه فروش سلاح و دادن وامهاي كلان به مصر ميتواند موجب كسب درآمد براي واشنگتن شود، او از انجام آن كارها دريغ نخواهد كرد. همچنين احساس ميشود يك نوع تفاهم نانوشته ميان ترامپ با طبقه سرمايهدار – نظامي در مصر وجود دارد. قطعا ترامپ همكاري با نظاميان و سرمايهداران را با گروههاي ديگر همانند ليبرالها، مذهبيها، چپها و ديگر گروههاي طرفدار حقوقبشر و دموكراسيخواه ترجيح ميدهد. رژيم صهیونيستي هم نسبت به روي كار بودن نظاميان و سرمايهداران در مصر بيميل نيست. در پايان، مخالفت ترامپ با طرح مصر – هرچند هم كه نمايشي باشد – ميتواند آغازي بر گستردهتر شدن مناسبات امريكا و رژيم اسراييل باشد. ترامپ سياست مشخصي به ويژه درباره منازعه فلسطين و جهان اسلام با اسراييل ندارد. فقدان اين مساله فرصت مناسبي را براي تلآويو ايجاد ميكند تا آنها بتوانند خواستهاي خود را به دولت جديد امريكا ديكته كنند. همانطور هم كه گفته شد، ترامپ فردي منفعتطلب است و حمايت از اسراييل ميتواند منافعي را برايش ايجاد كند. او پيش از رييسجمهور شدن، وعده انتقال سفارت امريكا از تلآويو به بيتالمقدس را داده و از ادامه شهركسازيها حمايت كرده بود. با اين وجود، اين مسائل يك طرف داستان است. او هنوز تصميم مشخصي نگرفته و طبيعتا تصميم او نبايد با سياستهاي كنوني امريكا درباره تامين منافع اسراييل فاصله داشته باشد اما اگر او بخواهد به صحبتهايش واقعيت ببخشد، آنگاه واشنگتن بايد منتظر واكنشهاي تند از سوي جهان اسلام و حتي كشورهاي وابسته باشد.